جان‌فدا| ضیافت موکب‌ها در جوار فرمانده با میدان‌داری فاطمیون/ از شجاعت حاج‌قاسم در میدان نبرد تا شوخ طبعی در حاشیه یادواره شهدای مهاجر

فت فتو استان کرمان: همزمان با آغاز رسمی برنامه‌های سالگرد سوم حاج‌قاسم در گلزار بین‌المللی شهدای کرمان به سمت موکب‌ها حرکت کردم. هرکدام از جایی بودند و برنامه‌های مختلفی داشتند، در این میان اما موکب فاطمیون کرمان توجهم را بیش از همه به خود جلب کرد، همان گروهی که در کنار حاج‌قاسم قرار گرفتند، به […]


فت فتو استان کرمان: همزمان با آغاز رسمی برنامه‌های سالگرد سوم حاج‌قاسم در گلزار بین‌المللی شهدای کرمان به سمت موکب‌ها حرکت کردم. هرکدام از جایی بودند و برنامه‌های مختلفی داشتند، در این میان اما موکب فاطمیون کرمان توجهم را بیش از همه به خود جلب کرد، همان گروهی که در کنار حاج‌قاسم قرار گرفتند، به او کمک کردند تا بنیان داعش را برچینند.

فت فتو_کرمان؛ آمنه شهریارپناه: همزمان با آغاز رسمی برنامه‌های سالگرد سوم حاج‌قاسم در گلزار بین‌المللی شهدای کرمان به سمت موکب‌ها حرکت کردم تا از حال و هوای آنها در این شب سرد زمستانی و خدماتشان به میهمانان حاج‌قاسم گزارشی داشته باشم، موکب‌های مختلف از شهرستان‌ها و دیگر استان‌ها حضور پررنگی داشتند برخی عزاداری می‌کردند و برخی هم پذیرایی، در این میان بعضی هم برای میهمانان حاج‌قاسم در محوطه گلزار و جلوی موکب‌ها آتش روشن کرده بودند تا هم زائران حاج قاسم خودشان را گرم کنند و هم چای آتشی میهمان آنها باشند.

موکب‌ها را بررسی کردم هرکدام از جایی بودند و برنامه‌های مختلفی داشتند، در این میان اما موکب فاطمیون کرمان توجهم را بیش از همه به خود جلب کرد، همان گروهی که در کنار حاج‌قاسم قرار گرفتند، به او کمک کردند تا بنیان داعش را برچینند.

 خالق جعفری جانشین تیپ حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) و مسؤول تیپ فاطمیون در شرق سوریه بیرون از موکب ایستاده و از زائران حاج‌قاسم پذیرایی می‌کند.

 با او گفت‌و‌گویی داشتم، از روزهای دور و نزدیک سوال کردم و از خاطرات تلخ و شیرینی که با حاج قاسم داشتند پرسیدم.

 گروه فاطمیون تنها با ۲۲ نفر آغاز به‌کار کرد

 خالق جعفری: بیست‌و‌دوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ بود که گروه فاطمیون با ۲۲ نفر آغاز به‌کار کرد، یک سال بعد یعنی سال ۹۳ شخصا وارد سوریه شدم و جانشینی گردان عمار به فرماندهی آقای مصطفی صدرزاده که بعدها شهید شد را برعهده گرفتم.

آن زمان مسؤول ما زخمی شده بود، روزی جلسه‌ای در روستای بیارات واقع در شرق حمص با سردار سلیمانی داشتیم و در آن جلسه برای آزادسازی شهر تدمر برنامه‌ریزی می‌کردیم.

 لشکر فاطمیون امید را به ارتش سوریه برگرداند

 حاج‌قاسم کل محور را به یگان فاطمیون دادند، البته زیرمجموعه ما یک لشکر سوری هم بود، از ارتشی که ۵۰ درصد آن ضد دولت شان بود و ترس داشتند دولت پایدار نمانده و بعد از شکست، معارضین از آنها انتقام گرفته خود ‌و خانواده‌هایشان را اذیت کنند.

 فاطمیون با رفتارها و شجاعت خود، آن روحیه را به جیش سوری برگرداند، آن ارتش جان تازه گرفت و احساس دین بیشتری نسبت به نیروهای وارد شده به آن کشور کرد.

