از فرکانس طبیعت تا ردپای ماهی و پته، یادگار ته‌نشین شده در آثار نقاش کرمانی | خبر کرمان

کرمان – نذیر کرمان – علی غلامحسین‌نژاد از نقاشان کرمانی، به سبک خاص خود کار می‌کند، تلفیقی از چند سبک و کارهایی متفاوت و گاها غیرمتعارف که البته برای خیلی‌ها جذابیت و ارزش بیشتری دارد؛ سبکی که به گفته خودش بیشتر ریشه در اتفاقات دوران کودکی و اشیای پیرامونش دارد تا رویاها و دغدغه‌هایش را […]


کرمان – نذیر کرمان – علی غلامحسین‌نژاد از نقاشان کرمانی، به سبک خاص خود کار می‌کند، تلفیقی از چند سبک و کارهایی متفاوت و گاها غیرمتعارف که البته برای خیلی‌ها جذابیت و ارزش بیشتری دارد؛ سبکی که به گفته خودش بیشتر ریشه در اتفاقات دوران کودکی و اشیای پیرامونش دارد تا رویاها و دغدغه‌هایش را بر روی بوم به یادگار بگذارد.

با لهجه شیرین کرمانی و شوق فراوان از روزهایی می‌گوید که دیگر تکرار نمی‌شود اما جانمایه آنها درون ما هست تا وقتی نفس می‌کشیم؛ از کودکی با سرانگشتان کوچک، نقاشی های بچگانه‌اش بر دیوار و کاغذهای دفتر، از ذهن کودکانه و دنیای پیرامونش می کشید تا مشقی باشد برای آینده ای که برایش رقم زده می شود.

به بهانه نمایشگاه اخیر وی در شهر کرمان که بسیار استقبال شد و مخاطب داشت، در یکی از روزهای خنک پاییز در نذیر کرمان کرمان میزبان غلامحسین نژاد از هنرمندان تجسمی و نقاشی کرمان بودیم تا از احوالات، افکار، زندگی و کارهایش بیشتر بشنویم؛ هرچند نفوذ به ذهن و رویای درون هنرمندان آسان نیست اما چندکلامی با وی همکلام و با دنیای پررمز وراز نقاشی های درون این هنرمند تجسمی کشوری که آینده بسیار روشنی در انتظار و آینده دارد، همراه شدیم.

پس از آشنایی اولیه و گپ و گفتی کوتاه، ۲ تابلو از کارهایش را نشانم داد، برای منِ خبرنگار که علاقه به حوزه های مختلف هنری دارم و تا اندازه ای حداقل هنر نقاشی را دنبال می کنم، سبک کارش جدید بود و آنچه به چشم آمد در برخی کارها، بیشتر کاربرد ماهی و نقش های درون پته(صنایع دستی کرمان) بود که به محصول نهایی وی جان می داد و به نوعی تقریبا امضای پای نقاشی های این هنرمند محسوب می شود.

البته همه کارهایش جانمایه پته و صنایع دستی ندارد و آثارش گوناگون است؛ یکی از تابلوهای اخیرش در نمایشگاهی که در یک کافه برپا کرده بود، تنها اعداد بودند که شمایل پیدا کرده بودند، یعنی به اعداد شکل داده و تابلویی بی‌نظیر را ساخته بود.

استفاده از قهوه در نقاشی و نیز جمله نوشته در برخی کارها، از دیگر وجوه متمایز کارهای این نقاش به شمار می رود.

نقاشی های غلامحسین نژاد به خارج از کشور هم راه یافته، هرچند اخیرا یکی از کارهایش در رویدادی جهانی پذیرفته شده و امکان ارسال اثر برایش میسر نشده اما باید گفت تاکنون وجود برخی مشکلات مانع از دیده شدن بیشتر و بهتر کارهایش، آنطور که باید بوده است؛ از همان کاستی های همیشگی مثل نبود حامی مالی برای پشتیبانی هنرمندان جوان و کمتر شناخته شده، وی هم گلایه دارد، اما به ادامه کار و آینده هم ناامید نیست و برای آینده کاری فکرها و ایده های خوبی در ذهن دارد.

