تاسوعا پایان عباس نیست، جریان اقیانوس وفا و فضیلت است

تاسوعا به نام ابالفضل(ع) خورده و عاشورا روز شهادت او است، اما این پایان کار عباس نیست، جریان اقیانوسی از وفا و فضیلت است. به گزارش نذیر کرمان از کرمان، عباس، آقای ادب، معرفت و وفا، همین سه ویژگی کافی بود تا گروه‌گروه ایرانیان را به اقیانوس فضائل برساند و ابالفضلی کند. شجاعت و شمشیرش […]


تاسوعا به نام ابالفضل(ع) خورده و عاشورا روز شهادت او است، اما این پایان کار عباس نیست، جریان اقیانوسی از وفا و فضیلت است.

به گزارش نذیر کرمان از کرمان، عباس، آقای ادب، معرفت و وفا، همین سه ویژگی کافی بود تا گروه‌گروه ایرانیان را به اقیانوس فضائل برساند و ابالفضلی کند.

شجاعت و شمشیرش را از پدرش علی(ع) به ارث برده و دانش و بینش را از سرچشمه نوشیده بود، او خدای عبادت و ایمان هم بود اما کربلاییان عباس را به خاطر بصیرتش عاشق‌اند و او را به دلیل معرفتش می‌پرستند.

دیشب و امروز را به نام عباس گذاشته‌اند، از لرزش قلب‌ها و بالا رفتن تپش‌ها، متوجه می‌شویم که این ساعات چقدر نسبت به شب‌ها و روزهای گذشته متفاوت است، تب‌وتابش اوج گرفته و خیل عاشوراییان را به صحنه عزا کشانده است.

گریه‌ها رنگ خون گرفته و مویه‌ها به سبک مادرش ام‌البنین است، فردا در همین حوالی اباالفضل(ع) هم ملکوتی می‌شود، چه کسی تاب می‌آورد رفتن علمدار را … چه کسی باورش می‌شود سقای خیمه‌ها قبل از آوردن آب بی‌تاب رفتن می‌شود؟

مگر می‌شود ابالفضلی که شیر ژیان در مقابلش زانو می‌زند و قابلیت شکست دادن لشکر لشکر از دشمن را دارد، در میدانی خارج از نبرد شهید شود؟

نه … مادرش هم باور نکرد! وقتی باخبر شد که حسین را کشتند، گفت: باور نمی‌کنم مگر عباسم مرده بود دست‌شان به حسینم برسد؟!

از فحوای برخی نوشته‌ها بر می‌آید که او را امامش مامور کرده بود لشکر دشمن را بشکافد و آب بیاورد، حرف ولی برایش حجت بود، چشمهایش را، دست‌هایش را و سر و قلبش را داد اما دست به شمشیرش نبرد.

تیرباران شد اما امید داشت مشک را به خیمه‌ها برساند، وقتی تیری به مشک خورد، امیدش ناامید شد، در دلش آرزو کرد کاش یک بار دیگر حسینش را ببیند، همینجا تیری به چشم سالمش نشست و همه جا تاریک شد.

می‌گویند عباس در کربلا به هرچه خواست نرسید، همین موضوع هم او را نزد خداوند عزیز کرده و به مقام باب‌الحوائج رسانده است، می‌گویند عباس آنقدر دلش در کربلا شکسته که خداوند دیگر دلش نمی‌آید به او نه بگوید!

او خیلی دلش می‌خواست در کربلا برای حسین(ع) کاری انجام دهد، دلش شکست، چیزی هم نگفت، مقاتل نوشته‌اند: وقتی دست‌هایش را قطع کردند آه نگفت و حتی برنگشت ببیند دستش کجا افتاد.

برخی هم نوشته‌اند: اباالفضل قبل از رسیدن به فرات جنگیده و ۲۵۰ نفر از لشکر دشمن را کشته است، از عباسی که علی او را تمرین می‌داد و مشق می‌کرد همین انتظار هم هست.

این عزیزکرده خدا را می‌شود در دلها پیدا کرد، در میان تنگناها وقتی از ته دلت صدایش می‌کنی و جواب می‌گیری!

هرچند، اباالفضل در ظهر عاشورا شهید شد، ولی تاسوعا به نام عباس خورده چراکه او در روز تاسوعا و زمانی که شمر خیلی مهربان صدایش کرد و گفت: کجایند خواهرزاده‌های من؟ و برایشان امان‌نامه آورد، از خجالت مرد، این روز تا ابد خجالت زده او است، این اما پایان عباس نیست، جریان اقیانوسی از وفا و فضیلت است.

حق داریم ابالفضلی باشیم.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب





تاسوعا پایان عباس نیست، جریان اقیانوس وفا و فضیلت است

منبع: فــارس
? تاسوعا پایان عباس نیست، جریان اقیانوس وفا و فضیلت است