امید، بال پرواز دختر روشندل رفسنجانی

سه سال است که سوی چشمانش را از دست داده، اما گلایه‌ای ندارد و برای رسیدن به آرزوهایش هرگز نابینایی را بهانه نمی‌کند و تلاش می‌کند تا آرزوهایش را با امید، دل روشن و اراده قوی‌اش بسازد. نذیر کرمان – کرمان؛ زهرا بمی: ۱۴ سال سن دارد، سه سالی می‌شود که به‌دلیل یک بیماری نادر، […]


سه سال است که سوی چشمانش را از دست داده، اما گلایه‌ای ندارد و برای رسیدن به آرزوهایش هرگز نابینایی را بهانه نمی‌کند و تلاش می‌کند تا آرزوهایش را با امید، دل روشن و اراده قوی‌اش بسازد.

نذیر کرمان – کرمان؛ زهرا بمی: ۱۴ سال سن دارد، سه سالی می‌شود که به‌دلیل یک بیماری نادر، سوی چشمانش را از دست داده اما زیبایی‌های دنیا را به‌خوبی لمس می‌کند، گلایه‌ای ندارد و برای برآورده شدن آرزوهایش از ذهن خلاق و دستان پرتوانش کمک می‌گیرد و دنیایی زیبا برای خودش می‌سازد.

بر خلاف بی‌فروغی چشمانش اما دل روشنی دارد و کلام گرمی که دارد انسان را به تفکر وا می‌دارد که چگونه می‌شود یک دختر نوجوان در این سن با وجود از دست دادن بینایی‌اش اما اینچنین در کلامش سراسر امید و شکرگذاری است.

نابینایی به من درس صبر، حوصله و تحمل آموخت

 او باب سخن را اینگونه می‌گشاید«مبینا شمسی هستم. ۱۴ سال دارم، سه سال نابینا شدم. از نابینایی ناراحت نیستم چون نابینایی در زندگی چیزهای مهم و زیادی به آموخت؛ “صبر، حوصله، تحمل”. نابینایی را برای آینده‌ام بهانه نمی‌کنم. بر اثر یک بیماری نادر بینایی‌ام را از دست دادم.

برای رسیدن به آرزوهایم نابینایی را بهانه نمی‌کنم

اوایل خیلی ناراحت بودم که چرا من باید نابینا شوم. آرزوهای زیادی برای آینده‌ام دارم برای رسیدن به آنها نابینایی را بهانه نمی‌کنم بلکه تمام سعی و تلاشم را می‌کنم که به این آرزوها برسم. سختی‌های زیادی کشیدم؛ یکی از سختی‌هایم دوران درمانم بود. دوران یک درمان سخت «شیمی درمانی».

اگرچه پزشکان در کودکی بیماری مبینا را تشخیص داده بودند و مبینا تحت شیمی درمانی قرار گرفته بود، اما کم‌کم چشمانش رو به کم‌بینایی رفت تا اینکه کاملا بینایی‌اش را از دست داد. پزشکان به او و خانواده‌اش گفته بودند که با شیمی‌درمانی جلوی پیشرفت تومور بدخیم را خواهند گرفت اما امکان بازگشت بینایی مبینا را در صورت پیشرفت علم دانسته بودند و مبینا از قبل آمادگی داشت که یک روزی قرار است نابینا شود.اما به قول خودش نابینایی به او صبوری یاد داده و می‌گوید«ناامید نیستم».

در رفسنجان، از کلاس ششم به بعد مدرسه برای افراد نابینا نداریم

دختر روشندل ما تا کلاش ششم در مدرسه مشکلی نداشت چراکه مانند دیگر بچه‌ها توانایی دیدن داشت، اما از ششم تا نهم برایش سخت می‌گذشت. او می‌گوید«در شهر رفسنجان برای افراد نابینا تا ششم دبستان مدرسه داریم. نابینایان دوران راهنمایی و دبیرستان را باید با دانش‌آموزان در مدارس عادی بگذرانند که خیلی سخت است. اما لازمه موفقیت اعتماد به‌نفس است که الحمدالله در وجودم هست».

خانواده مبینا ۵ نفره است، آنها سه خواهرند و مبینا فرزند دوم خانواده است.مبینا که خودش را در در فعالیت‌های مختلف محک زده و استعداد دارد،  در ورزش شطرنج هم موفق است و عضو هیأت شطرنج نابینایان رفسنجان است، تا کنون مقام‌هایی هم کسب کرده و قصد دارد این ورزش را ادامه دهد.

