مشاور فرمانده سپاه: درحوزه وعدههای صادق، وحدت استراتژیک بین قوای کشور درحوزه دفاعی وجود دارد؛ اما چه زمانی باید بزنیم؟ این باید بهخوبی مورد ارزیابی قرار گیرد. درنهایت روزی این انتظار برآورده میشود. نذیر کرمان، حجتالاسلام والمسلمین حسین طائب فرمانده سابق سازمان اطلاعات سپاه در نشست تبیینی با اساتید بسیجی حوزه علمیه قم به بررسی […]
مشاور فرمانده سپاه: درحوزه وعدههای صادق، وحدت استراتژیک بین قوای کشور درحوزه دفاعی وجود دارد؛ اما چه زمانی باید بزنیم؟ این باید بهخوبی مورد ارزیابی قرار گیرد. درنهایت روزی این انتظار برآورده میشود.
نذیر کرمان، حجتالاسلام والمسلمین حسین طائب فرمانده سابق سازمان اطلاعات سپاه در نشست تبیینی با اساتید بسیجی حوزه علمیه قم به بررسی آخرین وضعیت تقابل میان جبهه انقلاب در برابر استکبار جهانی پرداخت و اتفاقات اخیرسوریه را جزیی از تقابل میان جبهه مقاومت با استکبار دانست.
فرمانده سابق اطلاعات سپاه در ارزیابی وضعیت فعلی و آینده سوریه پس از روی کارآمدن تحریرالشام گفت: برای تحلیل واقعی این رخداد، ابتدا باید اشاره ای به آرایش کنونی قدرت ها و تقابلی که در دنیا در برابر هژمونی و کدخدایی آمریکایی ها شکل گرفته است بپردازیم تا بتوانیم درک روشن تری از تحولات اخیر منطقه و سوریه داشته باشیم.
وی در تبیین این آرایش و برنامه ای که آمریکایی ها برای حفظ سیطره خود بر دنیا دارند، گفت: آمریکایی ها از سال ۲۰۰۰ اعلام کردند که قرن بیستم و یکم، قرن ارزشهای آمریکایی است و بنا داشتند در ۲۵۰ سالگی استقلال شان، جشن کدخدایی آمریکا در دهکده جهانی ارتباطات را برگزار کنند. به اعتقاد آنها، قرن بیست و یکم باید به قرن ارزشهای آمریکایی تبدیل شود و جهان به یک دهکده ارتباطات با یک کدخدا، یعنی آمریکا، بدل گردد.
اکنون ۲۴۹ سال از استقلال آمریکا میگذرد و سال آینده قرار بود جشن ۲۵۰ سالگی و تثبیت کدخدایی آمریکا را برگزار کنند؛ اما در سال ۲۰۲۰ اعلام کردند که این اتفاق نخواهد افتاد و ما با یک دهه پرمخاطره روبهرو هستیم. این موضوع در سند امنیت ملی آنها در سال ۲۰۲۳ بهروشنی بیان شد. در این سند اعلام کردند که اگر بتوانند بر ۹ چالش آمریکا غلبه کنند، سال ۲۰۳۰ را به خوبی پشت سر خواهند گذاشت؛ در غیر این صورت، نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. آنها نوشتند که سال ۲۰۳۰ سال سرنوشتسازی برای آمریکا و جهان است.
۹ چالش آمریکا در عصر جدید
طائب افزود: آمریکاییها در هر دو جناح به این جمعبندی رسیدند که برای این ۹ چالش باید به سرعت تلاش کنند. این ۹ چالش شامل ۳ چالش بینالمللی و ۶ چالش داخلی است. چالشهای بینالمللی شامل چین، روسیه و ایران هستند که از نظر اولویت به ترتیب ایران، روسیه و چین قرار میگیرند.
شش چالش داخلی نیز شامل ناامنی قضائی، ناترازی انرژی، تورم و گرانی، تروریسم، بیماریهای واگیر و مسائل اقلیمی و آب و هوایی هستند.
دموکراتها در تلاش بودند که در آمریکا یکپارچگی در حاکمیت ایجاد کنند تا بتوانند چالشهای بینالمللی و داخلی را با شعار «اول آمریکا در جهان» دنبال کنند؛ اما در سال ۲۰۲۰ چه کسی در آمریکا حاکم بود؟ ترامپ. ترامپ میگفت «آمریکای نخست» و به این معنا بود که ابتدا باید آمریکا را درست کنیم و سپس به دنبال «اول آمریکا در جهان» باشیم. دموکراتها معتقد بودند که ترامپ اشتباه کرده و به آمریکا و جهان آسیب زده است. نتیجه این ترس، برگزاری انتخاباتی در سال ۲۰۲۰ بود که از نظرمشارکت بیسابقه بود. بایدن ۸۱ میلیون رأی و ترامپ ۷۴ میلیون رأی آورد و کنگره و دولت در اختیار دموکراتها قرار گرفت. دموکراتها پس از این پیروزی، تصمیم گرفتند نقشه خود را پیاده کنند و بر اساس دکترین نیکسون که بهطور غیرمستقیم به آن اشاره کردند، عمل کنند.
