مرد جنگ و «نرگس و شایان»

نذیر کرمان کرمان _ آمنه شهریارپناه: مرد جنگی تکلیفش مشخص است، تلاشش برای این است که فاتح میدان‌های نبرد باشد، گام‌های پرقدرت و پر ابهتش در مسیری می‌رود که دشمن حضور دارد و نقشه‌هایش در جایی پیاده می‌شود که دشمن آنجاست.

همه‌ی فکر و ذکر یک مرد جنگی در حوالی میدان نبرد می‌چرخد، حاج قاسم هم یک مرد جنگی بود، سرداری تمام‌عیار و فرماندهی جسور و شجاع!

او مغز متفکر و طراح عملیات‌های پیچیده بود، چشم‌های عجیبی داشت، از طرفی دست دشمن را می‌خواند و از طرفی هم با آنها، ته قلب‌شان را خالی و ترس را به جانشان می‌نشاند.

قاسم فرمانده جنگ‌های پیروز بود، سرلشکر نبردهای سخت و حساس! اما چه می‌شود که در دل جوانان و نوجوان می‌نشیند تا جایی که او را برای جشن عقدشان هم دعوت می‌کنند؟

این همه مهر و عطوفت از کجا می‌آید؟ او که بوده که قبل از هر چیزی جان‌ها را فتح کرده و دلها را به سمت خود آورده است؟ چرا هنوز هم نمی‌توانیم به این سوال پاسخ دهیم؟

شاید اگر پای صحبت‌های تک‌تک افرادی که با او نشست‌و‌برخاست داشته‌اند بنشینیم، می‌توانیم برخی زوایای پنهان را آشکار کنیم، اما چگونه از دل‌های کسانی بنویسیم که او را ندیده بالانشین قلبهایشان کرده‌اند؟

هدیه ای از گلزار شهدای کرمان

مثل نرگس تابش و شایان مسعودی‌پور! جوانان دهه هفتادی خوزستانی که فقط لحظه‌ای تابوت حاج قاسم را از دور دیدند و چند سال بعد در ناب‌ترین و شیرین‌ترین لحظات زندگی‌شان او را دعوت کردند.

هدیه‌ای از گلزار شهدای کرمان برای نرگس و شایان

نرگس در گفت‌وگو با نذیر کرمان در کرمان اظهار داشت: جشن عقد ما ۲۸ آبان ماه امسال بود، من از بندر امام خمینی و همسرم از اهواز، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در ساعت ۷:۱۵ دقیقه عقد کردیم، لحظات خوشی که با حضور حاج قاسم شیرین‌تر شد.

وی ادامه داد: نمی‌دانستم می‌آید یا نمی‌آید، تا چند روز بعد هم به این موضوع فکر می‌کردم، اما وقتی هدیه‌ای از گلزار شهداء کرمان دریافت کردم، مطمئن شدم حاج قاسم در مراسم ما حضور داشته و برای عاقبت به‌خیری ما دعا کرده است.

هدیه حاج قاسم برای نرگس و شایان

تابش تصریح کرد: حاج قاسم دو عدد جانماز، یک گیره روسری، کتاب «عزیز زیبای من» ۲ بسته مُهر و تسبیح تربت و یک پوستر آشپزخانه بهشتی را با واسطه برای ما ارسال کرد که سورپرایز خوبی بود، از آقای طیار به‌جهت ارسال آنها تشکر می‌کنم.

وی از شهادت سردار سلیمانی در آن جمعه تلخ سخن به میان آورد و تاکید کرد: من اصلا عاطفی نیستم، خیلی هم سنگ دلم اما شهادت حاج قاسم خیلی روی من تاثیر گذاشت، حقیقتا تکانم داد، هنوز هم وقتی به آن روز فکر می‌کنم، بغض به همه جانم چنگ می‌اندازد.

تابش یکی از حسرت‌های زندگی خود را ندیدن و درک نکردن این سردار سرافراز در دوران زندگی دنیوی خواند و تصریح کرد: خوشحالم در عصری زیستم که حاج قاسم زندگی می‌کرد، اما متاسفم که در این دوران فقط گوشه‌ای از تابوتش را دیدم.

وی با یادآوری روزی که سردار سلیمانی را در اهواز تشییع کردند، از حضورش در آن روز غمبار سخن به میان آورد و ابراز داشت: روز تشییع خیلی برایم سخت بود، برای حضور مردم در مراسم اتوبوس گذاشته بودند تا مردم را به مراسم ببرند، جمعیت در بندر امام خمینی زیاد اما اتوبوس‌ها کم بود، خیلی تلاش کردم تا جا نمانم، اما نمی‌شد.

تابش اضافه کرد: در آخر یکی از دوستانم در آن طرف شهر تماس گرفت و گفت: «برایت یک صندلی گرفته‌ام، بیا برویم»، راضی کردن خانواده برای اینکه تنهایی با دوستم به مراسم بروم هم کار سختی بود، اما بالاخره به صورت معجزه آسایی رفتم.

آرزوی زیارت سردار دلها

وی ادامه داد: اهواز خیلی شلوغ بود، انگار همه استان گرد هم آمده بودند تا سردار را بدرقه کنند، همه زیر آفتاب سوزان منتظر ماندیم، نتوانستم جلوتر بروم اما از دور تابوت او را دیدم.

تابش از علاقه‌اش برای آمدن به کرمان و زیارت مزار شهید سلیمانی سخن به میان آورد و خاطرنشان کرد: هنوز نتوانسته‌ام به کرمان بیایم، از همسرم قول گرفته‌ام بعد از عروسی مرا به گلزار شهدای کرمان ببرد، امیدورام محقق شود.

به گزارش فارس: حاج قاسم سلیمانی در طول حیات خود، دل‌های زیادی از جوانان و نوجوانان را فتح کرده که نرگس و شایان نمونه‌ای از هزاران هزار نفر در سطح دنیا هستند، انسان‌هایی که در مسیر نورانی او قدم می‌گذارند و نسل‌شان را هم در همین مسیر تربیت می‌کنند، موضوعی که این زوج متعهد هم به آن اشاره کردند.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب