روایتگر تاریخ جنوب کرمان هم قربانی کرونا شد

احمد یوسف زاده از اولین شماره های رودبارزمین با هم دوست شدیم. یک جدول برای نشریه فرستاده بود با کلمات محلی. این اتفاق یعنی طراحی جدول با محتوای بومی برای اولین بار در تاریخ مکتوب جنوب استان می افتاد. در اولین سفر به کهنوج از نزدیک دیدمش. متواضع و خاکی بود، ولی تا دلت بخواهد […]

احمد یوسف زاده

از اولین شماره های رودبارزمین با هم دوست شدیم. یک جدول برای نشریه فرستاده بود با کلمات محلی. این اتفاق یعنی طراحی جدول با محتوای بومی برای اولین بار در تاریخ مکتوب جنوب استان می افتاد.
در اولین سفر به کهنوج از نزدیک دیدمش. متواضع و خاکی بود، ولی تا دلت بخواهد عمیق. کتاب تاریخی قطوری توی دستش بود. هر وقت من با یکی از همشهریها صحبت میکردم میدیدم حمید سرش توی کتاب است و تو گویی که در میان ما نیست. باورم نمیشد این جوان ساده پوش و خوش لهجه اینقدر فرهیخته و نکته دان باشد اما بود.
رفته رفته شد پای ثابت نویسندگان رودبارزمین و چند سالی مدیر دفتر نشریه در کهنوج.
صریح و بی ملاحظه که می نوشت، مخصوصا در موضوع نا امنی و اشرار، می ترسیدم شبی نیمه شبی شروری بدخواه و زخم دیده از نوشته هایش، گلوله ای بگذارد توی سینه اش و دختر شیرین زبانش یتیم بشود، قرارمان این شد که گزارش های خطرناک را با نام مستعار بنویسد.
برای خودش اسم مستعار درست کرد. ” استون کهنوجی”

هزاران صفحه تحقیقات تاریخی نوشته بود که هیچوفت نتوانست چاپشان کند. او تاریخ زنده جنوب کرمان بود. مدرک دانشگاهی نداشت اما وقتی یکی از استاد تمام های یک دانشگاه معتبر کشور در کتابش تحریفی در تاریخ رودبارزمین آورده بود، با زبانی سرشار از ادب ذاتی اش، نقد مفصلی بر کتاب استاد نوشت و در رودبارزمین چاپ شد.

خبر تلخ درگذشت استاد حمید شهریاری کوتکی حنظل به کامم می ریزد.
حالا بیش از همه وقت دلم برای حمید یا بقول خودش همید میسوزد که چرا در اوج پختگی رفت و اهل فرهنگ و ادب و مردمان کهنوج و طایفه اش و خانواده اش را تنها گذاشت. کاش می ماند و به آرزوی دلش که چاپ تالیفاتش بود می رسید. کاش بچه های عزیزش را تنها نمی گذاشت. کاش این خبر که مثل باد در صفحات مجازی پیچیده دروغ بود. کاش کرونا نبود.




روایتگر تاریخ جنوب کرمان هم قربانی کرونا شد

منبع:یـزدان کـرمان
? روایتگر تاریخ جنوب کرمان هم قربانی کرونا شد