دکترین نیکسون که به سال ۱۹۶۹ بازمیگردد، بیان میکند که بهجای وارد کردن نیروهای نظامی به منطقه، باید از نیروهای محلی برای کنترل آن استفاده کرد. در خاورمیانه، دموکراتها بر اساس دکترین امنیت دو ستونی عمل کردند: رشد اسرائیل و استفاده از ایران و عربستان بهعنوان ژاندارم منطقه.
نقشه دموکراتها به این شکل بود که اول تهدید چین را با فعالسازی تایوان، سپس تهدید روسیه را با اوکراین و در نهایت تهدید ایران را حل کنند. از نظر اهمیت، اولویت اول باید مسئله ایران باشد، سپس روسیه و در نهایت چین.
حل مسئله ایران توسط آمریکاییها
حجت الاسلام طائب تصریح کرد: بر مبنای امنیت دو ستونی، ستون اول آن اسرائیل بود و پایه دوم کشورهای منطقه هستند. بر مبنای این امنیت دو ستونی، ایران را بر مبنای جنگ ترکیبی تحت فشار قرار میدهیم و به تدریج آن را ضعیف میکنیم. در طول این مدت که ایران ضعیف میشود، به تقویت اوکراین میپردازیم تا اوکراین به روسیه حمله کند. پس از حل مسئله روسیه، به سراغ چین خواهیم رفت.
اما چه اتفاقی افتاد؟ چین و روسیه هر دو عملیات پیشدستانهای انجام دادند. روسیه به اوکراین حمله کرد و این برنامه آمریکاییها به هم خورد. حالا آمریکاییها که نمیتوانند دو جنگ، حتی به صورت نیابتی را همزمان اداره کنند، مجبور شدند ۶۱ میلیارد دلار برای اوکراین و ۲۲ میلیارد دلار برای خاورمیانه هزینه کنند.
طرح آمریکاییها برای این منطقه چه بود؟ آنها میخواستند کاری را که ترامپ شروع کرد، یعنی طرح آبراهام را تکمیل کنند. آشتی میان اعراب و اسرائیل که در زمان ترامپ با بحرین و امارات آغاز شد، باید به سایر کشورها نیز تسری یابد. هدف این بود که اسرائیل را به محور توسعه اقتصادی و فناوری کشورهای عربی تبدیل کنند؛ به آنها تکنولوژی بدهند و این تکنولوژی را به کشورهای قفقاز و آسیای میانه نیز منتقل کنند.
این خط ایجابی به چه صورت شکل میگیرد؟ اسرائیل و کشورهای عربی با یکدیگر توسعه مییابند و در مقابل، این کشورها با هم قویتر میشوند و تهدیدات منطقهای، از جمله ایران و گروههای مقاومت را کاهش میدهند. همچنین اسرائیلیها در سند اصلاح جمعیت ملی خود در سال ۲۰۲۳ به تهدیدات داخلیاش اشاره کردند.
آمریکاییها به مشکلات داخلی خود توجهی ندارند، اما اسرائیل در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد که سه تهدید اصلی دارد: اول ایران، دوم تهدیدات پیرامونی و سوم تهدیدات داخلی. بحرانهای سیاسی و اجتماعی در اسرائیل در حال افزایش است و اگر این موضوع کنترل نشود، میتواند به درگیریهای امنیتی منجر شود.
بر اساس این طرح مشترک آمریکا و اسرائیل، قرار بر این شد که ایران را با جنگ ترکیبی کنترل کنند. محور امنیتی این طرح با اسرائیل خواهد بود و ناامنیسازی ایران به عهده اسرائیل است. پیرامون این ناامنیها، جنگ کنترلشدهای توسط اسرائیل به همراه پشتیبانی آمریکا انجام میشود. اگر این دو جنگ امنیتی و نظامی موفقیتآمیز باشد، به طور خودکار بحرانهای داخلی اسرائیل نیز کنترل خواهند شد.
تظاهرات فعلی در اسرائیل در صورت ادامه درگیریها در خارج، کاهش خواهد یافت. آمریکاییها در آغاز عملیات ضدایرانی با توجه به پیشدستی روسیه و به هم خوردن برنامهها، به سمت بیثباتسازی ایران حرکت کردند. در سال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲)، این بیثباتسازی را آغاز کردند و در سال ۲۰۲۱ اولین جنگ مدیریتشده را با جهاد اسلامی راهاندازی کردند. هدف آنها این بود که ابتدا جهاد اسلامی و سپس حماس و حزبالله را یکییکی تضعیف کنند تا پیش از سال ۲۰۳۰ این مشکلات حل شود.
