مرثیه‌ عشق برای سوختگان هلوکاست واقعی در جوار فرمانده قدس +فیلم

نذیر کرمان کرمان/ آمنه شهریارپناه: پاره تن اسلام آمیخته با درد و رنج است، کار از زخم گذشته و کارد به استخوان رسیده، روی سر مردم فلسطین ثانیه به ثانیه بمب می‌ریزند، مردم بی‌پناه را زیر رگبار موشک قرار داده و کودکان و زنان معصوم ‌و رنجور در بیمارستان‌ها را بی‌رحمانه و بی‌شرمانه هزار تا هزار تا می‌کشند.

وامظلوما! فرماندهان نامی اسلام، بزرگان مقاومت، حاج قاسم! بیایید و ببینید از حقوقدان‌ها هیچ صدایی در نمی‌آید، انگار گرد مرگ روی چهره دنیا، سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی و حقوق بشرشان ریخته شده! 

فرمانده! این روزها سپاه مقاومت تو را می‌خواند که نام پر از ابهتت عنان ظلم را بکشد و یک شهر به نفس بیفتد.

از آسمان‌ها ببین که از کوچه پس کوچه‌های غزه رودی از خون راه افتاده و مردم بیگناه آن از شدت بالای درد و ضعف حتی رمقی برای جان دادن هم ندارند.

برگرد حاج قاسم، سربازان سید علی در فلسطین و جنوب لبنان تنهایند، بلند شو و شمشیر به دست بگیر، زره سربازان حسین‌بن‌علی(ع) در ظهر عاشورا را به امانت بگیر، آسمان به آسمان را طی کن و به داد مردمی برس که روزی سینه‌خیز به سمت‌شان می‌رفتی، آنها همان مردم‌اند، با مظلومیتی بیشتر!

ببین این مردم هم همین را می‌خواهند! گوش کن به صدای همشهری‌هایت حاج قاسم! همان کسانی که حساسیت به فلسطین و محور مقاومت را در وجودشان کاشتی، امروز قلبشان از صحنه‌های ساخته شده در غزه درد می‌کند، از غم سختی که به جان‌شان چنگ انداخته به تو پناه آورده‌اند، به خاطرشان که حتی از فرزندانت بیشتر دوست‌شان داشتی بار دیگر فرماندهی کن!

برای خودت نیرو بیاور سردار، حاج رضوان را صدا کن! مصطفی بدرالدین، سمیر قنطار، عزالدین قسام! حتی نویسنده و شاعر و خبرنگار هم همراه کن! آنجا همه را از زیر تیغ گذرانده‌اند. کاشانی خودمان را بیاور!

کجایی محتشم، اسلام درد دیگری بر پیکر دارد، بلند شو این هنگامه خونین را جاودانه کن، سرودن برای این هلوکاست واقعی و نشان دادن عمق این زخم جانکاه شکوه شعرهای تو را می‌خواهد.

پایان پیام/۸۰۰۶۵/ب