در محله کرموئیه شهر هنزا خانه هایی وجود دارد که پله پله دل های همسایه ها را به هم وصل می کرد؛ سقف خانه هایی که یک متر از هر طرف بیرون زده بود که به زبان محلی به آن «پشیر» می گفتند؛ نمی گذاشت سرمای برف و باران تن دیوارهای شان را بلرزاند.
به گزارش “فت فتو”؛ هر شهر و تمدنی از یک محله کوچک شروع می شود که به مرور زمان گسترش می یابد «کرموئیه» یا به اصطلاح محلی «کُرمو»از محله های تاریخی هنزا است که تجربه زندگی در این محله حال و هوای خاطره انگیز دارد. حدود چهل یا پنجاه سال پیش بود که زندگی ها سرشار ازعشق و محبت و صفا جریان داشت به دور هیاهوی زندگی های امروزی کنار یکدیگر طعم واقعی زندگی را می چشیدند در محله کرموئیه خانه هایی وجود دارد که پله پله دل های همسایه ها را به هم وصل می کرد.سقف خانه هایی که یک متر از هر طرف بیرون زده بود که به زبان محلی به آن «پشیر» می گفتند؛ نمی گذاشت سرمای برف و باران تن دیوارهای شان را بلرزاند. کوچه هایش حد و مرز نداشت و هر فصل کرموئیه لذت خاص خودش را داشت از بهار و بوی بوته های اطراف که نسیم با خود می آورد تا زمستان و بوی پشم باران خورده گوسفندانش. زمان برای هیج کس معنا نداشت ساعت اینحا سفیدی طلوع خورشید و سرخی غروبش بود. و در هر خانه ای یک فضای دایره ای شکل به قطر یک متر بود به آن «کودوم» میگفتند که هم کتری برقی بود، هم فر و غذاساز!، به جای شوفاژ و بخاری چراغ های علاءالدین بود که روی سرش جای نان برشته شده بود. و در هر خانه ای چمدان آهویی بود که جهیزیه تمام دخترهای دم بخت در آن خلاصه می شد.به جای بوفه های شیشه ای طاقچه هایی بود که هر چه دستت را می کشییدید به ته آن نمی رسیدید و لوسترهای آن همان چراغ های نفتی بود که چند برابر ادکلان ماندگاری داشت. روی دیوراهایش خبری از کاغذ دیواری نبود و وقتی دست روی ان می کشیدید «کاه» لابه لای دیوارهای گلی دستت را نوازش می کرد. گفتنی است؛ مطالعات اولیه محله کُرموییه هنزاء توسط اداره کل میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری از سال۱۳۹۶ آغاز و سرانجام سال ۱۳۹۹ به ثبت آثار ملی کشور رسید. گزارش ازخانم امیری انتهای پیام /