طرح چهار مرحلهای صهیونیستها در غزه
رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران گفت: در سال ۲۰۲۱، رژیم اسرائیل به جهاد اسلامی حمله کرد و این گروه ۱۱ روز مقاومت کرد. پیشبینی اسرائیلیها این بود که جهاد اسلامی چنین مقاومتی نشان نخواهد داد. پس از آن، جنگ را با میانجیگری مصر به پایان رساندند و برای فاز دوم به سراغ حماس رفتند. آنها طرحی چهارمرحلهای برای تصرف غزه تدوین کردند:
۱- افزایش مالیات بر غزه.
۲- تشدید محاصره غزه به طوری که غذا، دارو و سلاح به غزه نرسد و مردم خسته شوند.
۳- افزایش اهانتها به مسجد الاقصی برای تحریک مسلمانان.
۴- انجام درگیریهای کوچک در خط مرزی برای تضعیف مقاومت.
سه ماه قبل از عملیات طوفان الاقصی، اسرائیل ۱۷ عملیات انجام داد؛ اما حماس با انجام یک عملیات پیشدستانه، کل طرح آمریکایی-اسرائیلی را به هم ریخت. جنگ ترکیبی علیه ایران در سال ۱۴۰۱ با شکست مواجه شد و تنها امنیت آن را ادامه دادند. جنگ طوفان الاقصی به جنگی موجودیتی برای اسرائیل تبدیل شد و آنها رسماً اعلام کردند که این جنگ موجودیتی است.
به سال ۲۰۲۴ رسیدیم. دموکراتها گفتند که باید به گونهای عمل کنند که روند مثبت باشد و مردم با آنها همراهی کنند تا سال ۲۰۳۰ را عبور کنند؛ اما در ۲۰۲۴، دموکراتها نتوانستند تصویر پیروزی را در سطح بینالملل یا داخل آمریکا ایجاد کنند. در سطح بینالملل، روسیه با ۶۲ میلیارد دلار هزینه در اوکراین، موفقتر عمل کرد و دموکراتها تصویر پیروزی نداشتند. همچنین، سالانه ۳.۵ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کردند، اما اسرائیل نتوانست تصویر پیروزی را به دست آورد.
در انتخابات ۲۰۲۴، جامعه آمریکایی به دو قطبی تبدیل شد. فلسطینیها به عنوان مظلوم شناخته شدند و دموکراتها نتوانستند مسائل اجتماعی و اقتصادی را حل کنند. در نتیجه، چهار سال پس از آغاز طرح دموکراتها، حاکمیت دوباره به جمهوریخواهان واگذار شد. در این انتخابات، دمکرات ها با ۶۸ میلیون رأی نسبت به ۸۱ میلیون رأی دوره قبلی کاهش رای داشتند، در حالی که ترامپ با ۷۶ میلیون رأی، نماینده ۳۱ درصد مردم آمریکا در مدیریت شد.
ترامپ در کاخ سفید به دنبال چیست؟
حجت الاسلام طائب ادامه داد: انتخابات انجام شد و حالا میخواهیم به چرایی آن بپردازیم. ترامپ چه اقداماتی خواهد کرد؟ ترامپ دو اقدام مهم انجام داد:
۱- میخواهد اولویتهای بینالمللی خود را تغییر دهد. او دوباره به مفهوم «آمریکایی نخست» برمیگردد، یعنی اولویت را از «اول آمریکا در جهان» به «آمریکای نخست» منتقل میکند.
۲- بایدن در خاورمیانه به عربستان رفت و اعلام کرد که قصد ندارد تا زمانی که حکومت عربستان را تغییر ندهد، به این کشور سفر کند؛ اما مجبور شد به عربستان برود و بعد از آن به اسرائیل سفر کرد و کمکهای زیادی به آنجا ارائه داد. در عربستان، همه کشورهای عربی را جمع کرد و اعلام کرد که هنوز آمریکا در جهان و بهویژه در خاورمیانه اول است.
با این حال، او با واکنش منفی بن سلمان مواجه شد. پس از خروج بایدن، کشورهای عربی بشار اسد را به عنوان عضو اتحادیه عرب دعوت کردند. در نتیجه، طرح دموکراتها شکست خورد و اولویتهای ترامپ تغییر میکند. اولویتهای او از ایران، روسیه و چین به چین، ایران و روسیه تبدیل میشود.
