حاج قاسم مردمی زیست، مردمی جنگید و در قلوب مردم جاویدان شد؛ اما منصب داران فعلی که با نثار خون حاج قاسم و یارانش بر مسندند؛ باید به فکر نیازهای فکری و رفاهیات حداقلی دلدادگانش باشند.
به گزارش صبح رابر؛ محمد حسینخانی نویسنده رابری در یادداشتی نوشت، دو سال است که قلب همه آزادیخواهان جهان از جنایت دردمنشانه ترامپ افلقی سخت جریحه دار است؛ اقدامی بزدلانه در دل شب که قهرمان دلیر و نامی ایرانی را به هدف غایی خود رساند؛ همان علمدار شجاع و با کیاستی که در طول عمر پربرکت خود برای امنیت و آزادی اسلام و ایرانی چیزی کم نگذاشت. امروز نام این قهرمان بینالمللی و سردار بی بدیل کرمانی به عنوان سمبل آزادی خواهی در سراسر گیتی طنین انداز است و اسطوره ای شده برای همه رادمردان عالم. صحبت از این سردار بزرگ در جمع مردمان دیار کریمان، مثلِ «زیره به کرمان بردن است».؛اما هدفم از پرکردن این سطور، کاستی های است که در فرصت دوساله نه اینکه مسکوت مانده بلکه دچار روزمرگی هم شده است. قیاس مزار حاج قاسم با بقاع متبرکه مشهد، قم، شیراز و… قیاسی است مع الفارق؛ اما باید قبول کنیم که در ظلم فعلی استکبار که صدای شکستن استخوان مظلومان، گوش عالم را کر کرده، مزار پرچمدار تظلم خواهی تسلی خوبی خواهد بود بر آلام و دلهای رنجور ایشان به عینه حضور ارادتمندان خط سرخ شهادت را در گلزار بین المللی کرمان شاهدیم و چه بسا اگر محدودیت های ناشی از این ویروس منحوس جهانی نبود صحنه های گینسی از حضور دلدادگان به ثبت می رسید؛ اما متآسفانه به لحاظ تقویت زیرساخت و امکانات رفاهی حول و خوش گلزار تحول خاصی نسبت به قبل مشاهده نمی شود. در حوزه فرهنگ عمومی که تهاجم فرهنگی جوانان برومند ما را به نشانه گرفته از مکتب غنی حاج قاسم و رشادت به عنوان سپر بهره ای گرفته نمی شود و ترویج مکتب حاج قاسم بیشتر در همان سخنرانیها و تصاحب پستهای مدیریتی مسکوت مانده است. ای کاش قانونی بود تا جلوی استفاده «خون برای منصب» گرفته می شد!. دنیای امروزی دنیای تبلیغات است؛ در سنوات اخیر کرمان و حاج قاسم در صدر رسانه اند و قلبهایی که به عشق این مجاهد بزرگ می تپد؛ مضاف بر آن، اقلیم چهارفصل، ابنیه تاریخی و… ؛ ظرفیت های است که کرمان را مستعد مطرح شدن به عنوان قطب صنعت فرهنگی و گردشگری به خصوص در حوزه ارزشی و حماسی می کند اما در وضعیت فعلی هیچ راهبرد، تولید و فعالیت جدی در این حوزه مشاهده نمی شود؛ به راستی: آیا وقت آن فرا نرسیده تا کرمانیان با استفاده از پشتوانه رسانه ای ملی و بین المللی، خودشان مدیریت تولیدات فرهنگی صنعتی در حوزه ارزشی و حاج قاسمی را عهده دار و ضمن تولیدات محصولات فاخر، اتکایی به بودجه های دولتی نداشته و با اقتصاد فرهنگی مردمی تاثیرگذار باشند؟. بعد از شهادت سردار شهید کاظمی خیزِ فرهنگی خوبی در اصفهان صورت گرفت به شکلی که نشر شهید کاظمی تأسیس و حوزه نشر ارزشی را به تسخیر خود در آورد و سالهاست که به عنوان ناشر برتر پرچمدار است؛ اما در اینجا بعد از شهادت حاج قاسم رکود نشر کرمان را کاملاً شاهدیم و روند همان روند قبل است گویی که «آب از آب تکان نخورده است». و لقب «آرام شهر» برازنده ماست. بی سلیقگی در تبلیغات، معضل بعدی شهر کرمان است؛ کاشی های منقش که با هزینه گزاف در هر کوی و برزن این شهر خودنمایی می کنند ابزار تبلیغاتی نخ نما شده متعلق به ده های گذشته هستند؛ اینها نه اینکه تأثیری ندارند بلکه در فقر همه گیر، می تواند نتیجه معکوس هم داشته باشند؛ نمی دانم!!! مدیریت فرهنگی و تبلیغی اینجا چه جایگاهی داشته و مد روز بودن و حیطه تاثیر گذاریش تا کجاست!؟ مَخلص کلام: حاج قاسم مردمی زیست، مردمی جنگید و در قلوب مردم جاویدان شد؛ اما منصب داران فعلی که با نثار خون حاج قاسم و یارانش بر مسندند؛ باید به فکر نیازهای فکری و رفاهیات حداقلی دلدادگانش باشند.