عزتشاهی گفت: رژیم شاه برای نشان دادن اینکه جو جامعه آرام است یک رفراندونم نمایشی به راه انداخت تا بگوید مردم طالب این رژیم هستند.
به گزارش فت فتو؛ عزت شاهی از مخالفان حکومت پهلوی در گفت و گو با خبرنگار تهران پرس از خاطرات خود در دوران رژیم طاغوت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی گفت: مبارزاتی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پیش آمد( در سال ۱۳۴۰ )به اختلافات بر سر آزادی ضداخلاقی زنان و مسائل مربوط به اصلاحات اراضی برمیگردد. وی ادامه داد: شاه با مخالفتهای مردم مقابله کرده و آنها را دستگیر میکرد؛ سپس رژیم شاه یک رفراندونم نمایشی به راه انداخت تا بگوید که مردم طالب این رژیم هستند. عزتشاهی افزود: سال ۴۱ و ۴۲ مبارزات مردمی کم کم رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و همراه آن مخالفت روحانیون و در راس آنها امام(ره) شدت گرفت، تظاهرات و زندانی کردن مردم معترض جوی را ایجاد کرد که روز ۱۵ خرداد را رقم زد، بعد از ۱۵ خرداد در اکثر شهرستانها و تهران مردم را با اسلحه به رگبار بستند و حدود ۳۰۰ نفری کشته شدند. وی بیان کرد: رژیم پهلوی برای کنترل وضعیت آشفته جامعه، محکومیت ها را شدت بخشید اما با این حال زندانیان بعد از آزادی، دو برابر گذشته بر ضد حکومت شاه مبارزه و فعالیت میکردند، رژیم شاه دید که افزایش محکومیتها اثری ندارد در نتیجه اشد مجازات را برای مبارزین انقلابی قرار داد اما بازهم نتیجه نداد. عزتشاهی اظهار داشت: رژیم شاه برای کاهش اعتراضات امام(ره)را به ترکیه و سپس نجف تبعید کرد، امام(ره) نیز از نجف اعلامیه و نوار ارسال میکرد و ما هم در ایران آنها را تکثیر و در اختیار مردم قرار میدادیم. وی ادامه داد: بعد از رفتن امام به نجف، مبارزات در داخل با محافظه کاری انجام شد؛ نهضت آزادی خواه که به رهبری آیت الله طالقانی بود مبارزات قانونی را از رژیم خواستار شد اما رژیم با قانون پیش نمیرفت و در نتیجه مردم نیز غیرقانونی عمل کردند و از سال ۴۳ به بعد به فکر براندازی رژیم افتادند. عزت شاهی افزود: گروه های مذهبی و غیرمذهبی با اسامی متفرقه و با مطالعه، استراتژیها و تشکیلات فعالیت خود را به صورت پراکنده شروع کردند؛ البته چندسال طول کشید که عضوگیری کنند و موضوع براندازی را مطرح کنند. وی گفت: بعضی از این گروه ها مانندمجاهدین خلق و چریک فدایی با وجود افراد نفوذی توسط ژاندارمری شناسایی و دستگیر شدند و عده ای هم کشته شدند و سیاهکل که محل فعالیت چریک فدایی بود توسط عامل نفوذی که توسط ساواک حمایت مالی میشدند لو رفت و ساواک بر آنها مسلط شد. عزتشاهی بیان کرد: در سال ۵۰ جشن دوهزار ساله فرهنگ و هنر شیراز که جشنی ضدمذهبی بود برگزار شد؛ در همان سال رژیم احساس خطر کرد و متوجه فعالیت مردمی برای براندازی شد، بنابراین شهریور ۵۰ بود که بیشتر افراد رو دستگیر کردند و این باعث شد افراد دستگیر شده حتی در زندان نیز مخالفت خود را علنی کنند و در خارج از زندان هم کار به صورت مسلحانه شروع شد. وی با اشاره به فعالیتهای انقلابی خود گفت: من هم از سال ۴۰ ابتدا فعالیتم را با افرادی