ترامپ چه کاری میتواند انجام دهد؟
طائب درباره بحرانهای ترامپ در آینده گفت: او پس از پیروزی در انتخابات ۷۰ روز فرصت دارد تا ۲۰ ژانویه، زمانی که باید به کاخ سفید برود. تلاش ترامپ این است که در این ۷۰ روز، درگیریها در روسیه و خاورمیانه افزایش یابد تا روسیه و جبهه مقاومت ضعیف شوند. او میخواهد که زمانی که به قدرت میرسد، پرچمدار جمعآوری دو تهدید اصلی خود باشد؛ اما دموکراتها نمیخواهند. آنها معتقدند که همه جنگها را ما راه انداختهایم و باید به آتشبس برسیم.
تحولات سوریه چه ارتباطی با آمریکاییها دارد؟
طائب افزود: آمریکاییها از ۲۰۱۶ به این سمت، چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان، به این نتیجه رسیدند که پرونده کشورهای منطقه را از پنتاگون به سیا منتقل کنند. در آمریکا، کشورها به سه دسته تقسیم میشوند:
۱- کشورهایی که پروندهشان با وزارت امور خارجه است.
۲- کشورهایی که پروندهشان در پنتاگون و نظامی اولویت دارد.
۳-کشورهایی که در سیا به عنوان امنیتی دستهبندی شدهاند.
افغانستان و عراق تحت کنترل پنتاگون بودند؛ اما آنها ابتدا افغانستان را به سیا واگذار کردند و سپس بقیه کشورها را نیز به این نهاد سپردند. سیا در افغانستان سالانه سه و نیم میلیارد دلار هزینه میکرد تا شبکهسازی کند و اعلام آمادگی کند که برای خروج پنتاگون آماده است.
مقاومت چه کار کرد؟ مقاومت در افغانستان خروج را به اخراج تبدیل کرد. سیا نمیتوانست اعلام آمادگی کند و مجبور شد از کشور خارج شود. مکنزی، رئیس سنتکام، گزارشی به پنتاگون داد و اعلام کرد که برخی تجهیزات را در افغانستان منهدم کرده و نیروها را به مقرهای خود منتقل کرده است؛ اما مجبور شد روزانه چند پرواز از کابل برای انتقال افرادی که پاسپورت آمریکایی داشتند، انجام دهد. این افراد نیز عملههای آمریکایی بودند که باید برای آنها فکری میشد.
پنتاگون ۲۰ سال در افغانستان بود و قرار بود که این کشور را تبدیل به سنتکام کند و به یک دولت واگرا از ایران بدل سازد. روز اولی که آنها به افغانستان رفتند، از چه کسی تحویل گرفتند؟ در روزهای جنگ نظامی، القاعده و طالبان در میدان بودند. آنها با دو موضوع تروریسم و مواد مخدر وارد شدند. تحلیلها نشان میدهند که وقتی از افغانستان خارج شدند، مواد مخدر بیشتر شد و کل حکومت را به طالبان واگذار کردند؛ اما دیگر شبکهٔ آنها نتوانست باقی بماند.
تمام تلاشهایشان بر این بود که اینجا واگرا شود و مرز ما در شرق ناامن گردد، اما این طرح محقق نشد. آنها سعی کردند که طرح آبراهام در تمامی کشورهای منطقه به اجرا درآید. شما دیدید که عربستان رئیسجمهور چین را به عنوان واسطه آورد و ما پنج دوره مذاکره داشتیم. در سال ۱۴۰۱، وقتی آمریکاییها از میز مذاکره کنار رفتند، عربستان نیز عقبنشینی کرد. آنها همه امیدوار بودند که در سال ۱۴۰۱ ایران ضربهٔ جدیای خواهد خورد و سپس بر سر میز مذاکره میآیند، اما وقتی دیدند ایران به این چالشها غلبه کرده، به سراغ چین رفتند و چین واسطه شد. امروز عربستان در کجاست؟ شما میبینید که وقتی در سوریه اتفاقی میافتد، اسرائیلیها جلو میآیند و عربستان باید موضعگیری کند.
در این بستر، چه اتفاقی افتاد؟ طرح آبراهام آمریکاییها را به هم ریخت. در این هفتاد روز، انتظار ترامپ این بود که منطقه را تحت جنگ اتمی هر چه بیشتر تضعیف کند، در حالی که دموکراتها نیز در این میان حضور دارند.
یک نکته دیگر نیز باید بگویم: آمریکاییها از سال ۲۰۱۷ به این جمعبندی رسیدند که برای کنترل ایران، باید ایران را در یک جریان دو قطبی از جنس خود ایران قرار دهند و به نوعی ایدئولوژیسازی کنند. به همین دلیل، آنها به سراغ موجهای مختلف در کشورهای مختلف رفتند و از القاعده استفاده کردند.
