سالهاست که دشمنان قسم خورده این مرزو بوم طرحی را موسوم به تجزیه ایران در سر می پرورانند و هر بار در گوشه ای از کشور آوای تجزیه توسط گروهک های تجزیه طلب و ضدایران را به گوش می رسانند که این صدای دلخراش آنها با شهادت تعدادی از نیروهای زحمتکش نظامی تمام می شود اما پروژه ناقصشان شکست می خورد.
به گزارش فت فتو ، سالهاست که دشمنان قسم خورده این مرزو بوم طرحی را موسوم به تجزیه ایران در سر می پرورانند و هر بار در گوشه ای از کشور آوای تجزیه توسط گروهک های تجزیه طلب و ضدایران را به گوش می رسانند که این صدای دلخراش آنها با شهادت تعدادی از نیروهای زحمتکش نظامی همراه و با پیروزی دوباره نظام تمام می شود و نکته جالب توجه در پروژه ناقص آنها شکستهای هر بار سنگین تر است، انگاری تمام توانشان در مسئله تجزیه ایران همین اندازه است. طراح اصلی نظریه تجزیه در ایران سوالی در ذهن ها متبادر می شود که این طرح از کجا مطرح شده است و یا توسط چه کسی مطرح شده ؟ مهمترین نظریه تجزیه ایران کار یک مورخ یهودی انگلیسی است که نامش برنارد لوئیس می باشد. فلسفه طرح برنارد لوئیس فلسفه طرح برنارد لوئیس این بود که کشورهای اسلامی چون تهدیدی برای غرب محسوب میشوند پس باید تجزیه شوند تا از قدرت اسلام کاسته شود و خنثی شود. اما طرح این یهودی انگلیسی برای ایران نیز تقسیم شدن ایران به ۶ تکه است تحت عنوان اینکه قومیت های بلوچ ، عرب ، ترک و کرد از ایران جدا می شوند . برنارد لوئیس گفته بود تنها راه رویارویی با ایران نابود ساختن آن است و باید ایران به قطعات قومی گوناگون همچون : ترک ، کرد ، عرب ، بلوچ شکسته شود . چرا تجزیه ؟ ایران ضعیف بهترین گزینه برای قدرتهای جهانی است. اما وقتی انقلاب اسلامی رخ داد و عملاً آمریکا از کشور بیرون رانده شد، آمریکاییها باید چارهای میاندیشیدند و آن، تحمیل جنگ بود. ایران تازه انقلاب کرده ۸ سال درگیر جنگ بود و مضافاً اعمال تحریمها چنین وانمود میکرد که پس از جنگ تاریخی باید که ایران دوباره روی پای خود بایستد، اما ما شاهدیم که این کشور پس از چندی باز خود را احیا کرده و به حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… خود ادامه میدهد. طرح تجزیه راه مهار ایران اسلامی ایران مهارنشدنی باید به وسیله دیگری مهار شود ؛ به طوری که دیگر نتواند روی پای خود بایستد. غرب و دشمن عملا به این نتیجه رسیده است که تنها راه مقابله با ایران پس از ناکامیها در عرصههای دیگر «تجزیه» ایران است. نکته قابل توجه این است که ما هیچ موقع ایران تجزیه شده را حتی تصور هم نمیکردیم به خاطر همین است که تعداد مطالعات و تحقیقات ما در این راستا چندان قابل توجه نیست. سابقه تاریخی تجزیه در ایران در دوره قاجار بخشهای بزرگی از ایران جدا شد؛ هر چه آقا محمدخان متحد کرده بود شاهان بعدی بهتدریج واگذار کردند تا بالاخره نقشه ایران به شکل امروزیاش در آمد. قاجاریان با عهدنامه گلستان، ترکمانچای، ارزروم، آخال و… حدود ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار کیلومترمربع از خاک ایران را از دست دادند؛ ازجمله اراضی ۱۰ کشور مستقل فعلی در آسیای میانه و حوزه قفقاز به همراه افغانستان و بخشهای بزرگی از بلوچستان و کردستان. درواقع قاجاریان از ابتدا تا انتهای حکومتشان مساحت ایران را به یکسوم رساندند. با معیارهای امروزی این کاهش مساحت به تجزیه تعبیر میشود اما با معیارهای آن روزگار خیر؛ کسی نقشهای برای کل ایران نکشیده بود و با هر عهدنامه درواقع گوشهای از ایران جدا میشد. در دوره پهلویها نیز چنین روندی ادامه داشت اما با شدت کمتر؛ از همه معروفتر جدایی بحرین. عوامل جلوگیری از تجزیه جمهوری اسلامی ایران در پایان می توان به این نکته اشاره داشت که چه عواملی در جمهوری اسلامی وجود دارد که از تجزیه کشور جلوگیری میکند. در این رابطه جامعهشناسان سیاسی به چند نقطه محوری دستیافتهاند که اساسیترین آنها، موضوع ولایتفقیه و رهبری جامعه است. نکته بعدی مسأله هویت ملی است و میدانیم که از قرون گذشته مسأله ایرانیت برای همه ایرانیان موردتوجه بوده است و البته در شرایط کنونی میتوانیم مسأله مهم امیدواری به آینده را نیز به این عوامل اضافه کنیم. انتهای پیام/قنبرزهی