آن جلسه عملیاتی بسیار مهم بود، ما باید بوکمال را آزاد می‌کردیم تا راه ارتباطی با بلندی‌های جولان را حفظ کنیم، یعنی از عراق به بوکمال و دمشق و از دمشق به بلندی‌های جولان پس تحقق آن با آزادی تدمر امکان‌پذیر بود.

حاج‌قاسم در آن جلسه به بنده گفت: آقا جعفر ۴ گردان هست، ۲ گردان هم اضافه می‌کنم و باید عملیات کنید، و ۲۴ ساعت هم زمان دارید، بنده هم گفتم ما برای عملیات آمده‌ایم، اما می‌توانیم در این زمان اندک تجهیزات را فراهم کنیم؟ با پشتیبانی، بهداری، توپخانه زرهی، ادوات و ضد زره تماس گرفتند، برخی گفتند آماده‌ایم و برخی هم گفتند آماده نیستیم، حاج‌قاسم دستور دادند ظرف مدت ۲۴ ساعت یگان فاطمیون را یاری کنید.

مسؤول عملیات و فرمانده تیپ، به مرخصی رفته بودند، ستاد هم نداشتم، در آن عملیات دست تنها بودم. حاج‌قاسم سوال کردند در چند محور می‌خواهی عملیات کنی؟ گفتم من یک محور را می‌روم، اگر روس‌ها نباشند، مجبورم در دو محور پیش بروم.

 حاج‌قاسم گفت امید ۳۰۰ هزار نفر به شماست

 آن روز روبه‌روی حاج‌قاسم نشسته بودم، ایشان با یک لحن پدرانه و مهربانانه‌ای گفتند بیا کنارم بنشین، سمت راست ایشان نشستم دست روی شانه‌ام گذاشت، صورتم را بوسید و گفت: ما هدف بسیار والایی داریم، ۴ سال است که ۳۰۰ هزار نفر در محاصره داعش هستند، آنها چشم انتظارند و لحظه‌شماری می‌کنند تا ما این محاصره را بشکنیم و خودمان را به دیرالزور برسانیم، هدف بسیار بزرگ و والایی است، باید زحمت بکشیم و قربانی بدهیم.

ما بچه‌های شیعه زجرها و ناملایمتی‌هایی هم اگر در این مسیر بکشیم در مقابل آن زجرهایی که خانم فاطمه زهرا(س) کشیده‌اند ذره‌ای هم نیست.

 عزم‌تان را محکم کنید، یا علی بگویید و کار را آغاز کنید، بنده هم شخصا در کنارتان هستم، ایشان پنجاه درصد کار را برعهده گرفتند.

 عملیات از روستای شولا آغاز شد، اولین مرحله از عملیات بود که سردار سلیمانی شخصا کار را به دست گرفتند.

وقتی دیرالزور را از داعش پس گرفتیم …

 آتش سنگین عملیات از ۱۲ شب آغاز شد و تا ۳ صبح ادامه داشت، بعد با نیروی پیاده به خط زدیم، ساعت ۵ صبح روستای شولا در ۱۹ کیلومتری دیرالزور و بعد از فتح پالایشگاه حق‌التیم، آخرین مقاومت دشمن شکست و فاطمیون وارد دیرالزور شد.

 در آن عملیات دو شهید داشتیم که از ارتش سوریه بودند، علاوه بر این یک یگان از ارتش روسیه نیز در کنار فاطمیون بود.

بعد از آزادی دیرالزور، سردار سلیمانی به طرف تنف حرکت کرد، سردار ۱۵ شبانه‌روز از تنف تا بوکمال سخت عملیات کرد و صفر تا صد کار را شخصا بر عهده داشت، بعد از آن هم پایان حکومت داعش را اعلام کرد.

 هدیه ویژه حاج قاسم به رزمندگان مقاومت

ما روز عید مبعث سال ۹۶ یعنی دو روز بعد از فتح، به بوکمال رسیدیم، جاده راهبردی فتح شده بود و همه رده‌های مقاومت اعم از حزب‌الله، حیدریون، فاطمیون، زینبیون و حشدالشعبی در میدان بوکمال جشن گرفتیم و سردار سلیمانی به ما یک هدیه ویژه دادند، در آن مراسم ابومهدی المهندس هم حضور داشتند.