در جریان نمایشگاه اخیر وی در کافه دانژه کرمان طی پاییز امسال، با استاد حمید نیک‌نفس، شاعر، طنزپرداز و از چهره های پیشکسوت فوتبال استان و کشور درباره کارهای این نقاش همکلام شدیم که وی از جذابیت کارهای این نقاش برای هنردوستان خارجی مثالی روایت کرد و گفت که چندسال قبل، برخی کارهای وی را یک فرد از کشورهای اروپایی در دفتر کار وی دیده و آنقدر پسندیده که همه آنها را خریداری کرد و با خود به اروپا برد.

وقتی در نمایشگاه اخیر این نقاش، به آثار قاب گرفته روی دیوار کافه دقیق می شدیم، هرچه جلوتر می رفتیم، توقفمان بیشتر می شد، هر اثر، منحصر به خود بود و حرف ها برای گفتن داشت؛ از سبک آثار که سبک خاصی نبود و تلفیقی از چند سبک و شیوه های ابداعی خود این نقاش به شمار می رود تا محتوا و ترکیب رنگی که جلوه می کرد.

مجموعه نقاشی های این هنرمند با عنوان نمایشگاه «لامل» به معرض دید علاقه مندان گذاشته شد که استقبال خوبی هم از آن شد و بیشتر آثارش نیز به فروش رفت.

این هنرمند کرمانی در دوران تحصیل هنرستان و دانشگاه گرافیک و تصویرسازی خوانده است که قرابت نزدیکی به هنر اصلی اش یعنی نقاشی دارد، البته در کنار استعداد ذاتی و پشتکار باید پیشینه خانوادگی و هنرمند بودن والدینش را نیز پیوند بزنیم تا راز موفقیتش را بفهمیم.

آغاز نقاشی از کودکی

غلامحسین نژاد متولد آذر ۵۹ در شهر کرمان است که می گوید علاقه اش از بچگی به خاطر استعداد مادر در نقاشی بوده و پته هم دوست داشته و کار می کرده؛ پدرش بسیار خط خوبی دارد و به هنر نیز علاقه مند است.

علی غلامحسین نژاد نقاش کرمانی

وی اظهار داشت: از بچگی شروع به کار کردم و بسیار دوست داشتم، من از همان کودکی مدرسه می رفتم به این امید که ظهر به خانه بر می گردم و قرار است نقاشی کنم و برمی گشتم داخل خانه، درِ اتاق را می بستم و از روی همان پشتی هایی که مادرم درست کرده بود(با پته)، داخل اتاق می نشستم و شروع به نقاشی می کردم.

«دنیای من شده بود دفترچه نقاشی و می نشستم کارتون نگاه می کردم، شخصیت منفی هایی که نگاه می کردم ترس و حس بدی داشتم، آن شخصیت ها را خط می کشیدم و در ذهن خودم روایت قشنگی از آنها در می آوردم؛ شخصیت مثبت را هم به اوج می رساندم و تمام می شد؛ دیگر هیچ موقع آن کارتون را نگاه نمی کردم».

وی تصریح کرد: مدرسه که می رفتم در کنار تمام دفترها و کتاب ها می نشستم نقاشی می کردم؛ به نوعی هنر آمد در روند شخصیتی، تحصیلی و به من خیلی کمک کرد.

هر اثر هنری رمز و راز دارد

از فرکانس طبیعت تا ردپای ماهی و پته، یادگار ته‌نشین شده در آثار نقاش کرمانی
تابلوی رمز اعداد از وی

غلامحسین نژاد ادامه داد: مثلا در نمایشگاه لامل که اخیرا برگزار کردم، یک نقاشی دارم که اسمش رمز اعداد است؛ ایده و اتود آن از بچگی ام آمده، اوایل که یاد گرفتم اعداد را بنویسم، اعداد را به تصویر تبدیل می کردم، به طور مثال می گفتم این هشت، شبیه یک خانه است و من به واسطه تصویر خواندن و نوشتن را یاد گرفتم و به شدت به این کار علاقه داشتم.

وی اظهار داشت: یا یک شماره را تصویرسازی می کردم و می گفتم الان می فهمم این چی هست؛ تابلوی رمز عدد(از تابلوهای خود هنرمند)، مثل یک کتبیه و خط تصویری است، الان چیزی که در این کار یاد گرفتم این است که می گویند هر اثر هنری باید یک رمز و راز و یک رمزگشایی داشته باشد و این واسطه ارتباط من با مخاطب خودم می شود.

