چشم‌های منتظر فرش راهتان باد/ قدم میهمانان حاج‌قاسم روی پلک‌های ما کرمانی‌ها، همه دعوتید

امسال با وجود گذر از پیک‌های کرونا شرایط ویژه‌تر و بهتر است، همه کرمان آماده شده تا با همه وجودش از میهمانان حاج‌قاسم پذیرایی کند، آنها روی پلک‌های چشم ما کرمانی‌ها جای دارند، همه دعوتید.  فت فتو_کرمان؛ آمنه شهریارپناه: در آستانه سالگرد شهادت سردار سلیمانی قرار داریم، چند صباحی دیگر سالگرد عروج ملکوتی مردی است […]


امسال با وجود گذر از پیک‌های کرونا شرایط ویژه‌تر و بهتر است، همه کرمان آماده شده تا با همه وجودش از میهمانان حاج‌قاسم پذیرایی کند، آنها روی پلک‌های چشم ما کرمانی‌ها جای دارند، همه دعوتید.

 فت فتو_کرمان؛ آمنه شهریارپناه: در آستانه سالگرد شهادت سردار سلیمانی قرار داریم، چند صباحی دیگر سالگرد عروج ملکوتی مردی است که برای رسیدن به معراج روز و شب را در هم آمیخته و برایش لحظه شماری می‌کرد.

 در اولین روز از بهار ۱۳۳۵ در شهرستان رابر کودکی متولد شد که کمتر کسی فکر می‌کرد او روزی فخر جهان اسلام باشد، بنیان ظلم در منطقه را در هم بپیچد و استکبار را تا یک قدمی زباله‌دان ببرد و کابوس همیشگی آنها باشد، حتی بعد از شهادت…

قاسم وقتی در سن هفت‌سالگی پا درون کلاس اول گذاشت تا الفبا را بیاموزد و بتواند بخواند و بنویسد، متوجه نبود شخصی به نام سید روح‌الله در قم علم قیام برافراشته و او سال‌ها بعد در حفظ انقلابش نقش تعیین کننده‌ای ایفا و حتی جان شیرینش را هم فدا می‌کند.

اما این اتفاق افتاد … قاسم با فراز و فرودهایی بزرگ شد، او در اوایل سال ۱۳۵۶ در مشهد و در یک باشگاه ورزشی اولین‌بار نام آیت‌الله خمینی را می‌شنود و با علاقه عکس او را از دوستانش می‌گیرد، این اولین اتفاقی است که قاسم سلیمانی را در مسیر انقلاب خمینی قرار داده و او را شیفته شخصیت روح‌الله می‌کند.

قاسم، عکس امام را زیر پیراهنش و درست در کنار قلبش مخفی می‌کند و با خود به کرمان می‌آورد، وقتی عکس را به دوستش (علی یزدانپناه) نشان می‌دهد، او سلیمانی را از خطر آگاه می‌کند و می‌گوید اگر ساواک تو را با این عکس بگیرد، حتما کشته می‌شوی.

 اما قاسم در خودش جرات و شجاعت عجیبی احساس و همزمان با ایجاد صداهای مخالف در کرمان، او شعارنویسی را بر روی در و دیوار شهر آغاز می‌کند و اولین قدم را در این مسیر نورانی برمی‌دارد.

او روحیه عشایری و سری نترس دارد، تمرین‌های ورزشی نیز در اقتدار قاسم اثر گذاشته و حالا بدون هیچ ترسی از ظلم شاه سخن می‌گوید و بی‌پروا نام خمینی را بلند می‌کند.

تکیه فاطمیه و مسجد جامع پاتوق فعالیت‌های این جوان سلحشور رابری می‌شود و خود را در صفوف مبارزه علیه حکومت پهلوی جای می‌دهد.

مبارزه ادامه می‌یابد، هر روز سخت‌تر و سرسخت‌تر از دیروز، سلیمانی در واقعه ۲۴ مهرماه مسجد جامع کرمان هم حضور داشته، صحنه‌های رعب‌آورش را و آتش‌زدن وسایل نقلیه مردم را در ذهنش جای داده اما با شعله‌های درب مسجد و سوختن آن، زنده شدن تاریخ را با چشمان خود دیده و تا عمق وجودش سوخته، ترس و دویدن کودکان در شبستان و حیاط مسجد او را آتش زده و با اینکه افسر شهربانی اسلحه به سمتش می‌گیرد و قاسم را نشانه می‌رود، اما او به سمت یکی از دختربچه‌ها می‌رود و او را نجات می‌دهد.