سردار سلیمانی از نیروها تشکر کردند و گفتند نیروها را با همان لباس مقاومت در تورهای ۷ روزه به سمت کربلا و زیارت عتبات عالیات ببرند، آن تورها ۲ ماه طول کشید.

از سال ۹۲ که به قول خودشان بهار عربی در منطقه صورت گرفت و همزمان ناآرامی‌های سوریه پدید آمد، مغرضین سوری کشور را ناامن کردند و شرایط برای حضور داعش مساعد شد، مسیرهای زیارت به کربلا، نجف، سامرا و کاظمین تا سال ۹۷ به روی کل شیعیان بسته شد، لذا آن هدیه برای ما خیلی ویژه و با اهمیت بود.

 وقتی عراقی ها برای رزمندگان مقاومت قربانی کردند

تلاش کردیم، مسیر به مسیر، مسافت، به مسافت پیش رفتیم در عملیات‌ها پیروز شدیم، شهید دادیم زخمی دادیم، در بیابان‌ها و شالیزارها خون دادیم تا مسیر را باز کنیم و به کربلا برویم، هدف این بود کربلای دیگری اتفاق نیفتد وقتی برای زیارت به عتبات می‌رفتیم برای ما گاو و گوسفند قربانی می‌کردند و استقبال بی‌نظیری صورت گرفت.

 منتظر فرمان رهبر انقلاب هستیم

 فکر می‌کنم آن وحدت و آن اجتماع جوانان شیعه با هر ملیت و هر زبانی در تاریخ اسلام بی‌نظیر است، زمینه‌ای فراهم شد برای ضربه نهایی به آن غده سرطانی که در فلسطین است و برای ظهور لشکر امام زمان (عج)، ما برای از بین بردن صهیونیست‌ها آماده‌ایم، هرزمانی و در هرجایی که رهبر معظم انقلاب دستور بدهند اجرا می‌شود.

انتقام خون سردار سلیمانی را می گیریم

ما انتقام خون سردار سلیمانی را از دشمن می‌گیریم، درد ما حتی با کشتن ترامپ التیام نمی‌گیرد، باید پای استکبار را از منطقه غرب آسیا قطع کنیم، این خواست حاج‌قاسم بود و برای تحقق آن خیلی زحمت کشید و عمرش را گذاشت.

 ما برای مقابله با شرارت‌های غربی‌ها در این منطقه عزم راسخ داریم، گروه‌های کوچکی بودیم که به‌سرعت رشد کردیم و بزرگ شدیم، ۸۰ درصد اخراج استکبار محقق شده و ضربه نهایی مانده است، در زیرساخت، نیرو و تجهیزات مشکل نداریم.

 همچنان سپاه قدس حریف استکبار است

 روزی سردار سلیمانی اعلام کردند؛ سپاه قدس حریف استکبار است، هنوز هم پای آن جمله هستیم، اگر رهبر انقلاب دستور بدهند همین جبهه مقاومت منطقه را از وجود استکبار پاک‌سازی می‌کند.

 ما بعد از شهادت حاج‌قاسم تقویت شده‌ایم، هم ایرانی‌ها و هم افغانستانی‌هایی که عضو فاطمیون نبودند، آمدند و گفتند می‌خواهند در جبهه مقاومت حضور داشته باشند، بعد از شهادت سردار جمعیت ما افزایش چشمگیری داشت.

 ایرانی‌ها به اهمیت شعاع امنیت پی بردند

 آن زمان اگر ۷۰ درصد مردم ایران مقاومت را قبول داشتند، ۳۰ درصد هم فکر می‌کردند جنگ در خارج از کشور بی‌فایده است، اما با شهادت حاج‌قاسم به اهمیت شعاع امنیت پی بردند و جامعه ایرانی یک‌دست شد، فقط اندکی مزدور و غرب‌زده هستند که باز هم حرف‌های سابق را تکرار می‌کنند.

