ظرافت زنانه‌ای که برای روشن شدن چراغ خانه زیر گرمای ۵۰ درجه به یغما می‌رود

مشکلات اقتصادی کشور رنج و سختی زیادی را برای زنان کارگر در جنوب کرمان به همراه داشته به گونه‌ای که روشن شدن چراغ خانه در گرمای ۵۰ درجه منطقه ظرافت زنانه آن‌ها را به یغما برده است. به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی راه آرمان از رودبارجنوب، زن مظهر لطافت و ظرافت است که آرامش خاطر […]

مشکلات اقتصادی کشور رنج و سختی زیادی را برای زنان کارگر در جنوب کرمان به همراه داشته به گونه‌ای که روشن شدن چراغ خانه در گرمای ۵۰ درجه منطقه ظرافت زنانه آن‌ها را به یغما برده است.

به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی راه آرمان از رودبارجنوب، زن مظهر لطافت و ظرافت است که آرامش خاطر او می‌تواند تأثیر مستقیمی در اهالی خانه برجا گذارد اما در شهرستان رودبار جنوب رفاه و آسایش جمعیت کثیری از این زنان خانواده در پیچ‌وخم کوره راه زندگی به رنج مداوم آنان تبدیل شده است.

 
زنانی که مردانه ایستاده‌اند تا چرخ روزگارشان را بچرخانند 
 
شاید تحمل درد و رنج دیده نشدن در جامعه هم مانند نداشتن نان آور برای خانه بخشی از سرنوشت این زنان است كه باید در گرگ و میش هوای بامدادی به سر كار بروند و با تاریك شدن هوا به خانه برگردند.
 
این زنان، تابستان‌ها قربانی گرمای‌ طاقت فرسای هوا هستند و در فصل سرد سال هم باید سوز تیغ سرما را از بامداد تا شامگاه در دست و صورتشان تحمل كنند تا بتوانند لقمه نانی برای جمع خانواده فراهم نمایند.
 
چهره این زنان نه تنها برای رودباری‌ها، بلكه برای مسافرانی که به این شهرستان سفر می‌کنند آشناست، زنانی كه سرویس ایاب و ذهاب بیشترشان وانت‌های سفید رنگ بی چادر یا با چادر در فصل گرم و سرد سال است و هر بامداد و شامگاه در میان خودروهای رنگارنگ مسافران و مجاوران در حال تردد در جاده‌های اصلی، چون نقطه ای بر بوم سفید قابل تشخیص هستند.
 
نازی، بانوی ۵۵ ساله رودباری یكی از این زنان است كه سختی‌های روزگار و اجبار زمانه برای تامین معیشت فرزندان او را به كارگر روزمزد فصلی تبدیل كرده است. نازی از ۱۵ سال پیش كه همسرش به اعتیاد روی آورده، مردانه برای كار كردن و تامین هزینه زندگی كفش و كلاه كرد و این روزها به ‘ خاله سلو ‘ ده‌ها زن كارگر دیگر تبدیل شده است.
 
این زنان هر روز در فصل برداشت یونجه و خرما از روستاهای اطراف رودبار جنوب با مینی‌بوس یا خودروی وانت و گاهی حتی كامیون به زمین کشاورزی یا نخلستان‌ها می‌روند تا معیشت خانواده‌اشان را تامین كنند.
 
زنانی که نه بیمه دارند و نه عایدی ازکارافتادگی دستگیرشان می‌شود. این زنان جوان و سایر زنان میانسال کارگر فصلی نه پس‌اندازی دارند و نه از جایی حمایت می‌شوند. یک وعده غذا با بیش از ۱۰ ساعت کار سخت زیر آفتاب سوزان یا در برابر سرمای بی‌رحم زمستان با مزدی ناچیز، سهم زنانی است که بر اثر فشار کار زیاد دیگر پا و کمری برایشان نمانده است. آرزوهای زنان کارگر فصلی در مزرعه‌ای که مال خودشان نیست گم شده است.
 
