با بازنده همراه شدیم…

نویسنده: مجید ضرابی‌نژاد* سریال بازنده (Loser Series) از سریال‌های شبکه نمایش خانگی به کارگردانی امین حسین پور در ژانر جنایی و راز آلود است که توانست بینندگان زیادی را جذب خود نماید. داستان آن حول محور زندگی کاراگاهی به نام کیانی می‌چرخد که فرزندش را در حادثه تلخ تصادف از دست داده و به همین […]


نویسنده: مجید ضرابی‌نژاد*

سریال بازنده (Loser Series) از سریال‌های شبکه نمایش خانگی به کارگردانی امین حسین پور در ژانر جنایی و راز آلود است که توانست بینندگان زیادی را جذب خود نماید. داستان آن حول محور زندگی کاراگاهی به نام کیانی می‌چرخد که فرزندش را در حادثه تلخ تصادف از دست داده و به همین دلیل همسرش از او جدا شده، در آخرین پروندش مربوط به قتل دختر جوان موفقیتی نداشته و حالا با پرونده جدید به میدان می‌آید تا رد و نشانی از فرزند یک ماه و نیمه ربوده شده خانواده‌ای ثروتمند پیدا کند.

علیرضا کمالی، نقش کاراگاه کیانی و محمد علی‌محمدی با عنوان پارسا نقش دستیار کاراگاه، سارا بهرامی بازیگر نقش ارغوان امینی و صابر ابر همسر ارغوان پدر و مادر کودک ربوده شده، صدف اسپهدی بازیگر نقش آوا حجازی همسایه ارغوان و کاوه، پیمان قاسم‌خانی بازیگر نقش منصور رفیع ناپدری ارغوان و همسر دوم ونوس افتخاری که رویا جاویدنیا در این سریال نقش آفرینی کرده‌اند.

این سریال را می‌توان به عنوان یکی از واقعگرایانه‌ترین سریال‌های جنایی به ویژه از لحاظ محتوا دانست، از انتخاب بازیگر، لوکیشن، نوع گریم و پوشش، همه دست به دست هم داده تا در قالب یک سناریو با کیفیت، بیننده را جذب نماید.

یکی از نکات قابل تامل این سریال، الگوگیری از سریال‌های پلیسی خارجی به ویژه آمریکایی که در سناریو نیز کاملا مشخص است، که همین باعث جذابیت دو چندان برای علاقمندان به ژانر جنایی شده است.

اولین موردی که در این سریال پررنگ است، دست مایه قراردادن بیماری‌های روانی به ویژه اختلال هویت گسسته همانند سریال‌های خارجی است، از هویت به کارگردانی جیمز منگولد و سایکو هیچکاک به عنوان نمونه‌های موفق فیلم‌های هالیوودی با موضوع این بیماری روانی می‌توان نام برد که این اختلال ضمن ایجاد ترس و هیجان در روند فیلم، در پایان بیننده را از فانتزی و خیالپردازی بیرون آورده و با یک واقعیت علمی شگفت زده می‌کند. ولی در این سریال اختلال هویت گسسته، خیلی ساده و شاید هم عامدانه، در همان قسمت‌های اول، به عنوان بیماری روانی ارغوان بیان شده و ذهن بیننده را به سمت ارغوان به عنوان مجرم اصلی سوق می‌دهد و با تاکید بر این اختلال قصد دارد ذهن بیننده را منحرف نماید. البته باید اذعان داشت به هر دلیلی مثل نمونه‌های موفق خارجی عمل نکرده است و باید تاکید کنم که سایر اختلالات و بیماری‌های روانی از شخصیت ضد اجتماعی، افسرده و خودشیفته و… در این سریال بهتر به نمایش گذاشته شده است. به عنوان مثال، منصور ناپدری ارغوان دارای شخصیت ضد اجتماعی از نوع کت و شلواری با رگه‌هایی از خودشیفتگی است، در توضیح این شخصیت، باید گفت در برخورد اول خیلی اثرگذار هستند و دیگران آنها را ممکن است افرادی مهربان و حامی و مراقبت‌کننده ببینند، بیشتر این افراد، هوش سرشاری دارند در روابط اجتماعی و جذب جنس مخالف در برخورد اول استعداد بالایی دارند، این کیس‌ها که از چارچوب‌های اخلاقی تبعیت نمی‌کنند از هر شیوه‌ای برای جذب افراد استفاده می‌کنند، مثلاً خیلی راحت دروغ می‌گویند. طوری در جامعه خود را نشان می‌دهد که کسی از درون شخصیت آنها آگاه نشود، و به شدت جامعه ستیز بوده ولی به دلیل تبحر در فریبکاری و فرار از قانون کمتر آسیب می‌بیند. یا شخصیت مادر ارغوان نیز یک فرد خودشیفته دارای گذشته پر از آسیب، که با همدستی منصور، شوهرش را به قتل می‌رساند. افراد خود شیفته به دیگران توجه نمی‌کنند و بازی درون روانی آنها، اینگونه است که من آدم  خوبی هستم و تو آدم بدی هستی! بنابراین وقتی وارد ارتباط می‌شوند یک ارتباط بالا به پایین دارند، دستوری یا تحکمی! مانند یک رابطه ارباب با رعیتش. اگر هم مشکلی هم پیش بیاید و حتی صد در صد هم مقصر باشند باز هم نمی‌پذیرند و دوست دارند همیشه حق با آنها باشد.

