به گزارش نذیر کرمان از کرمان، مادرش در بستر بیماری بود، اما او عازم سوریه؛ پیش از عزیمت اما به دیدار مادر آمد، جلو رفت، دو زانو در مقابلش نشست و گفت: “من را حلال میکنی؟”، مادر گفت: “بله مادر حلال کردم». او ولی دوباره جملهاش را تکرار کرد:” من را حلال میکنی؟” و دوباره همان […]