جوانان عزیز، فریب این دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید

ای جوانان عزیز ایران، فریب این دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید، این‌ها فقط و فقط برای به قدرت رسیدن خویشتن از شما سوء استفاده می‌کنند،‌ و زمانی که به قدرت رسیدند، هیچ کدام از شما را نمی‌شناسند. به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری «فت فتو»؛کرمان، شهید «علی اکبر محمدحسینی» ۲۰ اردیبهشت ۱۳۳۷ در خانه‌ای […]

ای جوانان عزیز ایران، فریب این دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید، این‌ها فقط و فقط برای به قدرت رسیدن خویشتن از شما سوء استفاده می‌کنند،‌ و زمانی که به قدرت رسیدند، هیچ کدام از شما را نمی‌شناسند.

به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری «فت فتو»؛کرمان، شهید «علی اکبر محمدحسینی» ۲۰ اردیبهشت ۱۳۳۷ در خانه‌ای کوچک و محقر واقع در چهارراه طالقانی فعلی کرمان به دنیا آمد.

پدرش برای گذران زندگی خانواده بزرگ ده نفری خود شبانه روز کار می‌کرد، با وجود این نمی‌توانست هزینه مخارج فرزندانش را تامین کند، علی اکبر در محرومیت و تنگدستی رشد کرد.

دوران ابتدایی را در دبستان امیرکبیر کرمان به پایان رساند و سپس به دلیل از کارافتادگی پدر ترک تحصیل کرد و راهی بازار کار شد تا در تامین مخارج خانواده نقشی داشته باشد.

علی اکبر با شرکت در جلسات مذهبی و نماز جماعت بر اطلاعات دینی و مذهبی‌اش افزود و با مطالعه کتاب و حضور در مجالس سخنرانی دانش سیاسی‌اش را افزایش داد.

وی پنج سال بعد از ترک تحصیل با ثبت‌نام در مدرسه راهنمایی شبانه صفاری کرمان دوره تحصیل راهنمایی را آغاز کرده و در مدرسه راهنمایی شبانه مهر تحصیلات راهنمایی را به پایان رساند.

سال ۱۳۵۵ تحول عظیمی در افکار علی اکبر به وقوع پیوست، وی که با گوش سپردن به نوار‌های ضبط شده سخنان و مطالعه اعلامیه‌های حضرت امام خمینی (ره) با آن بزرگوار آشنا و با تکثیر نوار‌ها و اعلامیه‌ها و پخش و توزیع آن‌ها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت.
 

با علنی شدن مبارزات مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی، علی اکبر از عناصر اصلی سازمان مبارزات و اعتصابات در کرمان بود و در حوادث ۲۴ مهر مسجد جامع کرمان و ۲۴ آذر مسجد امام (ره) حضور فعال داشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته انقلاب اسلامی شد و کمی بعد به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.

وی در آخرین روز‌های سال ۱۳۵۸ همراه با عده‌ای دیگر عازم کامیاران شد و بعد از یک دوره نبرد با ضد انقلاب به سومار رفت و در عملیات ظهر روز عاشورای سال ۱۳۵۹ شرکت کرد.

پس از آن به جبهه‌های جنوب عزیمت کرد، فرماندهی نیرو‌های کرمانی را به عهده گرفت و در عملیات‌های ثامن الائمه (ع) و طریق القدس، فرماندهی گردان حضرت ابوالفضل (ع) لشکر ۴۱ ثارالله را به عهده داشت.

سرانجام در ۱۲ آذر ۱۳۵۹ درچهارمین روز عملیات طریق القدس (فتح بستان) از ناحیه پا مجروح شد، اما درحالی که می‌توانست جان خودش را نجات دهد برای حفظ روحیه نیرو‌های تحت امرش در منطقه نبرد ماند و سرانجام زیر پل سابله مظلومانه به شهادت رسید.

متن وصیت‌نامه «شهیدعلی اکبر محمد حسنی»

اول از همه چیز به تمام کسانی که مرا چه از لحاظ دوستی یا قوم و خویشی می‌شناسند این توصیه را داریم که ، در هر زمان و در هر مکان که هستند آزاد باشند و دنبال فکر بیهوده نروند و یا اینکه جزء حزب باد نباشند، هر کجا چیزی به سودشان بود دنبال همان بروند کمی به فکر آخرت خویش باشید،‌و فکر قیامت و عذاب آخرت را بکنید،‌ به پدارن و مادران این سخن را بگوییم،‌ به آنهایی که سنی از آنها گذشته است.

شماها به عنوان یک مسلمان شیعه طرفدار پیامبر، پیرو علی و عزادار امام حسین و بالاخره یک مسلمان دو آتشه ، آیا در زمان قدیم (منظورم رژیم شاه است) این قدری که امروز آزاد هستید که درباره اسلام، قرآن و دیگر چیزها صحبت کنید یا اینکه نظر بدهید یا انتقاد کنید آزاد بوده اید؟ مطمئناً‌ نبودید.