مبینا توانایی‌هایی هم دارد که آنها را در خانه به نمایش می‌گذارد، ازجمله وقت‌هایی که قرار است مهمان بیاید به گفته مادرش، خیالش از همه چیز راحت است و مبینا خانه را مانند دسته گل تحویل می‌دهد.

نگرانی مبینا برای غصه‌های پدر

او می‌گوید« اوایل که نابینا شده بودم، پدر و مادرم خیلی ناراحت بودند، البته پدرم هنوز با این وضعیت من کنار نیامده است و باورش نمی‌شود دخترش نابینا شده اما ته دلش امیدوار است که بینایی‌ام برگردد».

مادر مبینا که بانویی هنرمند است هم در این گفت‌وگو شرکت می‌کند. این مادر جوان از توانمندی‌ها و پشتکار دخترش سخن به میان می‌آورد و می‌گوید«مبینا برای درس‌هایش از نقاط مختلف کشور معلم پیدا کرده و درس‌ها را آنلاین پیشخوان می‌کند. خیلی علاقه به درس دارد و می‌خواهد تا مدارج بالا برود. در مدرسه‌ای که هست مدیر مدرسه و دانش‌آموزان با فرزندم خیلی خوب رفتار می‌کنند و خیال‌مان از این بابت راحت است. خدا را شکر تا الان در مدرسه مشکلی نداشته و آدم‌های خوبی جلوی راهش سبز شدند، امیدوارم از کلاس نهم به بعد هم همین‌طور با معلمان و دانش‌آموزان مهربان و با درکی روبه‌رو شود».

مبینا در حال اجرای فن بیان در یک همایش

استعداد مبینا در فن بیان در سایه اعتماد به‌نفس بالا

مبینای قصه ما علاقه خاصی به فن بیان دارد و در این زمینه هم فعال است و به گفته آقای شاه‌نظری مجری و کارگردان کودک و نوجوان کرمانی او توانمند است و اعتماد به‌نفس بالایی در این خصوص دارد.

هرچه از مبینا خواستم از مشکلاتش بگوید، چیزی نگفت و تکیه کلامش امید بود و امید. در حالی که حقیقتا این بچه‌ها نیازمند حمایت بیشتری هستند.

اما آیا هیچ ارگانی هست که چنین بچه‌هایی را حمایت کند و زیر پروبال خود بگیرند تا استعدادهایشان شکوفا شود؟

این پرسش را خانم محمدی کارشناس امور بانوان آموزش و پرورش و رئیس اداره بانوان شهرداری رفسنجان که به‌صورت اتفاقی با وی آشنا شدم پاسخ داد. او از آشنایی با مبینا طی یک فرآیندی خبر می‌دهد و می‌گوید«مبینا دختری با اراده است، خیلی پیگیر درس و مدرسه و سایر فعالیت‌های فرهنگی هنری و ورزشی است.استعداد زیادی دارد و جای زیادی برای رشد دارد و به‌ویژه در بحث اجرا و فن بیان توانمند است و اداره امور بانوان شهرداری قصد دارد از وی حمایت و برایش سرمایه‌گذاری کند».

خانم محمدی به یک نکته هم اشاره می‌کند و می‌گوید: مبینا علی‌رغم اینکه خودش با این وضعیت مواجه شده اما در خانه خیلی حواسش به پدر و مادرش هست و سنگ صبوری برای آنهاست.

ساختمان هیأت شطرنج نابینایان نیازمند جابه‌جاشدن

 اما یکی از مواردی که ضروری‌ست در رفسنجان به آن توجه شود، ساختمان هیأت شطرنج نابینایان است چراکه این بچه‌های نابینا مجبورند پله‌های زیادی را بالا بروند که بالارفتن و پایین آمدن آنها با این وضعیت خیلی سخت است و بدون کمکی نمی‌توانند این کار را انجام دهند، که امیدواریم مسؤولان مربوطه فکری برای محل شطرنج نابینایان داشته باشند.

با توجه به استعدادهایی که این دختر روشندل دارد، ضمن آرزوی سلامتی برای وی، امیدواریم حمایت‌های بیشتری برای شکوفایی استعدادهای این بچه‌ها از سوی مسؤولان انجام شود تا اندکی از رنج درونی خود و خانواده‌هایشان کم شود.

پایان پیام/۸۰۰۱۶/ب






امید، بال پرواز دختر روشندل رفسنجانی

منبع: فــارس
? امید، بال پرواز دختر روشندل رفسنجانی