اما القاعده چه شد؟ این گروه با قدرت گرفتن، به تهدیدی علیه آمریکاییها تبدیل شد. از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵، القاعدهٔ عراق شکل گرفت و از آنجا در سال ۲۰۱۳ به سوریه رفتند و داعش را تأسیس کردند. در سال ۲۰۱۷، حاج قاسم پایان داعش را اعلام کرد. از ۲۰۱۷ تا اکنون، آنها سرمایهگذاری کردند تا موجهای جدیدی شکل بگیرد. حدود صد هزار معارض به ادلب رفتند و مجهز شدند، آموزش دیدند و سلاح گرفتند. زمان عملیات آنها چه زمانی است؟ آمریکاییها و اسرائیلیها در این مقطع نیاز به تغییر تصویر داشتند. آنها امیدوار بودند که در این فاصلهٔ ۷۰ روزه، دموکراتها بتوانند تصویری از پیروزی ارائه دهند.
مجبور شدند آتشبس را بپذیرند، اما تلاش دموکراتها برای شکلگیری یک تصویر پیروزی پیش از انتخابات ۲۰۲۴ ناکام ماند. دادگاه لاهه حکم داد و نتانیاهو تحت فشار قرار گرفت تا به آتشبس تن دهد. در واقع، ۱۵ ماه از جنگ گذشته و اسرائیل ادعا کرده بود که حماس را نابود میکند، اما هنوز حماس زیرزمین در حال تولید موشک است. آنان گفتند که به دنبال زدن رهبران حزبالله و انبارهای سلاح آنها هستند، اما موفق نشدند و در نهایت، حزبالله بر زمین مقاومت کرد. وزیر دفاع رژیم اسرائیل نیز تأکید کرد که ارتش اسرائیل ضعیف نیست، بلکه مقاومت حزبالله بسیار بالاست.
از آن طرف هم آمریکاییها فشار آوردند. ترامپ هم برای اینکه جا نماند، میگوید تا زمانی که من نیامدم در کاخ سفید، باید حماس هم تمام شده باشد؛ بنابراین باید آتشبس شکل بگیرد. فشار آمریکاییها باعث میشود که مذاکره پیش برود و اسرائیل هم تن میدهد که اعلام آتشبس و تبادل اسرا هم صورت گیرد. همه این اتفاقات باید تا اول بهمن بیفتد. هم برای دموکراتها مطلوب است و هم برای ترامپ!
اگر این دو مورد انجام شود، نتیجه چه خواهد بود؟ نتانیاهو هر روز به دادگاه میرود و دادگاه لاهه هم حاضر نیست تعلیق کند. نتیجه چیست؟ اسرائیلیها میگویند ما تهدید سومی داریم و این تهدید سوم در حال فعال شدن است. دوگانگی در اسرائیل بالا میرود و آنها به جان همدیگر میافتند؛ بنابراین باید یک تصویر جدید شکل بگیرد که هم آمریکاییها و هم اسرائیلیها به آن نیاز دارند. مجبور شدند یک جریانی را که سالها روی آن کار کرده بودند، حالا به خط بیاورند.
برای مثال، آمریکاییها زمان جنگ ما به منافقین زمین ندادند؟ خلبان، راننده تانک و توپچی تربیت کردند و همه رشتههای زمینی و هوایی را آموزش دادند. تنها چیزی که به آنها ندادند، هواپیما بود. گفتند اگر جریان ایران تمام شد، باید کنار مرز ایران یک جریانی از جنس خود ایرانیها داشته باشیم که هر روز برای ایرانیها دردسر درست کنند. منافقین چه زمانی به خط آمدند؟ زمانی که آتشبس ما شکل گرفت.
تا آتشبس شد، عملیات تروریستی فروغ جاویدان را که برای یک روز طراحی کرده بودند، عملیاتی کردند. این عملیات در نقشهاش بمباران هوایی داشت، اما هنوز هواپیما نگرفته بودند. گفتند امام آتشبس را قبول کرده و جام زهر را نوشیده، پس جبههشان به هم ریخته و ما میرویم جلو و این تصویر شکستی که شوروی و آمریکا در جنگ ایران و عراق پذیرفته بودند را به هم میزنیم، فروغ جاویدان تبدیل به چه شد؟ شد عملیات مرصاد.