 بعد از مدت‌ها مبارزه با رژیم پر از ظلم شاهنشاهی، سلیمانی طعم شیرین پیروزیِ قیام را در کنار مبارزان و دوستداران خمینی کبیر می‌چشد، برای کمک بیشتر وارد انقلاب می‌شود، اما این شیرینی با آغاز جنگ، چندان پایدار نمی‌ماند.

 عشق به وطن و کمک به مردم، قاسم سلیمانی را به جبهه‌های جنگ می‌کشاند و رشادت‌های او صفحات کتاب‌های تاریخ دفاع‌مقدس را پر می‌کند.

 بعد از جنگ، مرادش را از دست می‌دهد، قلبش شدیدا و عمیقا می‌شکند، اما امید به ولی جدید دارد، سربازشان می‌شود و عاشقشان می‌شود. برای تحقق اوامر فرمانده جدیدش جان می‌گذارد و با یک اشاره از طرف ایشان سر می‌دهد. سلیمانی برای اینکه حلقه امنیت کشور را بزرگ‌تر کند، برای خارج از کشور ماموریت می‌گیرد و با گروه‌های مبارز طرح و نقشه مبارزه و دفاع می‌ریزد، او رودرروی رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد، در این میان جنگ‌هایی رخ می‌دهد و در فاصله چند روز برنده جنگ می‌شود، حالا نام سلیمانی بیش از گذشته بر سر زبان‌ها افتاده و لرزه بر تن استکبار می‌اندازد.

 با ایجاد گروه جانی داعش، سلیمانی به سمت مبارزه با آن‌ها می‌چرخد و وارد کشورهای تازه می‌شود، استراتژی جنگ با داعش و نجات ملت‌های مظلوم تحسین فرمانده‌اش را بر می‌انگیزد و با شکست داعش درست در سررسید وعده‌ای که پیشتر داده بود، حاج‌قاسم را محبوب دل همگان می‌کند و این ژنرال باهوش که خود را وقف امنیت کشور کرده در قلب مردم می‌نشیند، مردمی که می‌دانند سلیمانی برای امنیت آنها شب و روز را در هم آمیخته و سایه‌اش خواب را از دشمن گرفته است. این فرمانده رشید به دعوت رسمی عراق وارد کشور همسایه می‌شود و در بامداد ۱۳ دی ماه ۹۸ در یک حمله تروریستی که آمریکا مسوولیت آن را برعهده گرفت، آسمانی شده، خونین‌بال به دیدار معبود می‌رود و دل‌های مردم ما را بارانی می‌کند.

 از آن روز شوم، سه سال می‌گذرد، سال‌های سختی که تلخی آن را روزبه‌روز درک کردیم، حالا سلیمانی اینجاست، در قطعه بهشتی کرمان … درست به اندازه روزهایی که از شهادتش می‌گذرد، میهمان دارد، از هر جایی و از هر کشوری که بتوان فکر کرد.

 در هفته‌ها و روزهای منتهی به سالگرد شهادت اما بیشتر، امسال با وجود گذر از پیک‌های کرونا شرایط ویژه‌تر و بهتر است، همه کرمان آماده شده تا با همه وجودش از میهمانان حاج‌قاسم پذیرایی کند، آنها روی پلک‌های چشم ما کرمانی‌ها جای دارند، نبض مقاومت اینجاست، در ملک سلیمانی، قلب مقاومت شما را فرا می‌خواند … همه دعوتید.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب





چشم‌های منتظر فرش راهتان باد/ قدم میهمانان حاج‌قاسم روی پلک‌های ما کرمانی‌ها، همه دعوتید

منبع: فــارس
? چشم‌های منتظر فرش راهتان باد/ قدم میهمانان حاج‌قاسم روی پلک‌های ما کرمانی‌ها، همه دعوتید