قدرت طلبی در افراد خود شیفته افراطی است که این قدرت طلبی در حیطه‌های مختلف به فرم‌های مختلف خود را نشان می‌دهد. به طور مثال در رابطه زناشویی آنها به صورت تسلط گرایی و تملک گرایی و انحصار طلبی است، و در رابطه شغلی به صورت ریاست طلبی ظاهر می‌شود. البته شخصیت این دو نفر تقریبا به یک شکل نمایش داده شده است.

به تازگی ورود به زندگی شخصی کاراگاهان پلیس در فیلم‌ها و سریال‌ها زیاد شده است و کمتر خبری از آن فرد همیشه موفق و بدون دغدغه سریال‌ها و فیلم‌های پلیسی گذشته است. درست مثل دو شخصیت پلیس این سریال یعنی کیانی و پارسا که هر کدام زندگی و گذشته‌ای پر چالش دارند. کاراگاه کیانی همانند کاراگاه سریال پوست شیر دخترش را از دست داده و با سابقه یک پرونده نیمه موفق و شکست در زندگی شخصی به بینندگان معرفی می‌شود. هر چند کاراگاه کیانی با نقش آفرینی علیرضا کمالی، جذابیت شخصیت پلیسی را چند برابر کرده و از طرفی به واقعیت شغل پلیس نزدیک‌تر شده است.

یکی از نکات مهم دیگر نمایش شغل پلیس، بهره‌گیری از ساختار پلیس هوشمند و پیگیری مجدانه کاراگاهان پلیس در کشف جرایم و حتی اشاره به جزئیات شغل پلیس همانند سلسله مراتب و احترامات نظامی در این سریال است. به عنوان مثال در صحنه‌ای که دستیار کاراگاه به سرباز و افسرنگهبان تذکر جدی می‌دهد که احترام نظامی رعایت شود. البته باید از مشاور انتظامی در این مورد قدردانی ویژه داشت.

هنوز هم در تمامی سریال‌های پلیسی، انتظار می‌رود پلیس موفق شود، ولی در این سریال هر چه جلوتر می‌رویم این اتفاق کمرنگتر می‌شود. بیننده بار‌ها به دلیل عدم تمرکز و افسردگی کاراگاه کیانی و شخصیت جاه طلب و عجول دستیارش پارسا، از کشف پرونده و پیدا شدن کودک ناامید شده، هر چند سریال به صورتی پیش می‌رود که تبحر کاراگاه را به رخ دستیارش بکشد.

یکی از نکات مهم دیگر در خصوص وجوه پلیسی سریال، لوکیشن مناسب برای اداره پلیس آگاهی بود که دارای طراحی داخلی مناسب و همانند سریال‌های جنایی خارجی از جمله منتالیست است.

در ادامه به روند جنایی ماجرا می‌پردازم. بیننده با دو پرونده قتل از گذشته، کودک‌ربایی و در ادامه با سه قتل در راستای پرونده کودک‌ربایی روبروست.

انگیزه قتل پدر ارغوان و همچنین دلیل قتل همکلاسی ارغوان به وضوح در سریال مطرح می‌شود. ولی نکته جالب ناتوان بودن قانون در کشف هر دو پرونده، که مدتی در سریال‌های جنایی مد شده است.

در پرونده آدم ربایی به همین صورت همان طور که گفتم بار‌ها بیننده ناامید شده و حتی در پایان نیز کودک توسط آدم ربا تحویل داده می‌شود و مجرم اصلی منصور به راحتی کشور را ترک کرده و در سریال بدون حتی اشاره به ساختار پلیس اینترپل، طوری وانمود می‌شود که مجرم برای همیشه از چنگال قانون فرار کرده و کاراگاه پلیس بازنده ماجراست. این موضوع یعنی عدم توانایی پلیس در کشف جرایم و موفقیت مجرمان گردن کلفت که در سریال‌های اخیر پررنگ شده، می‌تواند عدم اعتماد به قانون به ویژه پلیس و ایجاد احساس ناامنی را در جامعه القاع کند.

مورد جالب دیگر سریال شهادت مامور پلیس است که به صورت معمول دفن شد، در صورتی که در سریال‌های غربی هم به ماموری که در راه وظیفه‌اش کشته شود، مراسم تدفین و یادبودش در پلان خاصی با آداب و رسوم به نمایش گذاشته می‌شود. البته به نظر می‌آید در برخی موارد از پلیس ایرانی فاصله گرفته شده است.

در پایان باید گفت این سریال از لحاظ محتوا و پایان به شدت بیننده را غافلگیر و جذابیت کار را دوچندان نمود و باید از سریال‌های موفق پلیسی دانست.

انتهای پیام

*روانشناس و تحلیل‌گر رفتار جنایی


با بازنده همراه شدیم…

منبع: بــرنا
? با بازنده همراه شدیم…