ماجرای خشم سردار و یک نامه خاص برای حاج قاسم سلیمانی!

با تعجب گفتم: «حاج آقا! من کسی را اذیت نکردم». دستش را همراه با کاغذی که در آن بود، به طرفتم دراز کرد و گفت: «این نام را بخوان». به گزارش فت فتو؛ مرتضی حاج باقری، فرمانده تخریب لشگر۴۱ ثارالله است. او روایت می‌کند:  یک روز حاج قاسم سلیمانی مرا احضار کرد و در حالی […]

با تعجب گفتم: «حاج آقا! من کسی را اذیت نکردم». دستش را همراه با کاغذی که در آن بود، به طرفتم دراز کرد و گفت: «این نام را بخوان».

به گزارش فت فتو؛ مرتضی حاج باقری، فرمانده تخریب لشگر۴۱ ثارالله است. او روایت می‌کند:  یک روز حاج قاسم سلیمانی مرا احضار کرد و در حالی که خیلی عصبانی به نظر می‌رسید و ابروها را درهم کشیده و چین به پیشانی انداخته بود، گفت:«چرا  بچه‌های تخریب را این قدر اذیت می‌کنید؟!»

با تعجب گفتم: «حاج آقا! من کسی را اذیت نکردم». دستش را همراه با کاغذی که در آن بود، به طرفتم دراز کرد و گفت: «این نامه را بخوان». تعدادی از  بچه‌های تخریب نامه‌ای به ایشان نوشته و شکایت کرده بودند که «شب عملیات، برادر مرتضی دوستان خودش را برای شناسایی و باز کردن معبر می‌فرستد و ما را که دوستان نزدیک او نیستیم، به گردان‌های پشتیبانی می‌فرستد.»




ماجرای خشم سردار و یک نامه خاص برای حاج قاسم سلیمانی!

منبع: بــرنا
?
ماجرای خشم سردار و یک نامه خاص برای حاج قاسم سلیمانی!