کرمان- فاطمه سهرنگی و زینب شفیع زاده، مادر شوهر و عروس جوانی بودند که در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان به شهادت رسیدند و در روستای سر اشک به خاک سپرده شدند. نذیر کرمان – گروه استانها: فاطمه محسنیزاده را چندسالی است میشناسم، بانویی بسیار صبور و فداکار که بعد از فوت همسر جوانش، روزگار […]
کرمان- فاطمه سهرنگی و زینب شفیع زاده، مادر شوهر و عروس جوانی بودند که در حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان به شهادت رسیدند و در روستای سر اشک به خاک سپرده شدند.
نذیر کرمان – گروه استانها: فاطمه محسنیزاده را چندسالی است میشناسم، بانویی بسیار صبور و فداکار که بعد از فوت همسر جوانش، روزگار جوانی خود را به پرستاری از یک پسر و یک دختر مبتلا به بیماری ام پی اس سپری کرده است.
فاطمه خانم سالهای بسیاری را به پرستاری از فرزندان بیمارش پرداخته و درنهایت سیدعباس را چند سال پیش و مریم سادات را همین چند ماه پیش از دست داد.
با حادثه دلخراش و ترور کور گلزار شهدای کرمان این خانواده نیز داغدار شده و به سوگ دوتن از عزیزانش نشسته است.
با فاطمه محسنی زاده صحبت میکنم، صدایش بقدری گرفته که به سختی متوجه حرفهایش میشوم، او با آه و حسرت از خواهرزاده ۲۵ ساله اش زینب شفیع زاده و فاطمه سهرنگی همسر برادرش که ۵۶ سال سن داشته، صحبت میکند.
این دو که نزد همه اقوام به مهربانی و از خودگذشتگی شهره بوده اند، در سانحه تروریستی گلزار شهدای کرمان همان لحظه اول به شهادت رسیده اند.
لباس هدیه زینب را در عزایش پوشیده ام
محسنی زاده میگوید: دیگر نفسی برای ادامه دادن ندارم، حسرت ما تمامی ندارد، آخه زینب قبل از روز مادر به دیدنم آمد، برایم لباس خریده بود و امروز همان لباسی که از زینب هدیه گرفته ام را در عزایش پوشیده ام.
ای کاش او را محکمتر در آغوش میکشیدم، کاش دستش را به گرمی بیشتر فشرده بودم، ای کاش چهره زیبایش را بیشتر میبوسیدم.
ای کاشها و حسرتها تمامی ندارد، اینکه یک عمر خانوادهها و بازماندگان این گلهای پر پر شده و این بی گناهان بی خبر از نفرت و ترور، باید با اندوهی بی پایان از خاطرات دلبندان خود بگویند.
این بانوی عزیز از دست داده زیر لب زمزمه میکند؛ تا کی به تمنای وصال تو یگانه / اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه… سپس سکوت میکند.
زینب و شهدای کرمان دور هم جمع شده اند
محسنی زاده، اشکهایش را پاک میکند و به آرامی برایم تعریف میکند: زینب هر هفته همه خانواده را دور هم جمع میکرد و میگفت دورهمی ها را ساده برگزار کنیم اما همیشه حتی یک شب هم که شده دورهم باشیم… میدانم اکنون زینب ما با شهدای کرمان دور هم جمع شده اند…
زینب خواهرزاده ام عروس برادرم بود، یک فرزند مبتلا به بیماری ام پی اس داشت، چه روزها و شبهایی را از این کودک پرستاری کرد تا اینکه ۶ ماه پیش او را از دست داد.
شش ماه پیش تشییع جنازه باشکوهی برای فرزند زینب در روستای سهرنگی از توابع بخش کوهساران برگزار کردیم.
زینب بعد از تشییع جنازه فرزندش یک روز به خانه ام آمد و گفت: خاله جان خواب دیدم که مرده ام اما خودم در آمبولانس همه چیز را می بی نم، جمعیت زیادی برای تشییع جنازه ام آمده بودند، خیلی باشکوه بود.
خاله این شهیده میگوید؛ زینب ۲۵ ساله ما دل بسیار رئوفی داشت و بعد از فوت مریم سادات دختر خودم، همیشه میگفت خاله جان فکر نکن دیگر بچه نداری، غصه نخوری، من به جای دخترت.
