حکمرانی اسلام سیاسی در اندیشه امام خمینی(ره)

امام خمینی(ره) بحث قدرت را که جوهره حکمرانی است و در اندیشه فقهی امامیه به‌دلیل برداشت خاصی به محاق رفته بود، احیا کرد و آن را ضمیمه مبحث ولایت فقیه کرد. به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری نذیر کرمان؛ منصور الهی در یادداشتی نوشت: قدرت سیاسی جوهره حکمرانی است. چون احکام و اهداف حکومتی بدون […]

امام خمینی(ره) بحث قدرت را که جوهره حکمرانی است و در اندیشه فقهی امامیه به‌دلیل برداشت خاصی به محاق رفته بود، احیا کرد و آن را ضمیمه مبحث ولایت فقیه کرد.

به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری نذیر کرمان؛ منصور الهی در یادداشتی نوشت: قدرت سیاسی جوهره حکمرانی است. چون احکام و اهداف حکومتی بدون فرض قدرت عملی نمی‌شود. باید دولت اختیار و قدرت داشته باشد تا اهداف و برنامه‌هایش عملی شود.

اگر حکومت از قدرت محروم شود، بی‌ارزش می‌شود یا نهایتا به موجودی تشریفاتی تبدیل می‌شود. دولت بدون قدرت مانند مشاوری است که اختیار عمل ندارد. بلکه وضع دولت غیر قادر از موقعیت مشاور نازل‌تر است. چون مشاور به کسی که اختیار دارد نظر مشورتی می‌دهد ولی در فرض دولت مشاور، نهاد صاحب قدرتی وجود ندارد. بنابراین، از لوازم نظریه سیاسی توجه به قدرت است. نمی‌توان بدون التفات به قدرت درباره حکومت مطلوب و مختار سخن‌ گفت.

توجه به شرط قدرت در کتاب وحی، قرآن کریم آشکارا در صورت‌های مختلف آمده است. چنانکه بارها الله تعالی به قادر و قدیر مطلق بودن توصیف شده است و حتی رسول خدا(ص) به جمع آوری عُدّه تا حد استطاعت امر شده است «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ» ( اﻷنفال، ۶۰ ). ماکیاوللی نیز میان پیامبران سلحشور و با سلاح و پیامبران بی‌سلاح فرق گذاشته یکی را پیروز می‌داند و دیگری را ناکام  و او  شارع مقدس احکام مقیده به استطاعت، مانند استطاعت حج را ذکر کرده است یا به عقل سلیم واگذار کرده است.

اما اندیشه فقهی امام خمینی(ره) در بحث استطاعت و قدرت، فرق بنیادی با سایر فقه‌های امامیه دارد. از نظر ایشان شارع مقدس در مقام وضع حکم یا تکلیف، شرط قدرت را لحاظ نمی‌کند. قرآن کریم بر اینکه تکالیف الهی خارج از وسع و توان مکلفین وضع نشده مکرر تاکیده کرده است.

این عدم لحاظ قدرت در وضع تکلیف موجب لحاظ قدرت به مثابه تکلیف می‌شود. مکلف مادامی که یقین به عدم استطاعت در انجام تکلیف پیدا نکند، مکلف به انجام تکلیف است. از نگاه امام خمینی(ره) وجوب ولایت مقید به استطاعت نیست. بنابراین، مادامی که عدم استطاعت احراز نشود، وجوب برپایی حکومت اسلامی بر هر مجتهد جامع الشرایط پابر جاست. این نوآوری فقهی امام راحل(ره) از بحث خطابات قانونی سرچشمه گرفته است (برای آگاهی بیشتر ر. ک: خطابات قانونیه، ۱۳۸۵، چاپ و نشر عروج).

بدین ترتیب، امام خمینی(ره) بحث قدرت را که جوهره حکمرانی است و در اندیشه فقهی امامیه به‌دلیل برداشت خاصی به محاق رفته بود، احیا کرد و آن را ضمیمه مبحث ولایت فقیه کرد.

اما هنر حکمرانی امام خمینی(ره) این بود که از ابتدای شروع نهضت و تاسیس نظام اسلامی تا انتهای عمر مبارک‌شان برپایه تکلیف شرعی عمل کرد. ایشان در مدت ۱۰ سال، حکومت اسلامی را به مثابه تکلیف اداره کرد. در این مدت، اتفاقات بزرگی رخ داد که آخرین آنها پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و نامه به گورباچف و عزل قائم مقامی است. ایشان در همه این موارد مستنداً به تکلیف شرعی حکم راند.

آنچنان که همین شکل از حکمرانی شرعی را در خلف صالح امام خمینی(ره) می‌توان مشاهده کرد. باری، هنر حکمرانی شرعی تنها کار مردان راستین خداوند متعال است. بی‌جهت نیست که اهل دنیا از این نوع هنر مقدس هراس دارند و آن را انکار می‌کنند.

انتهای خبر/م

 




حکمرانی اسلام سیاسی در اندیشه امام خمینی(ره)

منبع:آرمـان
? حکمرانی اسلام سیاسی در اندیشه امام خمینی(ره)