هنرمند نقاش کرمان خاطرنشان کرد: اگر بخواهم در دنیای هنر یک امضا برای خودم داشته باشم باید یک نگاهی به دورنم بیاندازم، لامل برای من این معنا را دارد؛ یعنی لامل نگاه کنجکاو به درون خودم. لامل آن شیشه ای که زیر میکروسکپ می رود است و آن اثر آنجا می رود و اثرم آنالیز می شود؛ لامل را اثر خودم می گیرم و میکروسکوپ دید مخاطب است که کنجکاوانه به کار من نگاه می کند.

وی افزود: به طور مثال برگ یک درخت را نگاه کنیم که زیبایی دارد، وقتی آن را زیر میکروسکوپ بگیریم از این برگ چه دنیای عجیبی می بینیم؛ آدم ها هم مثل همین هستند و همه چیز را یک نشانه، نماد یا واسطه قرار می دهم که هنر را با میل هنرمند و درون مخاطب اجازه داشته باشد تا برداشتی از کار برای خود ایجاد و خودش را داخل کار پیدا کند.

درس های یک نمایشگاه

غلامحسین نژاد تاکید کرد: من برای (نمایشگاه) لامل به معنای واقع چقدر درس هایی گرفتم، زیرا خیلی از مخاطب ها کار من را می دیدند، فکر نمی کردم با کار من ارتباط برقرار کنند، اما دقیقا تمام آدم ها اولین حرفی که می زدند، می گفتند ما چقدر حالمان خوب شد، البته بحث این نیست که کدام کار خوب یاد بد است، باید صادقانه بگویم که درون من این است و من با تصویر آن را آنجا گذاشتم، اولین حرف من این است.

وی گفت: در دومین قضیه به من گفتند کار من چقدر ایرانی است، در حالی که کار مدرن است، رنگ ها و حتی در مدل نیز کار را برداشت کردند.

شناسنامه دار بودن، رمز موفقیت هنرمند

این نقاش جوان استان کرمان اظهار داشت: من کارهایم را به خیلی از کشورها فرستادم و جواب گرفتم، برخلاف داخل ایران؛ دلیل آن این است که در فضای جهانی مثلا فلان سبک اکسپرسیونیست در تمام دنیا است، اما من به عنوان آدم ایرانی و کرمانی وقتی کارم به ایتالیا می رود باید چه مشخصه هایی داشته باشد تا آدم ایتالیایی بفهمد هنرمند این کار ایرانی است؛ این به نظر من می شود رمز موفقیت یک آرتیست و آن شناسنامه دار بودن و هویت داشتن کارهاست.

از فرکانس طبیعت تا ردپای ماهی و پته، یادگار ته‌نشین شده در آثار نقاش کرمانی

وی ادامه داد: به نظر من خیلی از کارها اگر موفق شود، متوجه می شویم آن آدم داخل ایران یا فلان جا بوده است و این رمزها می تواند آدم را خوب موفق کند، وگرنه من(اگر) دنبال یک سبک و تکنیک خاص باشم فقط تا آخر می توانم از آن لذت ببرم.

غلامحسین نژاد با بیان اینکه هنر یک رسالت و آگاهی دارد تصریح کرد: آن آگاهی یعنی اینکه من نگاه می کنم، از بچگی پته در کارها و نقاشی من است و عنصری مثل ماهی در کارهایم زیاد دیده می شود؛ زیرا ماهی نماینده طبیعت نقاشی من است و اگر ماهی وجود نداشته باشد، آب هم نیست و اگر آبی وجود نداشته باشد، انسانی هم نیست.

با فرکانس طبیعت

وی بیان کرد: اینجا حرف قشنگی که خودم برای خودم تکرار می کنم این است که من باید در راستای فرکانس های طبیعت حرکت کنم و اگر به آن غلبه کنم عملا ریشه خودم را می زنم.

این نقاش کرمانی خاطرنشان کرد: چیزی که خیلی خیلی برای من و در کارهایم مهم است و نشانه رمز و رازهای کارم می شود، استفاده از نماد، نشانه ها و اسطوره ها است.

وی افزود: آیا آدم های خیلی کهن و غارنشین علاقه زیادی به هنر کار کردن و چیزی به نام زیباشناسی و ارائه کار هنری داشتند؟؛ نه اینطور نیست، اما در غارها می بینید چیزی که از طبیعت و زندگی خودشان می بینند، الهام می گیرند و نشان می دهد چقدر وابسته به طبیعت هستند و نقاشی های آنها حیوانات در حال شکار را نشان می دهد، یعنی خودشان را وابسته به طبیعت می دانند و به خاطرش احترام قائل هستند.

