تراژدی آرزوهای خاکستری 

کرمان – فت فتو – به مادرانشان می اندیشم، به روزی که برای اولین بار نگاه معصومشان را دیدند و لبخند زدند به اینکه امروز؛ مادرانشان اگر لبخند هم بزنند، تلخ است و پر از بغض؛ اینجا در کانون اصلاح و تربیت، آرزوها قبل از زیبا شدن، سیاه شده اند و شاید همه ما مقصریم. […]

کرمان – فت فتو – به مادرانشان می اندیشم، به روزی که برای اولین بار نگاه معصومشان را دیدند و لبخند زدند به اینکه امروز؛ مادرانشان اگر لبخند هم بزنند، تلخ است و پر از بغض؛ اینجا در کانون اصلاح و تربیت، آرزوها قبل از زیبا شدن، سیاه شده اند و شاید همه ما مقصریم.

به گزارش روز جمعه فت فتو، اینجا که می گویم، کانونی است برای اصلاح و تربیتِ نوجوانانی که هنوز شمع های تولد ۱۸ سالگیشان را فوت نکرده اند که دست هایشان سردی دستبند و دلشان دلهره های ورود به کلانتری و دادگاه را حس کرده است، جایی که امیدها برای آغازی دوباره هر لحظه جوانه می زند.
ورودمان را با دعای فرج به استقبال می نشینند و بعد در فضایی صمیمی از غصه هایشان می گویند، شاید هنوز سن شان آنقدرها قد نمی دهد که معنی غصه را بدانند، مفهوم سرقت را بفهمند تا چه رسد به اینکه  قاتل بخوانیمشان.
در جریان بازدید معاون حقوقی و امور مجلس قوه قضاییه و رئیس کل دادگستری استان کرمان از کانون اصلاح و تربیت و نشست صمیمی با مددجویان این کانون اولین نکته ای که می بینی فضایی است آرام، تمیز و صمیمی که شاید دقیقا این همان چیزی باشد که ذهن های پرتلاطم و پر از شیطنت این نوجوانان به آن نیاز دارد.
آنها نیاز دارند در فضایی پر از آرامش به آنچه انجام داده اند، بیاندیشد و با هنر مددکاران این کانون بدانند که کجای راه را به غلط رفته اند تا در فرصت های پیش روی زندگی شان، جبران کنند، اینجا کتابخانه، کلاس کامپیوتر، کلاس های هنری و حرفه هایی که ارایه می شود، همه برای آن است که از این نوجوانان، جوانانی سرزنده، پاک و آبرومند برای آینده بسازد.
دعوا و رفیق، پرتکرارترین واژه هایی است که آنها در بیان سرنوشت شان می گویند و حتما همه ما به مفهوم گفته هایشان پی می بریم.
نوجوانانی که تعداد زیادی از آنها معصومیت کودکی شان را در خانواده هایشان گم کرده اند، پدری که به جرم مواد مخدر در زندان است، مادری که همدست پسرش در قتل همسرش است، برادری که برادرش به دست دایی اش به قتل رسیده و خودش به جرم نگهداری مواد مخدر به کانون آمده، رفیقی که همراه با رفیق خود به جرم سرقت در این جمع نشسته، او که عمه اش را به دلیل اختلاف افکنی بین پدر و مادرش به قتل رسانده و در بچگی اسحله رفیقش را به دست گرفته و سرقت مسلحانه انجام داده است، همه قربانیان مظلوم این تراژدی تلخ هستند.
آن دیگری که بچگی، هیجان و فکر خلاق را از چهره اش می توان خواند اما روی دستش “بکش تا زنده بمانی” هک شده و در آخر سرنوشتش با قتل دوستش در دعوا او را به کانون فرستاده است، محصول تلاش هایی است که شاید هر یک از ما باید انجام می دادیم اما کوتاهی کرده ایم.
شاید باید هر یک از ما بارها به کانون اصلاح و تربیت برویم تا بدانیم چه کارهای نکرده ای باقی مانده که سرنوشت این نوجوانان بی گناه را به گناه و جرم پیوند زده، چه نبایدهایی انجام شده که ناامیدی را در آنها پرورش داده، خانواده های آنها چه آسیب هایی داشته که شناسایی و حل نشده باقی مانده است، جامعه و فرهنگ مناطق در چه جاهایی نیاز به اصلاح دارد تا سایه شوم ضد فرهنگ ها از آینده فرزندان این مرز و بوم دور شود؟
همه ما باید بدانیم نسل جوان ما به چه آموزش هایی نیاز دارد که راه را به اشتباه نرود، پدرها و مادرها چه وظیفه ای دارند و چه باید بکنند، چه کسی باید به خانواده ها آموزش دهد تا این آموزش ها به جان جوانان نفوذ کرده و ماندگار شود؟ رسانه ها در کجای این کارزار هستند؟ مسئولان فرهنگی و اجتماعی چه می کنند؟ 
اکنون دستگاه قضایی و کانون اصلاح و تربیت، میانه راه این نوجوانان است، همه آنها می توانند به زندگی سالم اجتماعی و فردی برگردند و در این راه نیاز است تا دست تنهای دستگاه قضایی در آموزش، حرفه آموزی، اصلاح و تربیت این مددجویان را گرفته و بر مبنای همت آینده آنها را به روشنی پروند بزنیم. یا علی …




تراژدی آرزوهای خاکستری 

منبع:ایرنـا
? تراژدی آرزوهای خاکستری