بد اخلاقی سازمان اتوبوسرانی زیر سایه یک نام بزرگ/ چه کسی پاسخگو است؟

مجموعه شهرداری بجای اینکه دامنه خدماتش را برای مردم پابرهنه‌ای که انقلاب کرده‌اند گسترش دهد، دنبال بهانه‌هایی است که آن‌ها را کم کند، مسؤولان سازمان اتوبوسرانی کجای مجلس نشسته اند که صدای مردم مظلوم و مستضعف را نمی شنوند؟ به گزارش فت فتو از کرمان، هوا به‌شدت سرد است، نیم ساعتی می‌شود که چیزی شبیه […]


مجموعه شهرداری بجای اینکه دامنه خدماتش را برای مردم پابرهنه‌ای که انقلاب کرده‌اند گسترش دهد، دنبال بهانه‌هایی است که آن‌ها را کم کند، مسؤولان سازمان اتوبوسرانی کجای مجلس نشسته اند که صدای مردم مظلوم و مستضعف را نمی شنوند؟

به گزارش فت فتو از کرمان، هوا به‌شدت سرد است، نیم ساعتی می‌شود که چیزی شبیه یخ از آسمان فرو می‌ریزد اما هنوز برف نشده‌اند، دختر جوان کلافه و عصبی است، روز سختی را پشت سر گذاشته، دو ساعت بی‌هوا در خیابان گشته و بالاجبار مغازه‌ها را بدون قصد خرید دور زده، تا به ساعت تک اتوبوسش نزدیک شود، نگاهی به ساعت می‌اندازد، کمی مانده به ۷:۳۰ عصر است، گوشی‌اش را بیرون می‌آورد و هواشناسی را چک می‌کند چند درجه زیر صفر … باید در گرم‌ترین نقطه خانه‌شان می‌نشست و استراحت می‌کرد، اما وسیله نقلیه‌ای برای این مسافت نه‌چندان دور، از محل کار تا منزل نبود.

با اینکه مسیر کوتاه است اما به‌واسطه اینکه قسمتی از آن راه را صحرا و مزارع کشاورزی پوشش داده‌اند نمی‌تواند حتی با آژانس یا اسنپ برود، تنها وسیله نقلیه عمومی همان اتوبوسی است که راس ساعت ۸ شب از آزادی حرکت می‌کند.

 دستان یخ زده‌اش را از زیر دستکش بیرون می‌آورد و سعی می‌کند آنها را کمی گرم کند، اما بدتر می‌شود، خودش را به ایستگاه اتوبوس رسانده و به لطف بهم ریخته شدن آن، جایی نیست که بتواند پناه بگیرد تا شاید خیس نشود و سرما نخورد، یکی از هم محله‌ای‌هایش برایش دست تکان می‌دهد و در کنار خود جایی باز می‌کند تا بتوانند بایستند و حرف بزنند تا دیگر دوستان و هم محله‌ای‌هایشان برسند و راس ساعت ۸ به مقصد روستا حرکت کنند.

 او هم از شرایط سخت این روزش می‌گوید، از سه ساعتی که کلاسش در دانشگاه تعطیل شده و او این مدت را در کتابخانه‌ای گذرانده تا از سرما در امان بماند.

اتوبوس می‌آید، هنوز ده دقیقه به زمان حرکت همیشگی مانده، عده‌ای سر رسیده‌اند و عده‌ای هم هنوز خودشان را نرسانده‌اند، راننده می‌خواهد حرکت کند، اما سرنشینان می‌گویند تا راس ساعتی که قول داده‌اید بمانید تا همه برسند.

 اما راننده ضمن تحقیر این روستانشینان، پا در یک کفش می‌کند که یا همین حالا می‌روم یا اصلا شما را نمی‌برم!! او با عده‌ای می‌رود و چندین نفر هم در آن شب سرد استخوان‌سوز جا می‌مانند.

مردم اما بعد از سال‌ها با این اخلاق‌شان عادت کرده‌اند، یا دیر می‌آیند، یا نمی‌آیند، یا تند می‌روند و از ترس، جانشان را به لبشان می‌رساند، کسی هم دستش به جایی نمی‌رسد و حرفش شنیده نمی‌شود.

چند وقتی می‌گذرد، همان جمع کمتر و بیشتر از روستا به مقصد میدان آزادی سوار می‌شوند، شرکت اتوبوسرانی در نیمه‌ی همین مسیر است، راننده‌ای از راننده‌هایش که انگار زحمت زیادی می‌کشد تا این همسایگان حق آب و گل داشته را جابه‌جا کنند، جلوی همان ایستگاه که نام سردار سلیمانی را نیز بر روی آن گذاشته‌اند متوقف می‌شود، شخصی که انگار مدیر آن مجموعه است، بالا می‌آید و می‌گوید دیشب یک پراید در محله شما برای عبور راننده مزاحمت ایجاد کرده، رانندگان ما امنیت ندارند و ما دیگر شما را نمی‌بریم!!!

این مدیر از پیامک راننده گفت و با همان هم تصمیم گرفت و مردم بیچاره و از همه جا مانده را حیران و سرگردان در خیابان‌ رها کرد، کاش نام سلیمانی را از سر در آن مجموعه بردارند چراکه این روند و رویکردش سنخیتی با رفتار و کردار آن شهید والامقام ندارد.

 حالا دخترکان نحیف که کوله‌شان روی دوش‌شان سنگینی می‌کند، باید بی‌خیال کار و درس و دانشگاه شوند. جایی که سالها پایگاه پلیس فعال است و به نظر می‌رسد این حرف بیشتر از آنکه واقعیت داشته باشد، بهانه است، موضوعی که عبور و مرور بی‌درد سر و ۲۰ ساله‌ی رانندگان این نهاد از همین مکان بر روی آن صحه می‌گذارد.

 آن روستا همان باقرآباد معروفی است که مردم شهر سال‌هاست دارند با امنیت کامل سبزیجات و صیفی‌جات‌شان را مستقیما تامین می‌کنند و هیچ‌وقت هم صدایی از آن شنیده نشده است.

 فراموش نمی‌کنیم که این مجموعه به‌جای اینکه دامنه خدماتش را برای مردم پابرهنه‌ای که انقلاب کرده‌اند گسترش دهد، دنبال بهانه‌هایی است که آن‌ها را کم کند، شاید دلیلش این باشد که خدمات‌دهی به روستاییانی که بیخ گوش شهر هستند و کم‌تعداد بوده، برایشان صرفه‌ اقتصادی ندارد، شهرداری و سازمان بار و مسافر آن کجای مجلس نشسته‌اند که صدای مردم مظلوم و مستضعف را نمی شنوند؟

در روزگاری که قیمت زمین، خودرو و مسکن ترمز بریده و مردم مجبور شده‌اند به مناطقی کوچ کنند که هزینه‌های زندگی‌شان کمتر شود، چرا با بی‌مهری و بی‌تدبیری جلوی مهاجرت معکوس به روستاها را می‌گیرند و علاوه بر آن مردم را به درد سر انداخته و روند زندگی‌شان را سخت و سخت‌تر می‌کنند.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب





بد اخلاقی سازمان اتوبوسرانی زیر سایه یک نام بزرگ/ چه کسی پاسخگو است؟

منبع: فــارس
? بد اخلاقی سازمان اتوبوسرانی زیر سایه یک نام بزرگ/ چه کسی پاسخگو است؟