الان هم وضعیت مشابهی حاکم است. کمتر از یک ساعت از اعلام آتشبس که گذشت، آنها آماده بودند و عملیات را انجام دادند؛ اما برآورد آمریکاییها و اسرائیلیها چه بود؟ گروه تحریر الشام که از سال ۲۰۱۷ شکل گرفته و رهبرش جایزه ده میلیون دلاری آمریکاییها را برای سرش تعیین کرده بودند، در نظر داشتند که این گروه به خط بیفتد و در عرض ۶۰ روز همدیگر را تضعیف کنند. برآورد آنها این نبود که کار به سرعت تمام میشود؛ نه آمریکاییها و نه اسرائیلیها.
اما از طرف دیگر، بشار اسد که یک عمر در جبهه مقاومت ایستاده، به او پیغامهایی داده شد که خطش را از پدرش جدا کند و از مقاومت فاصله بگیرد؛ اما بشار اسد پای مقاومت ایستاد و تا آخر نیز به این مبنا پایبند بود. این برآورد او اشتباه بود. اما در عین حال فاصله هایی اتفاق افتاد و وقتی سیستم حمایتی دیگر همراهی نکند، شما نمیتوانید به آن کمک کنید. لذا معادلات آنها به هم ریخت و حالا به سمت تشکیل دولت میروند.
اسرائیلیها نگران هستند که اگر این گروهها قدرت بگیرند، چه بلایی بر سر آنها میآید. این گروهها در گذشته با آمریکاییها و اسرائیلیها جنگیدهاند و حالا ممکن است دوباره به تهدیدی برای آنها تبدیل شوند. آمریکاییها باید نام گروهها را تغییر دهند و به آنها اعتبار ببخشند تا بتوانند از قدرت آنها بهره ببرند و دوباره به سمت همان سیاستهای سابق برگردند.
اسرائیل در حال حاضر بیسابقهترین بمبارانها را انجام میدهد تا زیرساختهایی را که ممکن است به دست این گروهها بیفتد، نابود کند. آمریکاییها نیز در حال نظارت بر رفتار این گروهها هستند و اگر وضعیت به خطر بیفتد، اقداماتی خواهند کرد.
فرمانده سابق اطلاعات سپاه درباره ماهیت تحریرالشام گفت: تحریر الشام در سال ۲۰۱۳ با خشونت به شیعیان و علویها حمله کرد، اما اکنون با یک رویکرد جدید به میدان آمده و اعلام کردهاند که به مراکز مذهبی و مردم هیچگونه تعرضی نخواهند کرد. این گروهها خوب میدانند که اگر به حرم اهل بیت تعرضی صورت بگیرد، مقاومت مردمی شکل میگیرد. آنها با برنامهای دقیق جلو میروند و به شدت فضای مجازی را کنترل میکنند.
حالا چه اتفاقی افتاد؟ بله یک صدمه وارد شد. اما این صدمه به خاطر مقاومت و ایستادگی نبود. اما آینده چه میشود؟ آینده این است که به شما میگویند اینجا جبهه مقاومت است. ببینید، اسرائیلیها فکر میکردند هم قدرت حزبالله را از بین میبرند و هم خودش را، اما حزبالله نه تنها از بین نرفت بلکه قدرتش نیز حفظ شد. مجبور شدند زود آتشبس بدهند. حزبالله هنوز از امکاناتش استفاده میکند و قدرتش قوی است. اسرائیلیها و آمریکاییها این واقعیت را میدانند. حزبالله امروز و انصارالله دیگر بهگونهای نیستند که هر روز برایشان اتفاقی بیفتد. این گروهها بر روی پای خود ایستادهاند، اما اگر کمکی بخواهند، نیاز به یک مرز مشترک دارند. اگر در سوریه اتفاقی بیفتد، سوریه در جبهه مقاومت است و آمریکاییها در آنجا حضور دارند. این وضعیت کار را سخت میکند اما ناممکن نمیکند. حزبالله سفت میایستد و در این پیروزی، آن تصویر قوی را حفظ کرده است.
این چهل روز آینده میتواند تأثیرات زیادی داشته باشد. ببینیم دراسرائیل و آمریکا چه اتفاقاتی میافتد. ترامپ در حالی که فاصله دو حزب اصلی در آمریکا به ۸ میلیون رای رسیده است، نیاز به یک آدم شبکهساز دارد. ایلان ماسک به عنوان دستیار کارآمدی برای کمک به حل مشکلات درون آمریکا معرفی شده است.
درون اسرائیل نیز دوگانگیها خود را نشان میدهد. حالا در سوریه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مطلوب آمریکاییها این نیست که دولت تشکیل شود، بلکه تجزیه را میخواهند. اگر این اتفاق نیفتد، دوگانگیهای جدیدی ایجاد میشود.
