به گزارش سرویس اجتماعی نذیر کرمان؛ سیمک نام روستای خوش آبوهوایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان است که در ۳۵ کیلومتری آن واقع شده و مساحت آن ۴۵ هکتار است. ابتداییترین نام این روستای منحصربهفرد سیامک بوده است که به تدریج به سیمَک که برگرفته از زر و سیم به معنای نقره کوچک است تغییر یافته و هماکنون به نام سیمک (simk) معروف است. مهاجرت اهالی این روستا به طرف شهر کرمان در دهه ۵۰ ضربه جبرانناپذیری به این منطقه وارد کرد اما همچنان زیبا و چشمنواز و منطقهای بکر برای گردشگران است. شغل عمده ساکنین این دیار کشاورزی، دامداری و قالیبافی است. قابل ذکر است که وجود مسجد جامع در روستای سیمک رونق خاصی به این روستای کم جمعیت بخشیده که هر سال میزبان مجالس عزاداری اهلبیت (ع)، جشنها و سایر مراسمات مذهبی و فرهنگی است. سیمک یک حمام تاریخی نیز دارد که در قسمت پشت مسجد جامع روستا واقع شده و حدود ۲۵۰ متر با ارتفاع حدود پنج متر میباشد که سه متر آن در زیر زمین و حدود دو متر از سطح زمین بالا است؛ به گفته اهالی این حمام طبق نقشه و الگوبرداری از حمام سالار کرمان واقع در خیابان فتحعلیشاهی ساخته شده و سازنده هر دو حمام یک نفر بوده است. حمام سیمک تا سال ۱۳۴۵ به وسیله هیزم گرم میشده و آخرین هیزمکش آن مرحوم حسین شفیعی بوده؛ از آن تاریخ به بعد استفاده از خزینه ممنوع و دوشی گردیده و سوخت آن نیز به نفت تبدیل شد؛ این حمام قدمتی حدودا ۲۰۰ سال دارد و تا سال ۱۳۶۲ دایر بوده است. آرامستان روستای سیمک از سالهای خیلی دور محل دفن امواتِ اهالی روستای سیمک بوده که طی حدود ۴۰ سال در آن هیچ دفنی صورت نگرفته بود اما از سال ۱۳۹۹ با همت اهالی و خیرین روستا، بازسازی و حسینیه پیامبر رحمت(ص) در آن ساخته شد. این گزارش را با شعر زیبای احسان پیشهور از اهالی سیمک که در وصف این روستا سروده شده است خاتمه میبخشیم. سیمک یعنی (سین) آن سبز بهار سیمک یعنی عشق، عشقی ماندگار سیمک یعنی (یا) بود یاس سفید سیمک یعنی سرخی خون شهید سیمک یعنی (میم) آن مستی مدام سیمک یعنی همچو یک ماه تمام سیمک یعنی (کاف) آن کانون عشق سیمک یعنی مسند قانون عشق کهنه خاک سرزمین آریاست زادگاه شیرمردان خداست بوی گندم بوی باران میدهد بوی عشق و مهر یاران میدهد چشمهاش جوشان و خاکش گوهر است آری آری این بهشتم باور است بادهنوشان از خمش ساغر زدند ده کبوتر از زمینش پر زدند ده کبوتر بردهاندش تا به بام ده کبوتر دادهاندش فخر و نام ده کبوتر از همین خاک عزیز ده یلِ مهوش رخِ دشمن ستیز گر چه ده لاله به خون اورده است صد هزاری بی نشون پرورده است خاک پاکش سرمه چشم من است دشمنش را کینه و خشم من است مهد عشق و مستی و نامآوریست سیمکْ، احسان، سرزمین مادریست انتهای خبر/ کارگرزاده