«شما که غریبه‌ نیستید» نوعی اسرار مگو است | اخبار فرهنگی کرمان

نذیر کرمان – گروه فرهنگ‌وهنر: هوشنگ مرادی‌کرمانی در مراسم بزرگداشتش،کتاب «شما که غریبه‌ نیستید» را اسرار مگوی خود خواند و گفت که در این کتاب همه چیز را در دایره ریخته‌ام و چیزهایی نوشته‌ام که شاید کمتر کسی آن‌ها را بیان کند و به نوعی خط قرمز هر فرد است. وی همچنین از این کتاب […]

نذیر کرمان – گروه فرهنگ‌وهنر: هوشنگ مرادی‌کرمانی در مراسم بزرگداشتش،کتاب «شما که غریبه‌ نیستید» را اسرار مگوی خود خواند و گفت که در این کتاب همه چیز را در دایره ریخته‌ام و چیزهایی نوشته‌ام که شاید کمتر کسی آن‌ها را بیان کند و به نوعی خط قرمز هر فرد است.

وی همچنین از این کتاب با عنوان حمام روح نام بُرد که با نوشتنش احساس سبکی کرده است.

به گزارش نذیر کرمان به نقل از ایسنا،مراسم بزرگداشت هوشنگ مرادی‌کرمانی،نویسندۀ ادبیات کودک و نوجوانان به مناسبت روز ملی ادبیات کودک و نوجوان،۲۰ تیرماه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

هوشنگ مرادی کرمانی در این مراسم  از حاضران،ناشران کتاب‌هایش و همسر و فرزندان خود تشکر کرد و بعد قصه‌ خود را که درباره مهاجرت است و به دو زبان ترجمه شده خواند و قصه را به دخترش که در ایران نیست و مهاجرت کرده،تقدیم کرد.

 وی سپس گفت:«من روحیۀ کودکی دارم و این کودکی با عوالم پیری درهم می‌آمیزد و چیز عجیبی می‌شود. خانواده‌ام واقعا تحمل می‌کنند».

مرادی‌کرمانی در ادامه با بیان اینکه دخترش مشاور بسیاری از نوشته‌هایش بود،افزود:«شما که غریبه نیستید،نوعی اسرار مگو است،همه چیز را در دایره ریخته‌ام و چیزهایی نوشته‌ام که شاید کمتر کسی آن‌ها را بیان کند و به نوعی خط قرمز هر فرد است. به قول شاملو «هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!». جرأت نمی‌کردم به کسی نشان دهم. به دخترم گفتم گلرخ کتاب را بخوان. دو شب دم اتاقش راه رفتم و می‌دیدم می‌خواند. بعد از پایان خواندش از او پرسیدم «شرم‌آور بود؟» گفت:«نه. سختی‌ها و مشکلات و بی‌کسی‌ها را نوشته‌ای که آن‌ها را هم مدیریت کرده‌ای. کار بدی نکرده‌ای که بخواهی شرمنده شوی». خوشحال شدم و کتاب را برای چاپ دادم».

این نویسنده در پاسخ به اینکه بیان چالش‌ها و مشکلات زندگی جسارت بسیاری می‌خواهد و نوشتن این کتاب چه تأثیری بر روی خود او داشت،گفت:«یک نوع روان‌درمانی در روان‌پزشکی داریم که فرد زندگی خود را بنویسد. وقتی کتاب را نوشتم،سبک شدم،قبل از آن بسیاری چیزها من را آزار می‌داد،بخواهم از مشکلات زندگی گذشته بگویم شاید،دیگران دوست نداشته باشند و بگویند دارد ناله می‌کند».

 

 حمام روح

وی ادامه داد:«در فیلم «صاحب قران»،صحنه‌ای که می‌خواهند رگ امیر کبیر را بزنند،دلاک می‌گوید امیر خیلی تمیز شدی و امیر می‌گوید:«کاش می‌توانستی درونم را تمیز کنی،کاش می‌توانستی روحم را پاک کنی». هیچ درمانگر و روانشناسی به اندازۀ‌ اینکه از خودت برای خود و دیگران بگویی،بی‌آنکه بترسی نمی‌تواند کمک آن کند».

مرادی‌کرمانی با اشاره به خواندن زندگی‌نامه‌های مختلف در طول نوشتن این کتاب توضیح داد:«زندگی‌نامه‌های ایرانی با زندگی‌نامه‌های خارجی تفاوت بسیاری دارد؛ زندگینامه‌های ایرانی بیشتر دفاعیه از خود است،فرد می‌خواهد از خود دفاع کند و بگوید من آدم خوبی بودم،نمرۀ خوبی گرفتم و… . به عبارتی این زندگی‌نامه‌ها یا خودستایی است یا ننه‌ من غریبم. می‌خواستم به هیچ‌عنوان چنین کاری نکنم».