پیش بینی مقاومت از آینده سوریه
حجت الاسلام طائب در پایان سخنان خود افزود: جبهه مقاومت از بین نمیرود و محکم ایستاده است؛ اما یک دوگانگی جدید در میآید. دوگانگی آمریکا و اسرائیل با مسلحین. این جریانی که دیگر یک خط هم نیست، ترکیبهای مختلفی دارد و شامل کسانی است که وفادار به غزه هستند. آینده سوریه اینطور نیست که اگر سوریه از جبهه مقاومت درآمد، فرصتی برای آمریکا و اسرائیل باشد. بلکه تهدیدات آمریکا و اسرائیل افزایش خواهد یافت. جبهه مقاومت لطمه دید، اما این لطمه به معنای تغییر شرایط نیست. در این چهل روز باقیمانده، همه تلاششان را خواهند کرد.
البته این به آن معنا نیست که به سمت درگیریهای دیگر میروند، اما آمادگی هم ایجاد شده و به فضل الهی این را خواهید دید. رنج و دردی که اسرائیلیها و آمریکاییها در حال حاضر دارند، در آینده به وضوح نمایان خواهد شد و روند تضعیف شدن آنها ادامه خواهد یافت. آمریکاییها میگویند ۲۰۳۰ تکلیف جهان و آمریکا مشخص میشود. این چهار سال، جمهوریخواهان هم مجلس را دارند و هم قوه قضائیه را؛ اما وضع داخلی آمریکا به اندازهای نامناسب است که این چهار سال فرصتسازی برای مردم نخواهد کرد و آمریکا از درون زمینگیر خواهد شد. اسرائیل نیز از درون دچار بحران خواهد شد و تهدیداتشان روند افزایشی خواهد داشت.
پرسش و پاسخ
سوال: صراحتاً بفرمایید چرا وعده صادق ۳ عملی نشد؟
پاسخ:عزیزان، من یک مبنایی را در جنگ نرم بیان میکنم و خواهشم این است که به آن توجه بفرمایید. در جنگ نرم، فرایند جنگ نرم شامل جابجایی عشق و نفرت نسبت به ارزشهای خودی و بیگانه است و دو فرایند دارد:
۱-تغییر علایق و سلایق: اولین گام در این فرایند، تغییر علایق و سلایق در پوشاک و خوراک است. به عنوان مثال، برهنگی را جایگزین پوشش و حرامخوری را جایگزین حلالخوری میکنند.
۲- تغییر عواطف و احساسات: گام دوم تغییر در عواطف و احساسات است؛ با چه چیزی باید گریه کرد و با چه چیزی باید خندید. سپس به تغییر تصورات و ادراکات میپردازند، یعنی کدام تصویر زیبا و کدام تصویر زشت است.
این فرایندها به تدریج باعث تغییر باورها نسبت به خوب و بد میشوند و در نهایت رفتار فرد را تغییر میدهند. فردی که دیروز مؤمن بود، امروز بیتفاوت و فردا ضد انقلاب میشود.
فرایند دوم: در مقام ادراک، ما سه ساحت داریم: راهبرد، عملیات و تاکتیک. در جنگ نرم، طراحان سؤالهای تاکتیکی را مطرح میکنند و مدام از جمله میپرسند: «وعده صادق ۱ چه شد؟»، «وعده صادق ۲ چه شد؟» و …
این سؤالات باعث میشود که افراد به جای بررسی بحثها از منظر راهبردی، به عملیات و تاکتیکها بپردازند و به این ترتیب تشکیک در راهبردها ایجاد شود. این تشکیک منجر به انفعال میشود و انسان را به سمت تغییر ارزشها سوق میدهد.وعده صادق ۱، ۲ و ۳ هر یک دارای سطح عملیاتی هستند. ما باید بفهمیم که میدان، باید ببیند که این عملیاتها کجا اثر میگذارد. اگر ما دو وعده صادق را انجام دادیم، هر دو در سطح راهبردی تأثیر گذاشتهاند. زمانی که باید اقدام کنیم، باید میدان تصمیم بگیرد. اقدامات باید در زمانی انجام شود که بیشترین اثر را در معادله جنگی منطقه داشته باشد. لذا هیچ مانعی وجود ندارد.
در وعده صادق ۱ یک و نیم برابر وعده صادق ۲ شلیک شد، اما اثرگذاری وعده صادق ۲ را ببینید. آمریکاییها پدافند را سه برابر کردند. دلسوزان میگفتند چرا وعده صادق ۲ انجام نمیشود؟ میدان باید در زمان مناسب فعال شود. آمریکاییها یک هفته قبل از انجام وعده صادق اعلام کردند که نمیتوانند بیشتر از این نیروهای پدافندیشان را در منطقه نگه دارند و شروع به بازگرداندن آنها کردند. زمانی که وعده صادق اجرایی شد، سه ناو جنگی آمریکایی در منطقه بودند، هر کدام با ۵۰ موشک. از ۱۵۰ موشک، تنها ۱۲ موشک شلیک شد. یا نخواستند یا نتوانستند.