 ماجرای یک کت پر دردسر

 یک خاطره شیرین هم از سردار سلیمانی دارم، یک روز قبل از اولین یادواره شهدای مهاجر، در مشهد بودیم، صبح رفتیم هتل آن زمان آقای رئیسی مسؤول تولیت آستان قدس رضوی بودند، حاج‌قاسم و ابومهدی المهندس در جمع لشکر فاطمیون صبحانه صرف می کردند.

 حاج‌قاسم به ابومهدی المهندس گفتند صبحانه‌ات را بخور و پرحرفی نکن، پیگیر این شوخی شدیم و پرسیدیم جریان چیست؟ «حاج‌قاسم با خنده گفت: چیزی نگویید که اگر تعریف کنم در جلسه راهش نمی‌دهید، اصرار کردیم که به کتی که تن ابومهدی بود اشاره کرد و گفت: هرزمان این کت را می‌پوشد یک بلایی سر ما می‌آید.در خط عملیاتی فلوجه به ابومهدی گفتم سریع آماده شو تا با سرعت برویم، اگر غفلت کنیم پل بسته می‌شود، گفت صبر کن! کت من خشک نشده است.کت را پوشید و رفتیم، اگر ۳۰ ثانیه زودتر می‌رسیدیم از پل رد می‌شدیم، ما دیدیم که جلوی‌مان پل را زدند، به او گفتم همین را می خواستی؟ به خاطر یک کت همه را به فنا دادی . قبل از اینکه از عراق به سمت مشهد بیاییم هم دوباره همان کت را برداشت، گفتم ابومهدی کت را بگذار سر جایش، گفت این را بگذارم تو برایم کت می‌خری؟ من همین یک کت را دارم.

دوباره چرخ‌های هواپیما باز نشد، آنها به‌خاطر وحشت مردم اعلام نکردند و هواپیما دور می‌زد، از کابین سؤوال کردم که به من اطلاع دادند، بالاخره مشکل حل شد و ما نشستیم، آمدیم پایین گفتم دیدی دوباره».

 ما آن روز به خاطره شیرین حاج‌قاسم و لحن بیان ایشان خیلی خندیدیم که هیچ وقت آن روز را فراموش نمی‌کنم.

 ترویج مکتب حاج قاسم شرعا و عرفا واجب است

مکتب حاج‌قاسم و ترویج آن مورد تاکید مقام معظم رهبری است، وظیفه شرعی و عرفی ما است که آن را به نسل‌های آینده برسانیم، باید روی جوانان، نوجوانان و کودکان خود کار کنیم.

ما هیأت فاطمیون هم داریم، برای شهادت حاج‌قاسم ۴۰ روز در همین مکان عزاداری کردیم، هیأت فاطمیون و لشکر فاطمیون در دهه دوم فاطمیه یک شب در بیت‌الزهرا(س) برنامه دارد.

 هیأت فاطمیون حلقه ارتباط جبهه مقاومت با پایتخت مقاومت

در روزهای دهه مقاومت و سالگردهای حاج‌قاسم هم حضور داشتیم، امسال هم هستیم، سعی می‌کنیم برنامه‌های فرهنگی داشته باشیم، از زائران حاج‌قاسم پذیرایی می‌کنیم، بخش‌هایی از رشادت‌های لشکر فاطمیون را پخش می‌کنیم، میهمانان، خانواده‌ها و رزمندگان فاطمیون که از استان‌های دیگر برای زیارت مزار مطهر حاج‌قاسم می‌آیند را اسکان می‌دهیم، به نوعی بین جبهه مقاومت و پایتخت مقاومت ارتباط برقرار کرده‌ایم.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب





جان‌فدا| ضیافت موکب‌ها در جوار فرمانده با میدان‌داری فاطمیون/ از شجاعت حاج‌قاسم در میدان نبرد تا شوخ طبعی در حاشیه یادواره شهدای مهاجر

منبع: فــارس
? جان‌فدا| ضیافت موکب‌ها در جوار فرمانده با میدان‌داری فاطمیون/ از شجاعت حاج‌قاسم در میدان نبرد تا شوخ طبعی در حاشیه یادواره شهدای مهاجر