امید و تشویق مهمترین عامل ادامه نقاشی

غلامحسین نژاد با اشاره به دوران تحصیلات ابتدایی اش در کرمان گفت: من در دبستان در مدرسه خیلی خوبی تحصیل نکردم و واقعا یادم می آید که دربحث درس در کلاسی درس می خواندیم که نور کافی نداشت و هنوز یادم نرفته است که عصرها غروب وحشتناک، دلگیر و عجیب و غریب بود.

وی اظهار داشت: همه می دیدند من در کلاس به نقاشی علاقه مند هستم و نقاشی هایی کار می کردم و مقداری تشویق شدم، بعد از آن به مدرسه آینده سازان رفتم، مدرسه خیلی خوبی بود و همیشه می گویم در زندگی من بهترین چیزی که کمک کرد، امید بود.

این هنرمند تاکید کرد: آنجا استادی داشتیم که خودش فارغ التحصیل رشته هنر در دانشگاه تهران بود و همیشه مرا تشویق می کرد؛ تشویق های او باعث شد من خیلی از جاها شرکت می کردم و رتبه می آوردم؛ پس از آنجا من در ورودی هنرستان هنرهای زیبای کرمان شرکت کردم و دوباره در آنجا هم کارهایم تشویق می شد؛ آنجا به صورت متمرکز شروع کردم به خواندن هنر و نقاشی.

وی ادامه داد: در دانشگاه سوره گرافیک خواندم، اما نگاه کردم دیدم گرافیک یک هنری است که تشکیل شده از تمام هنرها، اما یکسری قاعده داشت و من متاسفانه چون شناختی نداشتم، طرف می آمد و می گفت این را اینطوری کار کن و این رنگ را بگذار؛ من می گفتم این رنگ، این می شود و این دیدگاه شخصی بود. آنجا تصمیمی گرفتم، مدرکم را که گرفتم به یک آتلیه رفتم و شروع به سفالگری کردم؛ به شدت گِل را دوست داشتم و اگر به گل دست بزنید حس و آرامش خوبی دارد.

ابداع تکنیک در نقاشی

غلامحسین نژاد بیان کرد: پس از آنجا من به دانشگاه فرهنگ و هنر تهران رفتم و تصویرسازی خواندم، اگر الان به کارهای من نگاه کنید یک برداشتی از دنیای کودکی من در آنها است؛ من به سراغ تصویرسازی، گرافیک و نقاشی رفتم و تمام اینها چکیده ای از کار من است؛ آخرین مدرک تحصیلی من کارشناسی تصویرسازی است.

وی خاطرنشان کرد: بهترین زمانی که برای آینده کاری من مناسب بود، وقتی که از کرمان رفتم بود؛ من حتی جراتی که در کرمان نمایشگاه بگذارم نداشتم، آتلیه ای در کرمان بود که خیلی با احتیاط سراغش رفتم؛ صاحب آنجا نقاشی خوانده بود و به من گفت کارهایی مثل کارهای تو ندیده ام ،تو اصلا نقاشی نخواندی و فوق العاده است کارهای شما.

هنرمند نقاش کرمانی با بیان اینکه من پته را در کارهایم کار کرده بودم افزود: یک مرتبه تکنیکی در کارهایم ابداع کرده بودم و به کارهای قدیمی و کهن علاقه داشتم؛ یادم می آید کاری با قهوه انجام داده بودم و روی پتینه کهنه کاری کردم.

وی در ادامه از بی مهری هایی که در سال های قبل توسط برخی گالری داران در استان دیده بیشتر روایت کرد و با اشاره به خاطرات خود از دوران تحصیل دانشگاهی بیان کرد: وقتی من در دانشگاه بودم یادم می آید از جلسه دوم همیشه ۲۰ تا ۳۰ اتود می زدم که استقبال می شد؛ وقتی می گفتند تو درباره موسیقی اتود زدی، چرا کارهایت اینقدر خوب (از دیگران بهتر) شده، می گفتم وقتی می خواهم اتود بزنم اول می روم درباره موسیقی مطالعه می کنم، وقتی من کتاب تاریخ موسیقی ایران و جهان را خواندم و اتود زدم، آن موقع ذهن باز می شود و درباره هر چیزی تحقیق می کنی.