زینب با اینکه بیمار است اما نان‌آور خود و فرزندش هست و با همین تن رنجور و بیمار مجبور است که کار کند. با اینکه بیمار است ولی کمر همت می‌بندد و با بچه ۴ ساله خود به جنگ سرنوشت می‌رود.
 
زینب با اینکه سنی ندارد اکنون با قامتی شکسته و با تنگی نفس مجبور است برای سیر کردن شکم خودش هنوز کار کند.
 
زینب به خبرنگار نذیر کرمان می‌گوید: مجبورم کار کنم چون همسرم اعتیاد دارد. او از بیماری و رنج‌های زندگی خود می‌گوید.
 
زینت دیگر زن کارگر فصلی مجبور است برای گذران زندگی، فرزندان خود را نزد پدربزرگ یا عموها رها کند و رهسپار نخلستان‌های جنوب شود. او در آنجا خرما می‌چیند با بهای روزانه ۳۰۰ هزار تومان!
 
لبخند مملو از رنجش، او را تا دوردست‌ها می‌کشاند و خوشحال است که وقتی بر می‌گردد، در دستش برای تابستان داغ نانی برای خوردن چهار بچه قد و نیم قدش وجود دارد.
 
زینت مدت‌هاست که به تنهایی بار زندگی را به دوش می‌کشد چون همسرش به مصرف مواد آن هم از نوع شیشه رو آورده است. زینت مجبور است که جان فدای فرزندان خود شود تا در رنج‌های مداوم این روزگار، بی‌پناه‌تر از همیشه نشوند.
 
دستان زمخت زینت نشان‌گر جدال خار و خاشاک با انگشتانی است که ظرافت زنانه او را به یغما برده است. او مجبور است با بی‌رحمی‌های زمانه بجنگد و مردی باشد در قالب زن باشد.
 
چهره‌اش تکیده است و ریز جثه اما زرنگ، مانده‌ام حیران از این قامت نحیفی که هر روز زیر تازیانه‌های آفتاب سوزان نزدیک به ۵۰ درجه رودبار جنوب می‌سوزد تا چراغ خانه‌اش روشن باشد.
 
خرما چینی، گوجه چینی، وجین مزارع و ده‌ها شغل دیگر كارگری در رودبار جنوب، بیشتر وابسته به وجود این زنان است كه در تمامی مناطق استان در تمامی فصل سال كم و بیش قابل مشاهده هستند.
 
آمار جامعه كارگری زنان روزمزد در رودبار جنوب تنها با توسعه تكنولوژی و كاربرد آن در كشاورزی كمتر نشده، بلكه تفاوت فاحش دستمزد درخواستی مردان برای كار مشابه سبب شده است تا كارفرمایان برای به كارگیری زنان بیشتر ترغیب شوند.
 
این زنان كارگر فصلی و روزمزد از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستند؛ نه بیمه كاری دارند و نه از بیمه در مقابل سوانح برخوردارند. ساعات كارشان را كارفرمایان بسته به آز و طمع خودشان تعیین می‌‌كنند.

شاید باید نظارت ها دقیق‌تر باشد تا دل زنان کارگر نلرزد که براثر اعتراض همین حقوق کم را هم از دست بدهند و آواره‌تر شوند به راستی اندکی مهربانی و پیگیری موثر نسبت به قشر ضعیف می‌تواند بسیاری از مشکلات جامعه را حل کند تا او هم از نفس کشیدن در زیر آسمان شهر لذت ببرد.

 
انتهای خبر/پورحیدر




ظرافت زنانه‌ای که برای روشن شدن چراغ خانه زیر گرمای ۵۰ درجه به یغما می‌رود

منبع:آرمـان
? ظرافت زنانه‌ای که برای روشن شدن چراغ خانه زیر گرمای ۵۰ درجه به یغما می‌رود