آمریکاییها نمیخواهند خودشان را درگیر کنند. همه پیامهایی که به ما میدهند چیست؟ میگویند ما در اسرائیل با اسرائیلیها در آفند علیه ایران نیستیم. حتی سوخترسانی به هواپیماهای اسرائیلی نیز انجام نمیشود. آنها پول و تجهیزات میدهند، اما در زمان نیاز به حمایت از ایران میگویند خودت باید پشتیبانی کنی.بیش از ۱۶۰ فروند هواپیما به منطقه آمد، اما همه اینها را اسرائیل خود به کار گرفت. چرا؟ چون در منطقه پایگاه دارد. کشورهای عربی بلافاصله حمله را محکوم کردند، چرا که گفتند ما در حمله نقشی نداشتیم. ایران قدرت است و این قدرت به راحتی قورت دادنی نیست. هر کسی بخواهد ایران را قورت بدهد، خفه خواهد شد.
در حوزه وعدههای صادق، وحدت استراتژیک بین قوای کشور در حوزه دفاعی وجود دارد؛ اما چه زمانی باید بزنیم؟ این باید بهخوبی مورد ارزیابی قرار گیرد. در نهایت روزی این انتظار برآورده میشود، اما زمان آن باید با دقت انتخاب شود و ان شاء الله به موقع انجام خواهد شد.
سوال: آیا با رفتن اسد جبهه مقاومت آسیب جدی دیده است؟
پاسخ: قطعاً با رفتن اسد، لطمهای به جبهه مقاومت وارد شده است و جبهه مقاومت یکی از یارانش را از دست داده و این واقعیتی انکارناپذیر است. اتفاق بزرگی برای سوریه افتاده است؛ اما اکنون باید محاسبه کنیم که آیا این حادثه به فرصتهای آمریکا و اسرائیل افزوده است یا خیر.
امروز پرچم مقاومت بالا است و هنوز هم آمریکاییها و اسرائیلیها از جبهه مقاومت وحشت دارند. اگر آمریکاییها فکر میکردند که جبهه مقاومت توان ندارد، آیا یک لحظه تحمل میکردند؟ اگر اسرائیلیها توان ادامه جنگ را داشتند، آیا زیر بار زور آمریکاییها میرفتند؟
هزینهها افزایش مییابد و هزینهای که میگویم فقط مادی نیست؛ بلکه مقاومت باید مسیرهای جدیدی را دنبال کند. این کار دشواری نیست و تجارب زیادی در این زمینه وجود دارد؛ اما آیا برای آمریکاییها فرصتی ایجاد کرده یا نه؟ به نظر من، این یک تهدید جدید برای آمریکا و اسرائیل است.
منبع: مشرق ? رفتن بشار تهدید هایی برای آمریکا و اسرائیل به همراه خواهد داشت/ حزب الله لبنان و انصارالله روی پای خود ایستادهاند/ روند تضعیف آمریکا و اسرائیل ادامه خواهد داشت/ در انجام وعده صادق شاهد وحدت استراتژیک بین قوای کشور در حوزه دفاعی هستیم
مروری بر بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب درباره درسها وعبرتهای ماجرای اخیر سوریه. فیلم/ درس و عبرت سوریه منبع: مشرق ? فیلم/ درس و عبرت سوریه
رئیس سازمان انرژی اتمی گفت: صهیونیستها سازمان ملل متحد را عملاً از کار انداختهاند و نهادی که همواره برای حقوق بشر و عدالت تلاش میکرد اکنون کارایی خود را از دست داده است. نذیر کرمان، محمد اسلامی روز دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ در مراسم گرامیداشت شهدای طوفان الاقصی و شهدای مقاومت افزود: کشوری قادر به […]
نذیر کرمان | علی اصغر عنابستانی، نماینده مجلس یازدهم شورای اسلامی در مناظره با معین الدین سعیدی پیرامون قانون عفاف و حجاب، گفت: کاملا موافق این هستم که باید به سراغ تقویت باورها و ایمان مردم برویم. حرفم این است همینهایی که میگوییم را رها کرده ایم و توجیهات مختلف میآوریم. میگوییم در اقتصاد ضعیف […]
زهرا سعیدی در گفتوگو با نذیر کرمان با اشاره به چالشهای واردات خودرو و تامین ارز آن بیان کرد: بحث تامین ارز برای واردات خودرو بسیار مهم است و باید با دقت بیشتری به آن پرداخته شود. اگر قرار است هر ایرانی با کد ملی اجازه واردات خودرو داشته باشد، ابتدا باید شرایط تامین ارز […]
− =