وی تصریح کرد: اعتقاد دومم این است که اولین ایده ات را همیشه بگذار کنار، چون در ذهن همه آدم ها این ایده هست؛ مثلا درباره پوستر موسیقی همه یک ساز به ذهنشان می آید و این را من باید بگذارم کنار و باید ببینم چه چیزی قسمت خلاقانه کار است.

تحصیل و نقاشی در تهران

نقاش کرمانی بیان کرد: در جلسه دوم کارهای من را در دانشگاه فرهنگ و هنر گذاشته بودند و استاد خانم علیزاده که بسیار انسان فوق العاده ای است، بسیار به من کمک کرد؛ وقتی اسم و فامیل من را پرسید گفتم علی غلامحسینی نژاد هستم و کرمانی، گفت ته فامیلیت کرمانی است، گفتم نه من بچه کرمان و شهرستانی هستم و از ما انتظار بالایی نداشته باشید، از من کارهای عجیبی نخواهید.

وی ادامه داد: مدتی که گذشت گفت اینها اتود نیست و می توانید قاب بگیرید و نمایشگاه بگذارید یعنی واقعا امید این آدم به من کمک کرد؛ من با گروه هایی آشنا شدم، گروهی مثل کاسک که از دهه هفتاد با هم کار می کردند و کارهایم را که آنجا بردم، دیدم مرا ابتدا خیلی تحویل نگرفتند، اما کارهایم را که چیدم دیدم اینها مثل این است که صد سال من را می شناسند و یک جوری شد که در نمایشگاه از۳۰ کار، ۱۷ کار از من بود و به من گفتند تو پایه قدرتمند گروه هستی و از اینجا نرو.

از فرکانس طبیعت تا ردپای ماهی و پته، یادگار ته‌نشین شده در آثار نقاش کرمانی

هزینه بالا مانع حضور در ایتالیا

غلامحسین نژاد با اشاره به رونق بهتر هنر در پایتخت اظهار داشت: فعالیتی که در تهران بود(مناسب بود)، اینکه اراده می کردی گالری، نمایشگاه، فیلم خوب، خانه هنرمندان وجود داشت و محیطی آماده در دسترس قرار داشت؛ یکی از دوستانم کار روزنامه نگاری، صفحه آرایی و تبلیغات انجام می داد، گفت من کارهایت را برای دوسالانه ها می فرستم، گفتم بیخیال، اینها من را در ایتالیا نمی شناسند اما باور نمی کنید پس از ۲ روز جواب آمد کار شما در فلورانس ایتالیا پذیرفته شد. سال ۹۷ بود، کار پذیرفته شد، اما من متاسفانه نتوانستم شرکت کنم؛ یکسری ورودی ها و هزینه می خواست و من نداشتم.

وی بیان کرد: خیلی جاها کارهای من پذیرفته شد؛ شخصیتی هنری و ایرانی بود، آمد کار بخرد و یکسری کار در گالری استادم بود که بوم های بزرگ خوب و کارهای آنچنانی(در آنجا وجود داشت)؛ من آن موقع تمام کارهایی که خلق می کردم تک رنگ آب مرکب و یکسری کاغذهای ساندویچی که روی آنها شروع به طرح زدن می کردم بود.

آغاز ارسال اثر به خارج از کشور

این مدرس نقاشی کرمان خاطرنشان کرد: وقتی کارهایم به استادم ارائه دادم، گفتم می شود کارهایم را ببرم؟؛ گفتم اینها بوم رنگ ها و چیزهای عجیب و غریبی است و آبرویم می رود، که ناراحت شد و گفت من استادت هستم و می فهمم تو چکار داری می کنی؛ کارهایم را گذاشتم اما نتوانستم بمانم بعد چند روز که برگشتم به من گفت بیا؛ پرسید، چرا اینقدر اعتماد به نفست پایین است؛ این آقا(فردی خارجی) تمام کارها را دیده اما باز بر می گشته و باز کارهای تو را نگاه می کرده؛ دوباره دور می زده و کارهای تو را می دیده و این آدم هفت کار تو را از ما خرید.

