بدون شک شهادت سردارقاسم سلیمانی نشان داد، شهید قاسم سلیمانی، از سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی برای دشمنان ایران اسلامی بیمناکتر است.
به گزارش فت فتو” ای خداوند متعال! ای داننده ی قهار ! لطف و احسان تو اگر باشد هر غیر ممکنی ممکن می شود. پروردگار ! به راستی که 《 تّعِز مّن تشاء و تذِلً مّن تِشاء》 در دستان توست که تویی 《 یدالله فوق ایدیهم 》 آن روز که در سرمای استخوان سوز قنات ملک – یکی از روستاهای شهرستان رابر از توابع استان کرمان – ، اراده ی تو باعث تولد کودکی به نام قاسم و گرما بخش کانون خانواده شد، کسی چه می دانست که روزی گامهای استوارش، فکه و هویزه و دهلران و شلمچه و جزیره ی مجنون و اروند، بلندی های جولان و حمص و …. را خسته می کند؟! کسی چه می دانست پیامبر گونه بر اسب براق می نشیند ، بر شهپر جبرئیل سوار می شود و پیامبر گونه به معراجمی رود؟! تا جایی می رود و جا پای قدمهای کسی می گذارد که به تعبیر مولانا جلال الدین محمد بلخی علیه الرحمه در مثنوی معنوی؛ 《 گفت: جبرئیلا بیا اندر پی ام / گفت: رو، رو من حریف تو نی ام》 درست به مصداق 《که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت!》. آن قدر رفت و رفت که مرزهای وسیع و پهناور کشور عزیز ایران تاب نوردیدن گامهای استوارش را نداشت! به راستی که کودک آن روز روستای قنات ملک، امروز بزرگترین ژنرال جهان اسلام سر لشکر پاسدار در هیبت مالک اشتر زمان نشان ذوالفقار علی علیه السلام را از دست نایب امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف، این دانشمند فرزانه و ولی امر مسلمین جهان اسلام حضرت آیت الله العظمی امام الخامنه ای قد نفسه الزکیه بر سینه و ذکر 《 یا زاهرا》 را بر لب داشت درست به مصداق؛ 《 آن چه خوبان همه دارند، تو یک جا داری》 هم هیبت داشت و هم راءفت، هم قول داشت و هم عمل ، هم اخلاص داشت و هم جذبه، هم هم مرد میدان جنگ بود و هم مرد میدان دیپلماسی به معنای واقعی کلمه! هم خطیب بود و هم موقعیت شناس! او بود که به خوبی می دانست؛ 《 میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد ، در خودِ فرصت ها وجود ندارد》. او بود که صدای همراه با اقتدارش وقتی طنین انداز شد که 《 ما ملت شهادتیم ، ما ملت امام حسینیم》 رعشه بر اندام ترامپ ملعون انداخت. همان زمان که فرمود: 《 سپاه قدس نمی خواهد بیا ما آماده ایم 》 به خوبی می دانست که تیر بر کالبد آهنین اش کارگر نخواهد بود! او بود که به خوبی با چشم دل در ۸ سال دفاع مقدس دریافته بود که ، همانند اسفندیار شاهنامه روئین تن خواهد بود و آرش گونه مرزهای معنوی و انسانیت و نوع دوستی را تا بغداد و دمشق و بیروت و فراتر از مرزهای تعیین شده جغرافیای سرزمین ایران گسترش خواهد داد و ظرف مهلت تعیین شده از سوی خودش داعش را با خاک یکسان کرد و به تعبیر قرآن کریم 《 و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین》مکر دشمنان را به خودشان برگرداند و آن را به نمایش گذاشت و خود را بر تارک تاریخ تا ابد جاودانه ساخت. حاج قاسم سلیمانی ظهور نکرده بود که با تیر داعشی بز دل و یا با به اسارت درآمدن توسط مزدور بعثی و گلوله های بزرگترین کالیبرهای ریش سرخهای چچنی داعش و پول پرستان 《 جیش الظلم 》 تسلیم یا شهید شود! حاج قاسم باید می ماند تا پایتخت کشوری که در جنگ ۸ ساله با ارتش بعثش داشت و بهترین عزیزانش را از دست داده بود فتح کند! حاج قاسم ظهور کرده بود تا هم، مانند علی اکبر امام حسین علیه السلام اربعا” اربعا شود و هم، مانند سقای دشت کربلا ابوالفضل العباس علوی دستش قلم شود! او آمده بود تا عدد ۴۱ لشکر ثارالله استان کرمان را که روزگاری خود موسس و فرمانده اش بود، را با شهادتش در ۴۱ سالگی انقلاب در حافظه ی تاریخ ماندگار کند و آن گاه نه از زمین که از هوا ، نه با تفنگ که با پهپاد نه با گلوله که با لیزر، کلکسیونی از نحوه ی شهادت بهترین عزیزانش را تواءمان به نمایش بگذارد. بی شک که شهادت حاج قاسم به عنوان ژنرال جهان اسلام و بزرگترین مبارز محور مقاومت و به تعبیر خودش (سرباز ولایت) نشان داد که شهید حاج قاسم سلیمانی از سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی برای دشمنان ایران اسلامی بیمناکتر است! نشان داد که وقتی به سنگ مزار شهدای هم رزمش می نگری محل شهادت همه در راه مسیر به فتح پایتخت کشور درگیر جنگ و متخاصم بعثی است! محل شهادت همه ی آنها، شلمچه، هویزه و سوسنگرد و شرق دجله و اروند فکه و دهلران و…. فقط اوست که فاتح 《 بغداد 》 است! محل شهادت بغداد! آن هم صبح زودی که همه در خواب خوش زمستانی سیزدهم سردترین ماه سال شمسی به سر می بردند، مرگ را به سخره گرفت و به آرزوی دیرینه اش رسید زیرا مدتها بود که خودش زمزمه می کرد: 《 تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود!》 اما ای قادر بی همتا! ما بودیم و دیدیم که فقدان ظاهری حاج قاسم دنیا را درگیر بیماری کووید ۱۹ یا همان کرونا کرد! گویی که تمام جوامع بشری باید تاوان قطع شدن دست حاج قاسم را می دادند! مطابق پروتکلهای بهداشتی از دیدار حضور یکدیگر و از مصافحه و دست دادن و حضور در اجتماع منع شدند! مهر خموشی ناچارا” بر دهان زدند ! زمین و آسمان را غبار تیره روزی گرفت، فوج ، فوج نه در ایران که در کل دنیا انسانها روی در نقاب خاک کشیدند! اندوه دوست دارنش روز به روز بیشتر و بیشتر شد و بیشتر می شود و اینک ماییم و یک دنیا دوری و هجران و بی نصیب از فیض حضورش که این دردهای هجر و دوری او فقط در نجوای شبانه در حرم کبریایی تو در مکه ی مکرمه درمان می شود و بس ! پس لباس حجاج و لباس عافیت و عاقبت به خیری را نصیبمان کن و بطلب یا ارحم الراحمین! نویسنده:خدامراد میرآبادی انتهای پیام/ک