پدرم آرزوی تعیین‌تکلیف آثارش را به گور برد

فردای‌کرمان – گروه فرهنگ‌وهنر: «محمد هژبرابراهیمی»،مجسمه‌ساز پیشکسوت کرمانی ۲۷ فروردين‌ماه در کرمان درگذشت. وی یکی از مجسمه‌سازان پیشکسوت ایران بود که از شاگردان مستقیم علی‌اکبرخان صنعتی به شمار می‌رفت. هژبرابراهیمی در نخستین سمپوزیوم مجسمه‌سازی کرمان حضور داشت و مجسمه‌ای فلزی به نام «پرستو» خلق کرد که این مجسمه در کرمان نصب شده است. مجسمۀ «عیسی […]

فردایکرمان – گروه فرهنگ‌وهنر: «محمد هژبرابراهیمی»،مجسمه‌ساز پیشکسوت کرمانی ۲۷ فروردين‌ماه در کرمان درگذشت. وی یکی از مجسمه‌سازان پیشکسوت ایران بود که از شاگردان مستقیم علی‌اکبرخان صنعتی به شمار می‌رفت.

هژبرابراهیمی در نخستین سمپوزیوم مجسمه‌سازی کرمان حضور داشت و مجسمه‌ای فلزی به نام «پرستو» خلق کرد که این مجسمه در کرمان نصب شده است. مجسمۀ «عیسی ماهانی» از دیگر کارهای این هنرمند است که در پارک مشاهیر کرمان نصب شده است. این مجسمه آخرین مجسمۀ شهری این هنرمند به شمار می‌رود.

در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت «محمد هژبرابراهیمی» توسط انجمن مجسمه‌سازان ایران با حضور جمعی از هنرمندان و خانوادۀ این هنرمند فقید،در خانه هنرمندان ایران برگزار شد،شعله هژبرابراهیمی از عدم رسیدگی به آثار پدرش گلایه کرد و گفت:«بارها مسئولان کرمان آمدند و کارهای پدر مرا دیدند و همه قول دادند که آثارش را حفظ می‌کنند ولی هیچکدام عمل نکردند و کاری کردند که پدرم این آرزو را به گور ببرد».

وی افزود:«عاجزانه تقاضا دارم کاری برای این آثار انجام شود زیرا آن‌قدر زیاد هستند که نمی‌دانیم باید چه کنیم. کرمان زلزله‌خیز است و هر آن ممکن خانۀ پدری من تخریب شود و این آثار زیر آوار دفن شود».

به گزارش فردایکرمان به نقل ازایسنا،شعله هژبرابراهیمی همچنین دربارۀ پدرش گفت:«پدر من یک دنیا محبت بود،یک دنیا عشق بود. به همۀ فرزندان خود عشق و صفا یاد داد. من از بچگی در کنار او با ساخت مجسمه آشنا شدم. او همیشه کنار من بود،مرا راهنمایی می‌کرد و یادم می‌داد. در کنار مجسمه ساختن،درس انسانیت به من می‌داد. مجسمۀ او مجسمۀ انسانیت و اخلاق بود. درس اخلاقی که پدرم به من و خواهران و برادرم داد،قشنگ‌تر از درس مجسمه بود. خیلی تشویقم کرد که مجسمه‌سازی بخوانم و هر وقت هر کمکی از او خواستم بی‌دریغ کمک می‌کرد. پدرم اول دوستم بود بعد پدرم. تا آخرین لحظات عمرش من کنارش بودم و این برای من خیلی سخت بود. پدرم در دوران بیماری‌اش به من صبر و بردباری را یاد داد و می‌گفت باید امید داشت».

وی ادامه داد:«در آن دوران مدام به من می‌گفت که کار ناتمام زیاد دارد و از من می‌خواست که کارهایش را به پایان برسانم. من هم به او این اطمینان را می‌دادم که از تمام آثارش محافظ می‌کنم».

 

خانواده هژبرابراهیمی،خانوادۀ مجسمه‌سازی است

در ابتدای این مراسم نیز روح‌الله شمسی‌زاده،رئیس انجمن مجسمه‌سازان ایران،طی سخنانی در باب درگذشت هژبر ابراهیمی گفت:«محمد هژبرابراهیمی به صورت استاد شاگردی و آکادمیک ما را با کاراکتری از هنر معاصر و مدرن ایران مواجه می‌کند. هر بخشی از زندگی او برای ما آموزنده است و ما به عنوان مجسمه‌ساز می‌توانیم خودمان را در آینۀ ایشان ببینیم».

وی ادامه داد:«کمیته مستند انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز در سال ۱۴۰۰ به کرمان رفتند و در آنجا بی‌واسطه با استاد صحبت و مستندی از او تهیه کردند. وقتی که این مستندها را می‌بینیم متوجه می‌شویم که چقدر برای تاریخ ما مهم هستند و می‌تواند روشنی‌بخش باشد،آن هم با توجه به جامعۀ ما که بسیار فراموش‌کار است».

شمسی‌زاده اظهار کرد:«من خانوادۀ هژبرابراهیمی را خانوادۀ مجسمه‌ساز می‌دانم و وقتی که از بیرون به این خانواده نگاه می‌کنم گویی که مجسمه‌سازی همیشه بخشی از گفت‌وگوی آن‌ها بوده است. این یک مدل موفق است و نشان از قابلیت‌های استاد هژبرابراهیمی دارد که توانسته‌اند مجسمه‌سازی را در قالب خانواده گسترش دهند».