وی به نقل از آن هنردوست خارجی و با بیان اینکه هیچکس در ایران چنین کاری نمی کند گفت: من آمدم صاحب ایده و خلاقیت بخرم، نیامده ام تکنیک بخرم؛ تکنیک در خیلی از کشورها هست و دارم می بینم، چیزی که به شدت در جشنواره های ما دیده می شود؛ کار من قبول می شد، این بود که هنوز هم می گویم من صاحب ایده و خلاقیت هستم و آن طرف(خارج از کشور) خواهان این قضیه بودند.

غلامحسین نژاد تصریح کرد: گالری آرت کداک آمریکا فراخوانی برای نمایشگاه گروهی داده بود و ۳۵ کار می خواست، چهار کار از من بود و کار من انتخاب شد، دقیقا در نمایشگاه لامل یکی از کارهای من به دیوار بود، کاری که قرار بود در آمریکا باشد.

وی با طرح این پرسش که چرا این کار آنجا در آمریکا نبود، ادامه داد: چون گالری گفت کار شما باید ۱۰ روز دیگر در آمریکا باشد و من فرصت نداشتم؛ وقتی من به پست رفتم به من خندیدند و گفتند شاید یک ماه دیگر در آمریکا باشد؛ لذا من نتوانستم کارم را به آمریکا برسانم.

این هنرمند در ادامه به شرایط اقتصادی جامعه اشاره و به تاثیرات آن روی کار هنرمندان تاکید کرد.

هنرمند حوزه نقاشی کرمان ادامه داد: اگر از هنرمند در ابتدا حمایت شود، هم می تواند بعد روی پای خودش بایستد، هم دیگران را نیز همراه کند و هم منافع کارهای او به جامعه برسد.

شرکت در رویدادهای مختلف نقاشی

وی بیان کرد: من چهار تا پنج دوسالانه هنری شرکت کرده ام، جهان اسلام یکی از معتبرترین دوسالانه های ایران است که کار فرستادم؛ برای دوسالانه صنایع دستی دانشجویان کشور، نمایشگاه صبا تهران و چند نمایشگاه گروهی تهران هم فرستادم.

غلامحسین نژاد افزود: در کرمان گالری فریاد هم ۲ نمایشگاه انفرادی و سه نمایشگاه گروهی داشتم و یک انفرادی در کافه دانژه داشتم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت؛ یک ماه آنجا قهوه می خوردم و شروع کردم به اتود زدن، یک روز نگاه کردم دیدم ۴۰، ۵۰ اتود دارم و همان ها را با قهوه اجرا کردم و در همان کافه نمایشگاه گذاشتم.

حامی مالی مهم است

وی تاکید کرد: اسپانسری که آدم ها را در نمایشگاه نقاشی هدایت می کند از همه مهمتر است، حتی از خود هنرمند، یک آدم قدرتمند پشت من باشد و من را هر جا شرکت بدهد، من هم کارهایم را شاید یک روز همه جا به نمایش بگذارم.

این هنرمند استان کرمان تاکید کرد: چیزی که دوست دارم خوب کار شود و به هنرمندان کمک کند این است که جاهایی حمایت کنند و کار بخرند؛ می دانم جاهایی هستند و کار می خرند تا مالیات ندهند، این خیلی خوب است؛ کاش بیشتر روی این تمرکز شود و موقعیتی برای خیلی آدم ها ایجاد شود تا اگر از آرتیست حمایت کنند مثلا فلان جا آن کار را نکنید، مالیات ندهید و این فوق العاده عالی است.

بخش خصوصی از هنرمندان نقاش حمایت کند

وی بیان کرد: من فکر می کنم در دنیا خیلی از آدم هایی که مجموعه های خوبی دارند، آدم هایی هستند که کار را خریدند تا بابتش مالیات بابت فلان چیز ندهند، خیلی از ارگان ها یکسری از هنرمندان را تحت حمایت خودشان قرار دهند؛ مثلا بانک ها از فلان هنرمند حمایت کنند.

غلامحسین نژاد خاطر نشان کرد: اگر یک مجموعه قدرتمند از هنرمند حمایت کند می توان کارها را تا آمریکا نیز ارسال کرد؛ قول می دهم استعدادهایی داریم، اما چرا باید نگاه ها اینطوری باشد. اگر از هنرمندان حمایت شود و روی آنها سرمایه گذاری، منافع آن به همان ارگان ها هم می رسد.