که حسنعلی منصور را ترور کرده بودند شروع کردم و بعد از دستگیری آنها، فعالیتم را با تکثیر اعلامیه ها و نوارهای امام(ره) در کنار جبهههای آزادیبخش و مسلمانان آگاه و بیدار نجف که با امام راحل در ارتباط بودند شروع کردم. عزتشاهی ادامه داد: با گروههای مختلفی همکاری داشتم از جمله حزب الله و مجاهدین خلق اما به دلیل اینکه با ایدوئولوژی امنیتی و سیاسی آنها اختلاف نظر پیدا کردم از این گروه ها خارج شدم، ۶ بهمن ماه بود که با تعدادی از دوستانم برنامه ترور شعبان بی مخ را ریختیم البته او را ترور کردیم اما تیر خلاص را که خواستیم بزنیم پلیس آمد و نشد، شعبان بی مخ که بدلیل ترور ناقص شده بود تا زمان فرار شاه در ایران بود اما با فرار شاه او نیز از ایران رفت؛ البته در خارج از ایران گاهی به سفارتهای ایران حمله می کرد اما بعد از مرگ شاه به آمریکا رفته و بعد از چند سال در ۲۸ مرداد فوت کرد. وی گفت: به دلیل یک بمبگذاری و انفجار در چهارراه استانبول کشته شدهای را به جای من تصور کردند؛ در نتیجه چندماهی جزو کشته شدگان اعلام شده بودم در همین حین به خراسان رفته و آنجا تیم تشکیل دادم اما توسط یکی از دوستان در میدان خراسان به همراه اکبر شاهی شناسایی شدیم و اکبر شاهی را دستگیر کرده و شکنجه دادند اما او اعترافی نکرد، استوار نفوذیای با ریختن طرح دوستی با همسلولی اکبرشاهی توانست جای بنده رو شناسایی کند درنتیجه کوچه ما را تحت نظر گرفتند اما باز موفق به دستگیری من نشدند. عزتشاهی افزود: با دادن وعده کاستن محکومیت به یک زندانی که ۸ سال محکوم به زندان بود توانستند با یک قرار دیداری زندانی با من در یکی از شب ها محل مرا پیدا کرده و در همان لحظه دیدار از پشت مرا ۲بار به رگبار بستند و ۷ تا گلوله خوردم و در همان تیراندازی دختر بچه ای به نام اعظم امینی فرد کشته شد که اکنون مدرسه راهنمایی به نام او در سرچشمه تاسیس شده است. وی ادامه داد: مرا دستگیر کردند و به زندان بردند و در بیمارستان شهربانی زندان بیهوش بودم که به هوش که آمدم مورد شکنجههای سختی قرار گرفتم که تندیسش در موزه عبرت قرار دارد، با ضربههایی که به من زده بودند پایم آسیب دیده بود، پای من را گچ گرفتند و برای بازجویی آوردند اما اعترافی نکردم. عزتشاهی عنوان کرد: ۱۵ سال برایم حبس بریدند و بعد از ۱۵ سال حبس یکی از دوستانم که از او اسلحه خریده بودم بعد از شکنجههای زیاد اعتراف به اسلحه داشتن من کرد و دوستان دیگرم که دستگیر کرده بودند هم اعتراف کردند؛ بنابراین مرا شدیدا شکنجه کردند و تصمیم به اعدام من گرفتند که اعدامم مصادف با پیروزی انقلاب شد و من آزاد شدم و تا سال ۶۴ با کمیته انقلاب همکاری داشتم و کمکهای زیاد به شکلهای مختلف داشتم. وی در پایان گفت: گفتن خاطرات انقلاب در چند جمله نمیگنجد و باید ساعتها وقت گذاشت، خاطرات کامل خود را در کتابی به نام خاطرات عزتشاهی نوشتهام و به چاپ ششم هم رسیده است که برای نسل جوان کتاب بسیار خوبی جهت افزایش بصیرت است، این کتاب حرفهای ناگفتهای برای شناخت بیشتر رژیم پهلوی و اتفاقاتی که برای ایجاد این انقلاب بزرگ که در دنیا تاریخی است دارد.