روایتی از دیدار صمیمی دادستان کرمان با خانواده زندانیان/یک پویش خوب در راه است

غم از چشم‌های پسرک کلاس ششمی می‌بارد، آغوش پدرانه آقای دادستان که به رویش گشوده می‌شود، برای لحظاتی طعم لحظه‌های با «بابا» بودن می‌آید زیر زبانش و لبخندی شیرین می‌زند. نذیر کرمان _ کرمان؛ مهسا حقانیت: دو برادر هستند، مهدی و علی، کلاس ششمی و کلاس نهمی، چشم‌های‌شان پر از غم است، مهدی کنار مادرش […]


غم از چشم‌های پسرک کلاس ششمی می‌بارد، آغوش پدرانه آقای دادستان که به رویش گشوده می‌شود، برای لحظاتی طعم لحظه‌های با «بابا» بودن می‌آید زیر زبانش و لبخندی شیرین می‌زند.

نذیر کرمان _ کرمان؛ مهسا حقانیت: دو برادر هستند، مهدی و علی، کلاس ششمی و کلاس نهمی، چشم‌های‌شان پر از غم است، مهدی کنار مادرش مریم خانم نشسته است، علی از راه می‌رسد و وقتی آغوش پدرانه مهدی بخشی دادستان کرمان به رویش گشوده می‌شود، برای لحظاتی طعم لحظه‌های با «بابا» بودن می‌آید زیر زبانش و لبخندی شیرین می‌زند.


دلجویی دادستان کرمان از فرزندان زندانیان

زندگی در یک آلونک بدون پدر

به همراه بخشی دادستان کرمان، حسینی مدیرکل زندان‌های استان و سلیمانی رئیس و خانم مددکار انجمن حمایت از خانواده زندانیان نیازمند زندان کرمان و تعدادی از همکاران خبرنگار و عکاسم وارد محل زندگی اولین خانواده زندانی می‌شویم.

از عنوان «خانه» برای محل زندگی این خانواده نام نمی‌برم زیرا هیچ شباهتی به خانه ندارد، دو تا اتاق کوچک بدون آب و گاز که با یک تکه فلزی ایرانیت مسقف شده و برای ورود به آن باید سر را خم کرد و حدود نیم متر از حیاط پایین رفت تا پای‌مان به کف اتاق برسد، اینجا یک آلونک است تا یک خانه.


مریم و ۲ پسرش در یک آلونک زندگی می کنند و قرار است خانه آنها با کمک دستگاه های متولی ساخته شود

اسباب و اثاثیه این دو اتاق کوچک خلاصه می‌شود در تعدادی ظرف و ظروف، رختخواب‌های چیده شده در کنار دیوار، تلویزیون،پنکه، بوفه کوچک، کمد، قالی و یک یخچال.

مریم خانم که دلش از دست کارهای مَردش خون است‌، سر درددلش برای ما باز می‌شود: «همسرم بیمار بود، توی بیمارستان اعصاب و روان هم بستری شد، مواد صنعتی مصرف می‌کرد، هر روز دعوا داشتیم، به بچه‌ها کاری نداشت، اما من را خیلی اذیت می‌کرد، آخرش هم که افتاد زندان و سه سال و ۱۷ میلیون و ۵۰۰هزار تومان جریمه نقدی دارد که ۸ ماه آن گذشته است».

دل این زن آنقدر پر هست که به‌راحتی می‌تواند، یکی، دو ساعتی از شکاکی‌ها و بداخلاقی‌های شوهرش بگوید، اما دادستان کرمان خیلی زیرکانه با این جمله که «مهر پدر باید به دل پسرهایش باشد»، صحبت را عوض می‌کند و برای پسرها از دلتنگی و پشیمانی «پدر» می‌گوید و اینکه «بابا» چقدر مهدی و علی را دوست دارد.

بخشی به پسرهای مریم خانم می‌گوید: «حالا که پدرتان نیست، ما وظیفه داریم از شما حمایت کنیم، هر مشکلی که داشتید به مادرتان بگویید تا از طریق مددکاران زندان به من منتقل کنند و ما پیگیر کارهای‌تان باشیم».

دادستان کرمان همچنین با مدیرکل کمیته امداد امام خمینی (ره) استان کرمان تماس می‌گیرد تا همکاری لازم برای ساخت و ساز در خانه این خانواده نیازمند انجام شود.

سبد کالا و کارت هدیه به این خانواده اهدا می‌شود و حسینی مدیرکل زندان‌های استان کرمان قول می‌دهد: آبگرمکن و کولر به‌زودی در اختیار این خانواده قرار گیرد.

جدایی اعضای خانواده به علت زندانی شدن پدر

خانواده بعدی که به سراغ آنها می‌رویم، مادر و دختری هستند که توی خانه‌ای در انتهای یک کوچه بن‌بست در حاشیه شهر کرمان زندگی می‌کنند، دخترک مثل عروسک‌هاست، زیبا و با موهایی بلند و عروسکش را بغل کرده است.