لزوم ارتباط نزدیک هنرمند با مخاطب

وی در ادامه با اشاره به تلفیق صنایع دستی با نقاشی و درباره چرایی برگزاری نمایشگاه در یک کافه گفت: نگاه خلاقانه با هنر این است، اگر من رفتم داخل کافه (برای برگزاری نمایشگاه) می دانید دلیلش چیست، در نگارخانه همین الان انگار مثل یک میهمانی خانوادگی است؛ چند آرتیست که من را می شناسند کار من را می بینند، آدم ها صبح تا شب درگیر کار کردن هستند و فرصت نمی کنند نگارخانه، تئاتر یا سینما بروند. نیاز اولیه انسان ها الان خوراک و پوشاک است، پس من به کافه ها و رستوران ها و آنجا من سراغشان می روم و می بینم با کار من ارتباط می گیرند.

این استاد نقاشی تصریح کرد: دقیقا الان چند آدم در میزهای مختلف در یک کافه می نشینند، الان همدیگر را می بینند و به هم سلام می کنند و لبخند می زنند، پس با کار من ارتباط می گیرند و دوست دارند.

کارگاه های ایده خلاق

غلامحسین نژاد درباره وضعیت آموزش نقاشی به ویژه برای کودکان نیز تصریح کرد: می خواهم یکسری کارگاها با عنوان ایده خلاقانه برگزار کنم و این ایده در ذهنم است که بعد از اتمام نمایشگاه، میز و ابزار را بگذارم و به شما بگویم راحت نقاشی کنید، بدون آنکه به چیزی فکر کنید و بعد من می آیم کار را کامل می کنم، یعنی ارتباطی بین شما برقرار می کنم.

وی با بیان اینکه در حال حاضر در آموزشگاه فقط تدریس می کنم خاطرنشان کرد: باید هنر، هنر خلاقانه باشد؛ هنردرمانی به بچه ها کمک می کند؛ اگر الان بچه سراغ گوشی می رود، چون دنیایی آنجا می بیند و اعتماد به نفسش آنجا بالاتر می آید؛ پس این را چطوری در هنر می توانیم بیاوریم؟.

مدرس نقاشی کرمان بیان کرد: من از بچگی که کار کردم یک کاغذ کوچک a۴ , a ۵ کنار خودم گذاشتم کنار و این برای یک اتودیست گرافیک است نه برای یک نقاش، به من گفتند این را بکش و ترس داشتم که این شبیه آن چیزی که می خواستم نشود و این ترس در وجود هنرمند می ماند.

غلامحسین نژاد گفت: از جایی ترس باید ریخته شود و از آنجایی که همه می گویند ما نمی توانیم خط صاف بکشیم؛ من می گویم ما در نقاشی خط صاف نیاز نداریم، عین معماری. اجاز بدهیم هرچه دوست دارد روی کاغذ پیاده کند و نگاه می کنیم می بینیم کم کم دارد رها می شود؛ اول باید حالش خوب شود و از دغدغه های ذهنی فرار کنیم.

فرار از فرکانس های شهری به دل طبیعت

وی تاکید کرد: همیشه می گویم الان آدم معاصر در فضای شهری با فرکانس هایی که وجود دارد باید هفتگی بیرون شهر برویم؛ خودت را باید در طبیعت به روز کنی و دوباره برگردی، برای بچه ها هم همین است؛ اگر بچه گوشی دارد، آنجا احساس امنیت می کند، دارد ناخودآگاه از این فرکانس های فضای اطراف می رود سمت آنها و چیزهای دیگری یاد می گیرد.

هنرمند نقاش کرمانی افزود: حتما در مدرسه نباید زنگ پرورشی و هنر را از بچه ها بگیریم، الان گرفته شده، من امیدم این بود که زنگ پرورشی دارم، اما دیدم آنها را از ما گرفتند و ریاضی و غیره گذاشتند.بچه های الان را باید به طبیعت برد.

وی اظهار داشت: افتخار من این است که با آقای احمد نادعلی در طبیعت کار کردم، ناخودآگاه در طبیعت کار خلاقانه کردم و هیچ ابزاری با خود نبردم و گفتم تمام ابزار من طبیعت است؛ اگر من بتوانم با ابزارهای طبیعی کار خلق کنم می توانم بگویم در راستای طبیعت حرکت می کنم.