در زمان شاه خائن شما از دختران خود، ‌پسران خود خبر داشتید، ‌یا  اینکه می‌دانستید،‌ در جامعه به سوی چه پیش می‌روند.

در رژیم شاه چقدر در جامعه ما فساد و فحشاء‌ زیاد بود؟ چقدر به مسائل دینی وقت ما صرف می‌شد؟  ‌آن برنامه‌های فاسد تلویزیونی و یا سینماها جامعه ما را به کجا می‌بردند؟ 

و حالا مادران و پدران کمی چشم بصیرت خویش را باز کنید،‌ و فرق جامعه قبلی و رژیم شاهنشاهی و جامعه امروز اسلامی را ملاحظه کنید، امروزه دیگر از آن فساد خانه‌ها و آن مشروب فروشی‌ها و آن خیانت‌ها دیگر خبری نیست.

امروزه سرنوشت آینده فرزندان شما مشخص شده ،‌هدف آینده این جمهوری اسلامی استقلال آزادی و برقراری دین الهی است. شما خوب بنگرید، ببینید چه کسی جز امام‌خمینی این رهبر عزیز و دلسور مردم می‌توانست در برقراری این حکومت اسلامی نقش و مسئولیتی به عهده بگیرد.

درست فکر کنید!  از روزی که حکومت اسلامی در ایران برقرار شد تمام دنیا با ما ملت ایران به مخالفت برخاست ولی همیشه دست خدا، ‌حافظ دین خود بوده و خواهد بود.

خلاصه بگویم که اگر ما نباشیم دین خدا خواهد ماند ولی چه بهتر که امروزه به دست ما پایه‌های این دین محکمتر شود و ما هم برای آخرت خود با یاری کردن دین خدا ،‌کاری کرده باشیم.

و به تمام دوستان و آشنایان بالاخره این را بگویم، ‌که برای من تمام مسائل دنیوی حل شده است و خدا می‌داند که آگاهانه راه خود را انتخاب کرده‌ام و هیچ مسائلی برای من نمانده ،‌که حل نشده باشد. 

به تمام برادرانم بگویم که کشته در راه خدا عزادار  نمی‌خواهد،‌ پیرو راه می‌خواهد. اگر امروز یاری کردید، فردا سربلند و پیروز خواهید بود. اگر امروز یاری خمینی عزیز کردید،‌ فردا دینی به جامعه بدهکار نیستید.

مادران و پدارن! سخنم با شماهاست که در خانواده سرپرست هستید،‌ از هرچه که دارید در راه خدا در گذرید.

هیچ ناراحت و نگران نباشید برای دادن فرزندان، جان و ثروت.  به در گاه خدا دعا کنید که خداوند آنها را مورد قبول خویش گرداند. تمام هستی و موجودات را خداوند برای سعادت انسان آفریده و امانتی که خداوند به ما داده حال،‌ از پس دادن آن دوری ورزیم و به فکر این نباشیم که آخر، همه ما به سوی او خواهیم رفت و آفریدگار ما خداوند قادر و متعال است.

کمی به فکر این پیر عزیز و دلسوز باشید تمام سخنان آن بزرگوار را گوش کنید، فقط و فقط پیرو راه او باشید ،‌ و تمام سخنانش را سرلوحه زندگی خویش قرار بدهید.

برای رضای خداوند اگر از نهادی یا ارگانی اشتباهی دیدید درگذرید و آن را بهانه ای به دست دشمن ،‌ دین و آئین ندهید،‌ تا از آن استفاده کند.

برای پایمال کردن خون شهیدان شما ای جوانان عزیز ایران! فریب این دنیا پرستان بی دین و مذهب را نخورید.

اینها فقط و فقط برای به قدرت رسیدن خویشتن از شما سوء استفاده می‌کنند،‌ و زمانی که به قدرت رسیدند هیچ کدام از شما را نمی‌شناسند. ولی در عوض ،‌سخنان امام و تمام رهبران مذهبی مملکت را بشنوید آیا آنها جز اینکه برای خدا کاری بکنند سخنی دیگر می‌گویند؟ و حال این جنگ تحمیلی و آن هم هوی و هوس و انتخاب با شماست که کدامین راه را انتخاب کنید ،‌جهاد در راه خدا،‌ یا پیروی از هوای نفس و خشنود کردن شیطان و دشمنان خدا.

والسلام
علی اکبر محمد حسینی ۴/۹/۱۳۶۰،‌ سوسنگرد

انتهای خبر/طهماسبی
 




جوانان عزیز، فریب این دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید

منبع:آرمـان
? جوانان عزیز، فریب این دنیاپرستان بی‌دین و مذهب را نخورید