دوست دارم بهترین مرگ نصیبم شود
همسر برادرم فاطمه سهرنگی هم بانویی فهیمده و بسیار مخلص بود، او و برادرم چهار پسر دارند که به بهترین شکل آنها را تربیت کرده اند.
همسر برادرم برای امام حسین (ع) آشپزی میکرد، او در ماههای محرم و سفر همیشه در آشپزخانه مساجد و تکایا مشغول آشپزی و خدمت به عزاداران بود.
فاطمه اخیراً برای من داروی روماتیسم آورده بود، در خانه ام بحث چگونه مردن بود، او گفت من دوست ندارم روی تخت زخم بستر بگیرم و بمیرم، دوست دارم بهترین مرگ نصیبم شود.
او یک روز از برادرم طلب حلالیت کرده و گفته بود من دوست دارم به شهادت برسم و برادرم با لبخند گفته بود مگر جنگ است که میخواهی شهید شوی؟
این بانوی داغدیده کرمانی که خودش این روزها از بیماری روماتیسم بسیار شدید، دیسک گردن و تنگی کانال نخاعی رنج میبرد، با درد روحی بی پایان میگوید: با داغ زینب جان و فاطمه جان، همه بیماری و مشکلات و داغهای قبلی را فراموش کرده ام، فقط دعا کنید خداوند به ما صبر و تحمل این مصیبت عظیم را بدهد.
خواب زینب تعبیر شد
به گزارش نذیر کرمان؛ مراسم تشییع پیکرهای پاک و مطهر فاطمه سهرنگی و زینب شفیع زاده (مادر شوهر و عروس) با حضور امام جمعه، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، فرماندار، رئیس دستگاه قضا، بخشداران، فرماندهان و نیروهای نظامی و انتظامی، مسئولین اجرایی و خانوادههای معظم شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم در شهر راور برگزار شد.
پیکر این دو شهیده حادثه تروریستی کرمان پس از تشیع در شهر راور به روستای سر اشک در بخش کوهساران منتقل و بر روی دستان مردم منطقه کوهساران و اهالی روستای سر اشک، در این روستا و در کنار مریم سادات به خاک سپرده شد.
همانطور که زینب در خواب دیده بود، مراسم تشییع و تدفینش بسیار باشکوه بود….
منبع: مــهر ? سراشک میزبان شهدا شد/ راه شهادت ادامه دارد
کرمان_معاون عمرانی استاندار کرمان از تنظیم تفاهمنامه تولید ۲ هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر در قالب ۴ نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی با کمک صنایع بزرگ این استان خبر داد. به گزارش نذیر کرمان، سیدمصطفی آیتاللهی موسوی، صبح دوشنبه در کمیته انرژی استان کرمان با اشاره به توافق با صنایع بزرگ برای جایگزینی بخاریهای کم مصرف برای صرفهجویی […]
فهرج_ شهرستان فهرج علی رغم محرومیتهایی که دارد به عنوان یک شهرستان محروم دیده نمی شود. نذیر کرمان_ گروه استانها، عابد میر اولیایی: شهرستان فهرج یکی از شهرستانهای کمتر توسعه یافته استان کرمان است که در سال ۱۳۸۸ از بخش به شهرستان ارتقا پیدا کرد. این شهرستان با قرار گرفتن در حاشیه کویر همواره در […]
کرمان_رئیسکل دادگستری استان کرمان گفت: حوزه گزینش در اجرای مأموریتها و وظایف خود برای انتخاب افراد اصلح جهت تصدی مناصب اداری نیاز به بهرهگیری از فناوریهای نو و تدوین قوانین جدید دارد. به گزارش نذیر کرمان، حجتالاسلام و المسلمین ابراهیم حمیدی، صبح دوشنبه در دیدار با رئیس و کارکنان هسته گزینش قوه قضائیه استان کرمان […]
بازیکن تیم ملی تاجیکستان با امضای قراردادی دو و نیم ساله به گلگهر سیرجان پیوست. به گزارش نذیر کرمان، آمادونی کمالوف وینگر جوان تیم ملی تاجیکستان که این فصل پیراهن تیم استقلال این کشور را بر تن داشت، با عقد قرارداد رسمی به گلگهر پیوست. هافبک ۲۱ ساله و آیندهدار تیم ملی تاجیکستان، قبل از […]
یک + = 10