ایده کار در کلوت های شهداد

غلامحسین نژاد خاطر نشان کرد: الان یک ایده بسیار بزرگ دارم درباره کلوت های شهداد است؛ کاری است که یکسری کار دارم که اینها را می خواهم با تکنولوژی بر روی کلوت ها پخش کنم؛ البته آسیبی به کلوت ها زده نمی شود و محیطی که این موتیف ها روی کلوت ها پخش می شود، این چیزی است که در ذهنم است و اینجا نمی توانم بگویم آیا اجرایی است یا نمی شود.

تلفیق سبک کار نقاشی من است

وی درباره سبک کارش نیز بیان کرد: سبک کار من تلفیق است، در کار من اکسپرسیونیسم و نشانه ها وجود دارد؛ حتی از نظر تکنیکی اکریل در کار من وجود دارد، آبرنگ و مرکب دارم کار می کنم.

این هنرمند نقاش کرمانی با اشاره به رواج استفاده از تکنولوژی در دنیا گفت: دلیلی که باعث شد تا کار من به ایتالیا برود این بود که آدمی کنار من بود که با دنیای تکنولوژی آشنایی داشت و من نداشتم؛ با هم آمدیم از استعداد و علاقه آن آدم استفاده شد، واقعا من کار انجام می دادم و آن آقا برای من کار می فرستاد، مثلا برای ۲ سالانه فلورانس.

وی افزود: زمانی که در تهران بودم دیدم همه چیز در حال تغییر و تحول است، اینجا راه درستش همین بود و در شهرستان ها کمتر است؛ الان هم دوباره دارم همان کارها را انجام می دهم و با آدم هایی با تخصص های متفاوت ارتباط می گیرم، اینکه فقط نقاشی کنیم و موسیقی و تئاتر نه، اصلا اینطوری نیست؛ من کنار نقاشی ام نوشته استفاده می کنم، همزمان با نقاشی موسیقی گوش می دهم زیرا من می گویم تمام هنرها باید به وحدت برسند.

به سمت کار سفارشی نرفتم

غلامحسین نژاد تصریح کرد: من به سمت کار سفارشی نرفتم، حتی وقتی سنم پایین بود می گفتم پیکاسو شد پیکاسو، ولی دوست نداشتم کارش را کپی کنم، ابزارها و کارها را دنبال می کردم، اما کارهای خودم را خلق می کردم، اگر کار برای خودت باشد حتی ضعیف هم باشد نمی گویند این کار پیکاسو است.

وی درباره نمایشگاه دوسالانه اخیر کرمان افزود: در نمایشگاه اخیر دوسالانه هنر کرمان شرکت نکردم، هرچند آن کار بیشتر برای بچه های دانشجو بود؛ رفتم کارگاه را دیدم، چند پوستر تبلیغات برای دانشگاه زده بودند و تبلیغات آن ضعیف بود؛ بهتر بود که تبلیغات قوی تری می داشت..

وضع نامناسب گالری های کرمان

هنرمند و مدرس نقاشی کرمان تاکید کرد: من فکر می کنم و اشاره کردم که باید از بچه ها حمایت شود والا فکر نمی کنم هیچ تغییری شکل گیرد؛ چهار گالری بود، الان آنها بسته شدند و صاحبانشان نیستند یا کار دیگری انجام می دهند؛ الان جای آنها ۲ تا گالری دیگر باز شده و نمی دانم تا کی قرار است بمانند.

وی گفت: اگر چند موسسه بودند که از هنرمندان و گالری ها حمایت می کردند بهتر بود.

غلامحسین نژاد بیان کرد: دوره ای در نمایش خلاق با استاد عباسی به بم می رفتیم و گروهی کار می کردیم که خیلی با استعداد بودند؛ یک دوره ای در سال ۸۰ کار کردیم و گفتیم باید اینها ادامه پیدا کند، اما مدتی بعد تمام شد؛ به خود بچه ها گفتیم چرا کار نمی کنید، گفت شما هم ۲ ماه دیگر به علت ضعف حمایت ها می روید لذا این نکته خیلی مهم است؛ ضرورت دارد که از هنرمندان حمایت شود تا جامعه نیز نفع آن را ببرد.


از فرکانس طبیعت تا ردپای ماهی و پته، یادگار ته‌نشین شده در آثار نقاش کرمانی

منبع: نذیر کرمان
? از فرکانس طبیعت تا ردپای ماهی و پته، یادگار ته‌نشین شده در آثار نقاش کرمانی