در وصیتنامه شهید مسجدی آمده است؛ دنیا جای ماندن نیست، بلکه پلی است که باید از آن گذر کرد و به سرای ابدیت پیوست و عشق به امام حسین(ع) مسیر را برای من هموار کرد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری نذیر کرمان؛ شهید «حمید مسجدي» سيام شهريور۱۳۴۶، در روستای نگار از توابع شهرستان بردسير متولد شد. وی تا پایان مقطع راهنمايي درس خواند، كشاورز بود، بهعنوان پاسدار وظيفه به جبهه اعزام شد، سرانجام در شانزدهم خرداد ۱۳۶۷، در شلمچه براثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. وصیتنامه شهید « حمید مسجدی» را مرور میکنیم؛ از حکومت الله نمیتوان فرار کرد سلام بر قائم منتظر مهدی (عج) برقرارکننده حکومت عدل جهانی و درود بر رزمندگان و لشکریان ایثارگر جبهههای نبرد علیه ظلمت که زمینه ظهور حضرتش را فراهم میآورند. عاقبت مرگی که از آن میگریزید شمارا درخواهد یافت و پس از مرگ بهسوی خدایی که دانای آشکار و نهان است بازمیگردید و او شمارا به آنچه از نیک و بد کردهاید آگاه میسازد، هر چه اندیشیدم که آیا میتوانم از سیطره و حکومت الله (تبارک تعالی) بگریزم. آیا میتوانم از مرگ فرار کنم فکرم بهجایی نرسید چراکه هر مکانی تعلق به او دارد (الله فی السموات و مافی الارض) و نهتنها از حکومت او فرار ممکن نیست بلکه از مرگ هم نمیتوان گریخت و اوست که زنده است و نمیمیرد. دنیا پلی برای رفتن به ابدیت است این بنده روسیاه قصد نوشتن وصیت نامه ای را نداشتم، چگونه میتوانم چیزی را بنویسم که خود در طول حیاتم بدان عمل نکردم، ولی چه کنم این دفعه اول نیست چه بسا دیدم نصیحتهایم در دیگران موثر بود، ولی در خودم هیچ و اما به حسب وظیفه چند نکته را یادآوری میکنم. دنیا جای ماندن نیست، بلکه پلی است که باید از آن گذر کرد و به سرای ابدیت پیوست، خوشا آنان که از این ره توشهای برداشتند و به جوار رحمت حق شتافتند، نه مثل من بیچاره که عمرم را به بیهودگی گذراندم و جز معصیت توشهای بر نگرفتم، ولی میروم تا بلکه با ریخته شدن خونم گناهانم آمرزیده و مورد عفو و مرحمت خدا قرار گیرم. عشق حسین (ع) من را به جبهه کشاند ای برادران قدر امام امت این رهبر عزیز و دلسوز امت را بدانید، خدایا من چطور شکر و سپاس تو را بجای آورم، از اینکه چنین پدر ومادر عزیز و بزرگواری به من عنایت فرمودی و آنها چقدر سعی و همت در تربیت من داشتند ولی من درعوض به آنها زحمت و رنج فراوان دادم وای به حالم که نتوانستم حقوقی که آنان برگردنم داشتند به جا بیاورم، وای برمن که حق برادران و خواهران عزیزم را نتوانستم ادا نمایم. خدایا به لطف و کرمت قسم از این بنده روسیاهت درگذر، چرا که آنچه تو گفتی با اینکه خیر و صلاح من بود عمل نکردم و هدف از آمدن من به جبهه این بود که آمدم تا شاید بتوانم گناهان خود را برطرف کنم و این عشق حسین (ع) بود که من را به اینجا کشانید. مساجد را ترک نکنید از پدر ومادرم میخواهم که در شهادت من گریه زیاد نکنید، چون که من پیش از شهادتم برای خودم گریه زیاد کردم و اگر هم میخواهید گریه کنید برای مظلومیت حسین (ع) گریه کنید برای شهیدان این زمان بهشتی – رجایی – باهنر و سایر شهدای دیگر گریه کنید، سلام من را به تمام دوستان و خویشان برسانید و بعد از من انشاءالله که راه کربلا باز شد و به آنجا رفتید سلام من را به امام حسین (ع)برسانید و بهجای من هم قبر آقا امام حسین (ع) را ببوسید و زیارت کنید. در آخر از برادران میخواهم که مساجد را ترک نکنید و در دعاها شرکت کنید چون که همین دعاها هستند که رزمندگان را یاری میکنند و اگر جنازه من به دستتان رسید آنرا به نگار ببرید و کنار قبر شهید ابوالقاسمقاسمپور دفن کنید و دعا برای امام از یادتان نرود و ازهمه برادران میخواهم که اگر از من ناراحتی دیدهاید مرا ببخشید . انتهای خبر/ طهماسبی