وی در پایان درباره ویژگی‌های آثار این هنرمند فقید گفت:«استاد هژبر به‌عنوان فردی که آثار زیادی از خود به جای گذاشت،سوای آثار شهری که می‌توانیم روزانه آن‌ها را ببینیم،در دیگر آثارش هم می‌توان ویژگی‌های شخصیتی او را مشاهده کرد».

 

از نسلی بود که بزرگ بودند و بزرگ‌پرور

مجتبی موسوی نیز دربارۀ هژبرابراهیمی گفت:«فقدان اساتیدی همچون استاد هژبرابراهیمی حتما تاثیرگذار خواهد بود؛ به‌خصوص که ایشان از باقی‌ماندۀ نسلی است که متأسفانه بسیاری از آن‌ها از بین ما رخت بربستند. نسلی که تا جایی که من اطلاع دارم و می‌شناسم در حد خودم و با برخی آشنایی نزدیک داشتم،می‌دانم که نسلی بزرگ و بزرگ‌پرور بودند. هم خودشان بزرگ بودند و هم قابلیت بزرگ شدن داشتند،کما اینکه وظیفۀ اجتماعی خود را هم به خوبی ایفا می‌کردند و بزرگ می‌پروراندند. شاگردانی که جزو کسانی هستند که امروز حتی از شاگردانِ شاگردانشان به نیکی یاد می‌کنیم و جزو افتخارات مملکت ما هستند».

این هنرمند با بیان اینکه هژبرابراهیمی فقید از نسلی بدون جایگزین بود،گفت:«هم‌نسلان استاد هژبرابراهیمی،زمانی فعالیت کردند که برای برهه‌ای مجسمه‌سازی به حاشیه رفت و تعطیل شد. همۀ کسانی که در آن زمان رشد و فعالیت کردند،اول از همه خودشان افراد جدی و علاقه‌مندی بودند و دوم اینکه از بخت و اقبال‌شان با بزرگانی مراورده پیدا کردند که در شاگردپروری هیچ‌گونه خساستی نداشتند. یعنی استاد علی‌اکبر صنعتی که آقای هژبرابراهیمی از او به عنوان استادش یاد می‌کند،شاگرد استاد ابوالحسن صدیقی بوده است».

وی بیان کرد:«فرصت این را داشته که تا حدی با مرحوم هژبرابراهیمی دمخور شود و این امر او را با شخصیت فردی و هنری این هنرمند فقید آشنا کرد؛ ایشان خلقیات منحصر به‌فردی داشت؛ اینکه می‌گویم منحصر به فرد برای این است که خود من در برهه‌ای وارد هنر شدم که دیدم هنرمندان به دلایل مختلف رابطه خوبی با هم ندارند ولی اینکه احترام به خصوصی برای استاد هژبر احترام خاصی قائل بودم برای این بود که در تمام دفعاتی که من با ایشان دمخور بودم،یک بار ندیدم که از کسی جمله‌ای یا کلمه‌ای به کمی بگوید و اگر هم دربارۀ کسی حرف می‌زد در باب نیکی یا ذکر خاطره بود. به هر حال افرادی همچون استاد هژبر نه فقط به لحاظ هنرشان بلکه به لحاظ شخصیتشان جزو نوادر نسل ما بودند».

وی همچنین دربارۀ دیگر ویژگی‌های این هنرمند فقید گفت:«در صحبت‌هایی که استاد هژبر داشت آن چیزی که برای من خیلی آموزنده بود،اینکه ایشان از آن ویژگی برجستۀ خوش‌صحبتی خود استفاده می‌کرد و با کلام خود حس امیدواری به مخاطب خود می‌داد،حتی در بدترین شرایط محال بود که با ایشان گفت‌وگو می‌کردی و جز حس امید و امیدواری چیزی از ایشان دریافت کنی. این ویژگی خیلی کمیاب است؛ زیرا ما عادت کرده‌ایم وقتی به هم می‌رسیم اول از اخبار منفی شروع می‌کنیم و در پایان هم به این می‌رسیم که همه چیز سیاه است».

موسوی ادامه داد:«استاد هژبر حتی از ذکر سختی‌ها و نکات منفی پرهیز می‌کرد و می‌گفت «یادم نیست»،نه اینکه یادش نباشد بلکه شخصیتی داشت که می‌خواست حس مثبت به طرف مقابلش دهد. اینها از سادگی او بود،سادگی او هم برگرفته از شخصیت کویری او بود. این ویژگی‌های شخصیتی او در آثارش هم مشاهده می‌شود که خیلی بی‌آلایش بدون پیچیدگی بود اصلا نمی خواست خود را به رخ بکشد که من بهتر از دیگرانم و آنچه که بود را به تصویر می‌کشید. ایشان آثاری از خود به جای گذاشته که برای ما جزو میراث فرهنگی و هنری کشور است،امیدوارم این اقبال را داشته باشیم که تلاش شود هر آنچه از آثار ایشان باقی مانده است را حفظ کنند. حداقل این است که وقتی آثار چنین هنرمندان حفظ شود،میزان تأسف ما را تا مقداری تسکین دهد». /پ

 




پدرم آرزوی تعیین‌تکلیف آثارش را به گور برد

منبع:خبر کرمان
?

پدرم آرزوی تعیین‌تکلیف آثارش را به گور برد

:اخبار استان کرمانفرهنگ