شهید گمنام با لالایی جانسوز مادر شهید جاویدالاثر در کرمان آرام گرفت

مهر امسال که گذشت، ۳۷ سال چشم‌انتظاری زهرا خانم برای آمدن احمد عزیزش کامل شد، اما احمد نیامد که نیامد و امروز این مادر شهید جاویدالاثر برای شهید گمنام فکه لالایی جانسوزی خواند و برایش مادری کرد. نذیر کرمان – کرمان؛ مهسا حقانیت: دور تا دور مزار شهید گمنام ۱۹ ساله عملیات والفجر یک در […]


مهر امسال که گذشت، ۳۷ سال چشم‌انتظاری زهرا خانم برای آمدن احمد عزیزش کامل شد، اما احمد نیامد که نیامد و امروز این مادر شهید جاویدالاثر برای شهید گمنام فکه لالایی جانسوزی خواند و برایش مادری کرد.

نذیر کرمان – کرمان؛ مهسا حقانیت: دور تا دور مزار شهید گمنام ۱۹ ساله عملیات والفجر یک در فکه در قلب دانشکده فنی کرمان را با میله‌هایی بسته‌اند تا تدفین شهید را در شرایط بهتری انجام دهند، فقط تعدادی از مادران و پدران شهدا و دست‌اندرکاران مراسم این طرف میله‌ها هستند و جمع زیادی از مردم هم آن طرف میله‌ها.

یکی از مادرها، مادر شهید احمد دانشی‌ست، هنوز شهید گمنام را نیاورده‌اند، اما زهرا خانم بغضش ترکیده است و بلندبلند گریه می‌کند و احمدش را صدا می‌زند.

شهید گمنام بر روی دستان چهار جوان که لباس‌های خاکی‌رنگ به‌تن دارند به سوی مادر شهید دانشی برده می‌شود و طنین لالایی جانسوز زهرا خانم دل‌ها را به آتش می‌کشد: «لالا لالا گل لاله …».

 

 

تلاش دانشجویان دانشکده فنی برای استقبال از شهید گمنام

ساعت ۱۰ و نیم صبح به دانشکده فنی می‌رسم، حیاط آب و جارو شده دانشکده را با گونی، برگ‌های نخل و ریسه‌های سیاه، سرخ و سبز تزیین کرده‌اند، تعدادی از دانشجویان موکب‌ها را برای استقبال از همراهان شهید آماده می‌کنند.

به سمت مزار شهید گمنام می‌روم، دور تا دور مزار را پر از گل کرده‌اند، توی قبر را نگاه می‌کنم، دیواره‌ها را سیاه‌پوش کرده‌اند و یک گلدان پر از گل‌های نرگس را هم کف قبر گذاشته‌اند.

کرمانی‌ها برای شهید گمنام فکه سنگ‌تمام گذاشتند

از دانشکده فنی به سمت مسجد امیرالمومنین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) می‌روم که در کوچه ۱۴ بلوار جمهوری اسلامی و نزدیک دانشکده است.

مردم زیادی برای استقبال و تشییع شهید گمنام به مسجد آمده‌اند، داخل مسجد پر شده است و جمع زیادی در کوچه ایستاده‌اند.

فاطمه زاده‌ده‌بالایی دانشجوی آمار دانشگاه شهید باهنر کرمان است با تعدادی از دوستانش به مراسم آمده، آن هم با دست پر، می‌گوید: رزق‌هایی با همکاری بچه‌های بسیج و بچه‌های هیئت دانشگاه را برای دانشجویان آماده کرده‌ایم که در این بسته سربند، آویز و یک رزق متنی درباره شهدا هست».

آن‌طور که او تعریف می‌کند: بچه‌ها از دیروز تا صبح امروز بیدار مانده‌اند و این رزق‌ها را درست کرده‌اند تا دانشجویان یک یادگاری خوب از شهید گمنام فکه داشته باشند.

فاطمه خانم یکی از رزق‌ها را از پاکت بیرون می‌آورد و به سمت من می‌گیرد، از آن عکس می‌گیرم، می‌گوید: برای شماست، قبول نمی‌کنم می‌گویم: این برای دانشجوهاست. می‌گوید: این رزق شماست، قبول می‌کنم، اما بازش نمی‌کنم و می‌گذارمش گوشه کیفم.

وقت اذان ظهر شهید گمنام فکه را با ماشین گل‌زده به مسجد می‌آورند، دقایقی در مسجد از شهید گمنام استقبال می‌شود، مردم با او درددل می‌کنند و بعد از عزاداری و روضه‌خوانی، آیین تشییع شهید آغاز می‌شود.

سیل جمعیت همراه با شهید گمنام وارد دانشگاه فنی می‌شود، دور تا دور مزار شهید گمنام ۱۹ ساله عملیات والفجر یک در فکه در قلب دانشکده فنی کرمان را با میله‌هایی بسته‌اند تا تدفین شهید را در شرایط بهتری انجام دهند، فقط تعدادی از مادران و پدران شهدا و دست‌اندرکاران مراسم این طرف میله‌ها هستند و جمع زیادی از مردم هم آن طرف میله‌ها.

مردی چهارشانه که سر تا پا سیاه‌پوش است وارد قبر شهید می‌شود، موقع بیرون آمدن از قبر چهره‌اش از شدت گریه سرخ شده است.

مادر است دیگر …

مادر شهید محسن برهانی، مادر شهید جاویدالاثر احمد دانشی و مادر شهید محمدنبی محمدی از شهدای فاطمیون هم در بین خانواده شهدا هستند، هنوز شهید گمنام را نیاورده‌اند.

مادر، مادر است دیگر، ایرانی و افغانستانی ندارد. مادر شهید افغان عصازنان به کنار قبر شهید رفته است و با قبر خالی درددل می‌کند، مادر شهید دانشی بغضش ترکیده است و با صدای بلند احمدش را صدا می‌زند، داغش چنان تازه است که انگار پسرش همین امروز شهید شده است نه ۳۷ سال قبل.

لالایی جانسوز برای شهید گمنام

شهید گمنام را چهار پسرجوان می‌آورند که لباس‌های خاکی‌رنگ به تن دارند، او را با عزت و احترام دور تا دور مزار می‌برند تا مردم و خانواده شهدا به او سلام دهند و بعد شهید را در کنار قبر می‌گذارند.

محمدعلی؛ پسرک تپل و بامزه شهید محمدنبی محمدی از شهدای فاطمیون عکس پدر در دست بالای سر شهید می‌نشیند. شهید را از تابوت پیچیده در پرچم وطن بیرون می‌آورند، شهید کفن‌شده را به سوی مادر شهدا می‌برند و مادر شهید احمد دانایی لالایی جانسوزی برای شهید می‌خواند و شهید گمنام فکه در میان اشک و آه مادران و پدران شهدا و مردم و دانشجویان کرمان در قلب دانشکده فنی آرام می‌گیرد.

پایان پیام/۸۰۰۱۹/ب





شهید گمنام با لالایی جانسوز مادر شهید جاویدالاثر در کرمان آرام گرفت

منبع: فــارس
? شهید گمنام با لالایی جانسوز مادر شهید جاویدالاثر در کرمان آرام گرفت