۲ پسر خانواده زندانی در کنار مادربزرگ و همسر و دختر او هم به تنهایی زندگی می کنند

این خانواده دو پسر ۱۲ و ۸ ساله هم دارند که در یکی از روستاهای اطراف کرمان و با مادربزرگ‌شان زندگی می‌کنند، آن طور که زن جوان می‌گوید باردار هم هست.

سبد کالا به این خانواده هم اهدا می‌شود و مبلغی نیز برای هزینه‌های ویزیت در اختیار این زن قرار می‌گیرد که هنوز باید حدود دو سال دوری از همسر زندانی‌اش را تحمل کند.

یک روز خوب برای خانواده شهنازخانم

شهناز ۳۹ ساله و همسر یک مرد زندانی‌ست که ۹ سال در زندان بوده و باید سال‌های دیگری را هم در زندان بماند. ۵ تا بچه دارد، سه دخترش را عروس کرده هرچند یکی از آنها از همسرش جدا شده و دوباره به خانه پدری برگشته است و دو پسر قد و نیم‌قد هم دارد.

دو ماه قبل تصادف کرده و پایش چنان آسیبی دیده که هنوز گوشه اتاق‌شان افتاده است، اتاقی گنبدی که رنگ سقف و دیوارهایش از شدت دودگرفتگی «سیاه» شده و بخش‌های زیادی از اتاق فروریخته است.


پرداخت کرایه های عقب مانده اتاق و پیگیری برای دریافت دیه از اتفاقات خوب دیدار مسوولان قضایی با شهناز خانم بود 

هنوز ما در اتاق شهنازخانم هستیم که صدای زنگ تلفن همراهش بلند می‌شود، نگاهی به صفحه گوشی معمولی می‌اندازد و با ناراحتی می‌گوید: «صاحبخانه است؛ برای این اتاق ۳۰۰ هزار تومان کرایه می‌گیرد، چهار ماه کرایه‌اش را نداده‌ام».

حسینی مدیرکل زندان‌های استان کرمان گوشی را می‌گیرد و به صاحبخانه قول می‌دهد: به‌زودی کرایه عقب‌مانده را برایش واریز می‌کنند.

همچنین بخشی دادستان کرمان از مددکار انجمن حمایت از خانواده زندانیان نیازمند استان می‌خواهد مستندات مربوط به تصادف شهناز خانم را برای او ارسال کند تا پیگیری برای پرداخت دیه پای او هرچه سریع تر انجام شود. سه کارت هدیه و سبد کالا نیز در اختیار این خانواده نیازمند قرار می‌گیرد.

پویش خانه‌سازی برای خانواده زندانیان نیازمند کلید می‌خورد

در حیاط این خانه قدیمی با دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان گفت‌و‌گو می‌کنیم، بخشی می‌گوید: « پویش خانه‌سازی برای خانواده زندانیان نیازمند با همکاری خیران کلید می‌خورد و از اصحاب رسانه می‌خواهیم برای اطلاع‌رسانی این پویش و همچنین پیگیری وضعیت پروژه‌ها ما را همراهی کنند».

این مقام قضایی همچنین وضعیت محل زندگی خانواده زندانیان نیازمند را دور از شان و شخصیت‌شان می‌داند و ساخت سرپناه برای آنها را وظیفه شرعی، عرفی و قانونی خود و سایر مسؤولان می‌داند.

بخشی همچنین با قدردانی از تلاش‌ها و کمک‌های خیران و انجمن حمایت از خانواده زندانیان نیازمند استان کرمان از استاندار، کمیته امداد، بهزیستی و سایر دستگاه‌های متولی می‌خواهد به این انجمن یاری رسانند.

خانواده زندانیان «بی‌گناه» هستند

به‌نظر می‌رسد، راه‌اندازی پویش خانه‌سازی برای خانواده زندانیان نیازمند کرمان که به‌دنبال جذب بیش از پیش کمک خیران برای نیازمندترین قشر جامعه است، می‌تواند مرهمی بر درد و رنج آدم‌هایی باشد که بی‌هیچ جرم و گناهی درگیر مشکلات زندگی شده‌اند.

حضور رسانه‌ها در این پویش نیز نه‌تنها در اطلاع‌رسانی وضعیت خانواده‌های نیازمند و جذب کمک خیران موثر است، بلکه خبرنگاران با تهیه و ارائه گزارش‌های ساخت و سازها می‌توانند برای اعتمادسازی و امیدآفرینی بیشتر در جامعه گام بردارند.

پایان پیام/۸۰۰۱۹/ب






روایتی از دیدار صمیمی دادستان کرمان با خانواده زندانیان/یک پویش خوب در راه است

منبع: فــارس
? روایتی از دیدار صمیمی دادستان کرمان با خانواده زندانیان/یک پویش خوب در راه است