زنده‌یاد «هژبرابراهیمی» هنرمندی جست‌وجوگر و پرکار بود

فردای‌کرمان – گروه فرهنگ‌وهنر: «محمد هژبرابراهیمی»،مجسمه‌ساز پیشکسوت کرمانی روز گذشته۲۷ فروردين‌ماه،  در سن ۹۷ سالگی درگذشت. محمد هژبرابراهیمی یکی از مجسمه‌سازان پیشکسوت ایران بود که از شاگردان مستقیم علی‌اکبرخان صنعتی به شمار می‌رفت. هژبرابراهیمی در تاسیس و راه‌اندازی موزه هلال‌احمر،موزه راه‌آهن و ساخت مجسمه‌های میدان توپخانه با «صنعتی» همکاری داشته است. وی فارغ‌التحصیل سال ۱۳۴۸ […]

فردایکرمان – گروه فرهنگ‌وهنر: «محمد هژبرابراهیمی»،مجسمه‌ساز پیشکسوت کرمانی روز گذشته۲۷ فروردين‌ماه،  در سن ۹۷ سالگی درگذشت.

محمد هژبرابراهیمی یکی از مجسمه‌سازان پیشکسوت ایران بود که از شاگردان مستقیم علی‌اکبرخان صنعتی به شمار می‌رفت. هژبرابراهیمی در تاسیس و راه‌اندازی موزه هلال‌احمر،موزه راه‌آهن و ساخت مجسمه‌های میدان توپخانه با «صنعتی» همکاری داشته است.

وی فارغ‌التحصیل سال ۱۳۴۸ رشتۀ مجسمه‌سازی دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود.

از آثار برجستۀ این استاد می‌توان به تندیس امیرکبیر در رفسنجان،تندیس صنایع‌دستی در کرمان،مجسمۀ «هزار دستان» و «سگ لمیده» در اصفهان،تندیس «نبرد گاوها» در جزیرۀ ناژوان زاینده‌رود اصفهان و تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی در دانشگاه اصفهان اشاره کرد.

او در نخستین سمپوزیوم مجسمه‌سازی کرمان نیز حضور داشت و مجسمه‌ای فلزی به نام «پرستو» خلق کرد که این مجسمه نیز در کرمان نصب شده است. مجسمۀ «عیسی ماهانی» از دیگر کارهای این هنرمند است که با فایبرگلاس و به طول ۴ متر ساخته‌ و در پارک مشاهیر کرمان نصب شده است. این مجسمه آخرین مجسمۀ شهری این هنرمند به شمار می‌رود.

 

پدرم در محضر استاد صنعتی با مجسمه‌سازی آشنا شد

به گزارش فردایکرمان،شعله هژبرابراهیمی فرزند این هنرمند بزرگ،خردادماه سال ۱۴۰۰ در گفت‌وگویی با ایسنا در معرفی پدر و این استاد پیشکسوت گفت:«پدرم در سال ۱۳۰۵ در پاریز متولد شده است. با مرگ پدر و ازدواج مجدد مادر،او برای ادامۀ تحصیل مجبور می‌شود که نزد اقوامش به یزد برود. برای ادامۀ تحصیل دچار مشکلاتی می‌شود،اما با پشتکاری که داشت،تحصیلاتش را نیمه‌کاره رها نکرد».

به گفتۀ دختر این مجسمه‌ساز؛ پدر او همچون بسیاری از هم‌نسلانش،کار کردن را از سن بسیار کم شروع کرد. در ۱۱ سالگی زمانی که در یک کارگاه سنگ‌تراشی در یزد مشغول به کار بود،بدون اجازۀ صاحب‌کارش از سنگی که قرار بود با آن یک هاون سنگی ساخته شود،یک پیکره تراشید و همین امر موجب خشم کارفرمایش شد و او را با کتک و با چشم گریان از سنگ‌تراشی بیرون کرد.

او افزود:«پدرم همان روز خیلی اتفاقی از مقابل مغازۀ «مهدی چیتی» رد می‌شود و نقاشی‌های او چنان پدرم را مقابل خود میخکوب می‌کند که توجه چیتی را به خود جلب می‌کند و زمانی که چیتی علت گریۀ او را می‌پرسد متوجه داستان می‌شود و او را به کرمان می‌برد و به استاد علی‌اکبرخان صنعتی معرفی می‌کند تا تحت تعلیم و حمایت او قرار گیرد».

