در امتداد درد؛ از نسل خرداد ۶۸ تا نسل دی ماه ۹۸

ما نسل اینطرف خرداد ۶۸، تجربه نیم‌بند آن را داریم، ۱۳ دی ماه ۹۸، همان روزی بود که برای همیشه نبض‌مان کند شد و نفسمان تنگ، اگر برای سربازش اینچنین بی‌تاب شدیم، با رفتن امام‌مان چه به سرمان می‌آمد؟ شاید همان حالی که عاشقانِ روح‌الله داشتند و مرگ را با چشمان خودشان دیدند. نذیر کرمان […]


ما نسل اینطرف خرداد ۶۸، تجربه نیم‌بند آن را داریم، ۱۳ دی ماه ۹۸، همان روزی بود که برای همیشه نبض‌مان کند شد و نفسمان تنگ، اگر برای سربازش اینچنین بی‌تاب شدیم، با رفتن امام‌مان چه به سرمان می‌آمد؟ شاید همان حالی که عاشقانِ روح‌الله داشتند و مرگ را با چشمان خودشان دیدند.

نذیر کرمان کرمان/ آمنه شهریارپناه: چهاردهم خردادماه ۶۸ روز تلخی بود، روز زخم خوردن قلب‌ها، روز رنج‌ها، دردها، بغض‌ها، اشک‌ها… اصلا آن نیمه خرداد روز آه بود، روز سوزش چشم‌ها و گلوها، روز اضطراب و اندوه، روز زجر و مصیبت، روز فاجعه، روز سوگ، روز ماتم و روز عزا.

آن روز فقط روح خدا پرواز نکرد، قلب‌ها در کنارش از تپش ایستاد و نفس‌ها گرفته شد، وقتی مرادش می‌رود، مرید چه حالی دارد؟ خدا نکند معشوق از عاشق جدا شود، قلب‌هایشان با هم می‌روند، حتی اگر جسمشان از هم جدا شود.

ما نسل اینطرف خرداد ۶۸، تجربه نیم‌بند آن را داریم، ۱۳ دی ماه ۹۸، همان روزی بود که برای همیشه نبض‌مان کند شد و نفسمان تنگ، اگر برای سربازش اینچنین بی‌تاب شدیم، با رفتن امام‌مان چه به سرمان می‌آمد؟ شاید همان حالی که عاشقانِ روح‌الله داشتند و مرگ را با چشمان خودشان دیدند.

حق هم داشتند، چطور می‌توانستند امامی را به خاک بسپارند که برایشان نور مطلق بود، ناجی بود، امید بود، او دستانشان را گرفت و از عمق تاریکی‌ها نجاتشان داد، به رستگاری نزدیک‌شان کرد و راه سعادت، پیروزی و خوشبختی را نشان‌شان داد.

چه‌طور می‌توانستند شخصی را برای همیشه بدرقه کنند که برایشان طوفان به پا کرد و جرأتش را در دلهایشان گذاشت، امام برایشان کوه استوار بود، شجاع و نترس! کسی که در کوران مبارزه گفت: هرگز نترسیدم!

چه‌طور می‌توانستند بمانند و احیاگر دین و دنیا و شخصیتشان نباشد! کسی که تحول‌خواه، آرمان‌گرا، جریان‌ساز و آگاه به زمانه بود، دغدغه اسلام ناب محمدی داشت و با موفقیتش، راه را برای آنها باز کرد.

او در ابتدای راه، اسلام را پیش روی خود قرار داد و طبق آن برنامه‌ریزی کرد، دستش را به سمت مردمِ مایوس و ناامید دوران دراز کرد و با لبیک آنها قیامش را آغاز و برنامه‌ها را مو به مو بر اساس مبانی اسلامی پیش برد. این اتفاق حدودا سال ۱۳۴۱ افتاد و رفته‌رفته گروه‌های بیشتری دست بیعت می‌دادند و به خمینی کبیر می‌پیوستند.

در آن زمان نه فقط کشور ما بلکه عموم کشورهای مسلمان تحت سیطره آمریکا بودند، این موضوع اما امام را ناامید نکرد و حتی سبب شد قوی‌تر و مصمم‌تر از قبل وارد میدان جهاد و مبارزه شود و به رهایی همه ملت‌ها از چنگال ظلم بیندیشد.

او به قدرت اسلام واقف و معتقد بود اسلام می‌تواند امپریالیسم را با همه راه‌های نفوذ و منافعش شکست دهد، با همین اعتقاد هم با ابرقدرتها در افتاد و قاطعانه پیروز شد.

امام و انقلابش به پیروزی رسیدند، در سختی‌ها و گرداب‌ها مقاومت کردند، سرانجام بعد از ده سال از گذشت پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که ۸ سالِ آن را درگیر جنگ و دفاع بودیم، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) دعوت حق را لبیک و به ملکوت اعلی پیوست.

خمینی رفت و بخشی از عشق و احساس ایرانی‌ها را با خودش برد، اما برایمان میراث ارزشمندی گذاشت و تاکید کرد آن را دست نامحرمان و نااهلان نسپاریم، پدران‌مان عهد بستند و ما نسل در نسل به آن پایبندیم.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب





در امتداد درد؛ از نسل خرداد ۶۸ تا نسل دی ماه ۹۸

منبع: فــارس
? در امتداد درد؛ از نسل خرداد ۶۸ تا نسل دی ماه ۹۸