مقاومت و معادلات جدید نبرد | اخبار سیاسی

۱. مقاومت، هم‌تراز حریف بازی نمی‌کند

درگیری‌های اخیر نشان داده است که مقاومت هیچ‌گاه در میدان جنگ، مانند دشمن رفتار نمی‌کند، زیرا امکانات و منابعش متفاوت است و بر مبنای اصولی دیگر عمل می‌کند. این یعنی قرار نیست در چارچوب‌های کلاسیک نبردهای متعارف، پاسخ‌های مشابهی بدهد. مقاومت به‌جای وارد شدن در مسابقه تسلیحاتی مستقیم، بر نقاط ضعف دشمن متمرکز شده و با استفاده از شیوه‌های نامتقارن، هزینه‌های سنگینی را بر حریف تحمیل می‌کند.

۲. مقاومت، در زمین حریف بازی نمی‌کند

یکی از اصول بنیادین مقاومت، عدم ورود به میدان‌هایی است که از پیش برای شکست طراحی شده‌اند. دشمن تلاش می‌کند مقاومت را به درگیری‌هایی بکشاند که قواعد آن را خودش تعیین کرده، اما مقاومت هرگز چنین بازی‌ای را نمی‌پذیرد و همواره صحنه نبرد را مطابق با منافع خود تنظیم می‌کند. این نکته در مواجهه‌های اخیر کاملاً مشهود بود؛ جایی که دشمن در پی کشاندن مقاومت به جنگی گسترده و زودرس بود، اما مقاومت قواعد خود را تحمیل کرد.

۳. مقاومت، بی‌گدار به آب نمی‌زند

تمامی اقدامات مقاومت حساب‌شده است. هیچ حرکت بدون پشتوانه و برنامه‌ریزی‌شده‌ای از سوی جبهه مقاومت انجام نمی‌شود، زیرا هر خطای محاسباتی، هزینه‌های هنگفتی به دنبال دارد. دشمن به‌دنبال واکنش‌های احساسی و شتاب‌زده است، اما مقاومت تاکنون نشان داده که اسیر این دام‌ها نمی‌شود.

۴. مقاومت، آخرین کارت‌هایش را در ابتدای بازی رو نمی‌کند

برخی ممکن است تصور کنند که مقاومت باید از همان ابتدا تمام توان خود را به نمایش بگذارد. اما در یک نبرد راهبردی، چنین رویکردی باعث فرسایش سریع و کاهش توان مانور در آینده می‌شود. مقاومت، هوشمندانه از ابزارهای خود استفاده می‌کند و با سنجیدن شرایط، هر مرحله را متناسب با مقتضیات میدان تنظیم می‌کند.

۵. مقاومت، ضربات دفعی و یک‌باره نمی‌زند

ضربه‌های مقاومت نه‌تنها واکنشی نیستند، بلکه دارای برنامه‌ریزی دقیق و در چارچوب یک راهبرد مشخص هستند. ضربه‌های دفعی که از سر هیجان و احساسات زده شوند، بیشتر از آنکه به دشمن آسیب بزنند، به خودی‌ها ضربه می‌زنند. اما مقاومت، محاسبه می‌کند که کجا، چگونه و در چه زمانی باید اقدام کند تا بیشترین اثر را بگذارد.

۶. نگرانی از آینده؟ نه، مدیریت استراتژیک صحنه

دشمنان ممکن است تصورات و سناریوهای خوش‌بینانه‌ای برای خود داشته باشند، مثلاً اینکه بتوانند حزب‌الله، حماس، انصارالله و حشد را به‌طور کامل نابود کنند و سپس سراغ ایران بیایند. اما حقیقت این است که تا آن زمان، آن‌ها دچار فرسایش شدیدی خواهند شد و بسیاری از ظرفیت‌های خود را از دست خواهند داد. در زمین، آنان به‌رغم همه تلاش‌هایشان، در غزه، لبنان، یمن و حتی سوریه، نتوانسته‌اند مقاومت را نابود کنند. این واقعیت را می‌توان در عملکرد ناموفق اسرائیل در نابودی حماس، شکست در برابر حزب‌الله و ناتوانی در رویارویی با انصارالله در دریا و یمن مشاهده کرد.

۷. حزب‌الله، یک فرد نیست؛ یک جریان است

برخی ممکن است نگران ضرباتی باشند که به مقاومت وارد شده است. اما مقاومت نه به افراد وابسته است، نه به موقعیت‌های جغرافیایی خاص. این یک تفکر و یک جریان زنده است که در هر شرایطی می‌تواند خود را بازتولید کند و ادامه دهد. حزب‌الله صرفاً یک گروه نظامی نیست، بلکه یک جریان فکری و عملیاتی است که هر ضربه‌ای را به فرصتی برای بازسازی و تقویت خود تبدیل می‌کند.

نتیجه‌گیری؛ نبردی که قواعدش تغییر کرده است

نبردهای اخیر و شرایط منطقه نشان داده است که مقاومت، در حال تحمیل قواعد خود بر معادلات نبرد است. دشمن تلاش می‌کند تا مقاومت را در مسیرهایی هدایت کند که برایش هزینه‌بر باشد، اما مقاومت با انعطاف، هوشمندی و شناخت دقیق از نقاط قوت و ضعف حریف، صحنه نبرد را مدیریت می‌کند.

اکنون که به نقطه‌ای حساس از این مواجهه رسیده‌ایم، باید با درک صحیح از این معادلات، از افتادن در دام تحلیل‌های سطحی پرهیز کنیم. آنچه در حال رخ دادن است، نه پایان مقاومت، بلکه ورود آن به فاز جدیدی از رویارویی است که قواعد آن را دیگر مقاومت تعیین می‌کند، نه دشمن.

نویسنده یادداشت: حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدعلی رنجبر