شعله ابراهیمی ادامه داد:«پدرم در محضر استاد صنعتی با مجسمه‌سازی آشنا می‌شود و پس از آن،استاد صنعتی که قالب‌گیری مجسمه‌هایش را از روی مدل زنده انجام می‌داد و این شیوۀ کار بسیار دشوار است را به پدرم و قهاری می‌سپارد. دوستی و رابطۀ پدرم با علی‌اکبرخان صنعتی تا پایان زندگی استادش،تداوم داشت و او در ساخت پروژه‌های متعددی با استادش همکاری داشت».

وی خاطرنشان کرد:«پس از مهدی چیتی و استاد صنعتی،مادرم نقش بسیار مهم و پر رنگی در زندگی پدرم دارد و اگر عشق و حمایت‌های مادرم نبود،بی‌شک پدرم نمی‌توانست زندگی‌اش را وقف هنر مجسمه‌سازی کند».

 

هنرمندی که از مجسمه‌سازی امرار معاش نکرد

شعله ابراهیمی گفت:«در مقطعی شرط سن را برای ورود به دانشگاه را حذف می‌کنند و پدرم به همین واسطه در سال ۱۳۴۷ دانشجوی رشتۀ مجسمه‌سازی دانشگاه هنرهای زیبا می‌شود و شاگرد اساتیدی چون هوشنگ سیحون،پرویز تناولی و ناهید سالیانی می‌شود. او چون سال‌ها شاگردی استاد صنعتی را کرده بود و از نظر سن و سال از هم دوره‌‌ای‌هایش بزرگتر بود،در قالب‌گیری و ساخت مجسمه به هم‌کلاسی‌هایش کمک می‌کرد».

وی ادامه داد:«پدرم تا پایان دوران دانشگاه،هرگز از راه مجسمه‌سازی امرار معاش نکرد. او به عنوان کارمند در اداره ثبت احوال و وزارت کشور مشغول به کار بود. اما پس از پایان دورۀ دانشگاه چند سالی در رشتۀ مجسمه‌سازی در دانشگاه پردیس اصفهان تدریس کرد و در مقطعی نیز در کارگاه شخصی‌اش در کرمان کلاس خصوصی طراحی و نقاشی برپا کرد».

به گفتۀ این بانوی مجسمه‌ساز،پدرش هنرمند پرکار و جست‌وجوگری است و با وجود کهولت سن و لرزش دستانش همچنان مشغول طراحی،نقاشی و مجسمه‌سازی است و هرکس که به خانه و کارگاه او قدم می‌گذارد؛ به دلیل تعداد و تنوع کارهای او دچار حیرت می‌شود.

او دربارۀ شیوۀ کار پدر گفت:«پدرم ابتدا طراحی می‌کند و بعد با خمیر روی شیشه طرح‌هایش را به صورت نقش برجسته اجرا می‌کند و چون در حال حاضر توان این را ندارد که برای کارهایش آرماتور بسازد،همزمان روی شیشه مجسمه‌هایش را قالب‌گیری می‌کند. پدرم هر زمان که از مجسمه‌سازی خسته می‌شود نقاشی می‌کند».

شعله ابراهیمی افزود:«بزرگترین آرزوی پدرم این است که در زمان حیاتش موزه‌ای برای نمایش دائمی آثارش برپا شود و آثارش به این شیوه از گزند روزگار در امان بمانند. پدرم در کنار مجسمه‌ها،مجموعۀ بزرگی از طراحی و نقاشی دارد که در این مجموعه‌ها در کنار مجسمه‌های فیگوراتیو،آثار مدرن و تفکربرانگیز متعددی نیز به چشم می‌خورد. افسوس که در زمانش شرایطی فراهم نشده که این آثار تاثیرگذار در قالب نمایشگاهی به نمایش گذاشته شوند».

وی ادامه داد:«پدرم پرترۀ بسیاری از مشاهیر کرمان را با سیمان ساخته است و این پرتره‌‌ها قابلیت این را دارند که در فضای شهری نصب شوند. امیدوارم در زمان حیات پدرم مسئولین امر،شرایطی را فراهم کنند تا پدرم که سهم بسزایی در تاریخ مجسمه‌سازی دارد بتواند قدر ببیند».

روحش شاد و یادش گرامی.




زنده‌یاد «هژبرابراهیمی» هنرمندی جست‌وجوگر و پرکار بود

منبع:خبر کرمان
?

زنده‌یاد «هژبرابراهیمی» هنرمندی جست‌وجوگر و پرکار بود

:اخبار استان کرمانفرهنگ