وی سپس با اشاره به حمام روستا در دوران کودکی‌اش گفت:«آن زمان برای اینکه حمام گرم بماند،آن را پایین‌تر می‌ساختند و پله می‌خورد. مگر چه می‌شد می‌توانستیم حمام برویم. چند روز یک‌بار حمام آماده بود. بچه‌ها در طویله و خاک بودند و چرک می‌شدند. زمانی که بعد از چند وقت حمام می‌رفتم از پله‌ها که بالا می‌آمدم انگار می‌خواستم پرواز کنم،روحم سبک می‌شد. بعد از نوشتن کتاب نیز انگار از پله‌های حمام بالا می‌آمدم. در این کتاب کسی را تحقیر نکردم،فحش ندادم،رفیق‌بازی نکردم،دشمن‌تراشی نکردم. هرکسی در کتاب زندگی خود را دارد. نه با کسی دشمنی دارم،نه عقده داریم،کسی را به خاطر کارهایش نفرین نکردم. این کتاب حمام روح است».

مرادی‌کرمانی با اشاره به عنوان کتاب و بیان اینکه ۲۰ عنوان اولیه برای کتاب انتخاب کرده بود و از میان همه بر عنوان «شما که غریبه نیستید» دست گذاشتند،افزود:«عنوان کتاب در واقع آنچه را که در کتاب نهان شده،در معرض دید می‌گذارد. زمانی که می‌خواهیم با کسی درد و دل کنیم یا بدترین چیزها را بگوییم،ابتدا می‌گوییم شما غریبه نیستید».

 این نویسنده در پاسخ به اینکه آیا باید برای نوشتن همۀ شرایط مساعد باشد،خاطرنشان کرد:«برای نوشتن و خواندن عامل بیرونی مهم نیست و عامل درونی مهم است. در قصه‌های مجید،قصه‌ای هست دربارۀ دختری تنها. آن زمان که برای دریافت دیپلم جایزه اندرسن رفته بودم این قصه را خواندم؛ این دختر استعدادی در شعر و داستان دارد اما تنها است و کسی نبود که با او حرف بزند. روزی زنی به او می‌گوید چهرۀ زردی داری و باید این شعرها و قصه‌ها را بیرون بریزی. او می‌گوید من کسی را ندارم با او حرف بزنم. زن می‌گوید زمانی که نان می‌پزی آدمکی درست کن وبا او حرف بزن. او این کار را می‌کند و روحش سبک می‌شود و نانش به مرور کمتر،چون تعداد آدمک‌ها زیاد می‌شده است».

مرادی کرمانی ادامه داد:«قصه از جسم شما می‌گیرد و به روح شما اضافه می‌کند. من قصه نمی‌نوشتم که نصیحت کنم،انگیزۀ نوشتن باید در خود آدم باشد».

 

نوجوانان شگفت‌انگیز هستند

 این نویسنده دربارۀ نظرش درخصوص نوجوانان امروز نیز گفت:«نوجوان امروز شاهکار هستند؛ شگفت‌انگیز هستند. گل‌های ایران دارند می‌شکفند خصوصا دختران و زنان».

وی افزود:«شما امروز در جهان زندگی می‌کنید. تنها در روستا یا شهر زندگی نمی‌کنید. با گوشی‌هایی که در دست‌تان هست،جهان را می‌بینید،  کسی نمی‌تواند چیزی را به خورد شما بدهد و شما را از چیزی دور کند. نوجوان معجزه‌ای برای کشور است و جامعه ایران را متحول کرده و می‌کند. گاه فکر می‌کنم چگونه می‌شود،پیرمردی مانند من چیزی می‌نویسد تا بچه‌ها با جهان‌بینی جدید آن را بخوانند؟».

گفتنی است در ابتدای این مراسم کلیپی از فعالیت‌های کانون پرورش فکری در کارگاه ادبی که نقد و بررسی کتاب‌های مرادی کرمانی بود،برای حاضران پخش شد.

فیلمنامۀ «عاشق کتاب» داستانی از «قصه‌های مجید» نوشتۀ مرادی کرمانی توسط تعدادی از نوجوانان اجرا شد و الهه تاجیک نیز قصه «سنگ اول» از کتاب «تنور» را اجرا کرد. /پ

 

 


«شما که غریبه‌ نیستید» نوعی اسرار مگو است

منبع:خبر کرمان
?«شما که غریبه‌ نیستید» نوعی اسرار مگو است :اخبار استان کرمان – فرهنگ