آقای هفت رنگ! | اخبار رفسنجان

دیر نباشد که با چرخش روزگار، آقای هفت رنگ هم بچرخد و رختی نو بر تن کند. تاریخ عبرت‌آموز اسلام درس‌های مهمی در دل خود دارد که گشودن هر فصلی از آن صاحبان خرد و تعقل را به درنگ وامی‌دارد. یکی از آفات مهم این تاریخ حرکت افراد و گروه‌ها بر پایه منافع زودگذر زمانه […]


دیر نباشد که با چرخش روزگار، آقای هفت رنگ هم بچرخد و رختی نو بر تن کند.

تاریخ عبرت‌آموز اسلام درس‌های مهمی در دل خود دارد که گشودن هر فصلی از آن صاحبان خرد و تعقل را به درنگ وامی‌دارد. یکی از آفات مهم این تاریخ حرکت افراد و گروه‌ها بر پایه منافع زودگذر زمانه و بی‌اعتقادی به اصولی بود که حداقل از آن دم می‌زدند. به رنگ زمانه در آمدن برای پیش‌برد اهداف، یکی از بلایایی بود که تاریخ اسلام را از صدر تاکنون متأثر کرده و فجایعی چون واقعه کربلا را پدید آورده است. مردمانی که به طلب امام خود به قیام برخاستند و با تغییر شرایط و در واقع به خطر افتادن منافع، پشت پا به اعتقاد و آرمانشان زدند و نه تنها امام خود را یاری نکردند، بلکه همچون اشخاصی مانند شبث بن ربعی شمشیر بر مهمانی کشیدند که او را به خانه خود دعوت کرده بودند.

شبث بن ربعی یکی از معروف‌ترین نمادهای نان به نرخ روز خوری در تاریخ است. شخصی که با هر جریانی که تصور می‌کرد نفعی به او خواهد رساند، همراه می‌شد و واهمه‌ای از این نداشت که امروز در گروهی باشد و فردا در گروهی ضد آن و پسان‌فردا با کسانی دمخور باشد که با دو گروه اول در ستیز اند. شبث از کافران بود که به پیامبر ایمان آورد. بعد از رحلت پیامبر به مرتدان پیوست و بعد دوباره ایمان آورد، با عثمان بیعت کرد، سپس به مخالفانش پیوست. بعد با علی (ع) همراه شد و ناگاه سر از اردوگاه خوارج درآورد. بعد از خوارج با معاویه بیعت کرد، سپس به حسین بن علی (ع) نامه نوشت. با آمدن عبیدالله به کوفه از سرداران سپاه او در کربلا شد و بعد با مختار ثقفی بیعت کرد و در نهایت به مصعب بن زبیر پیوست و در رکاب وی بدرود حیات گفت! این چرخش‌های عجیب و غریب تنها گوشه‌ای از زندگی شبث است که تاریخ به اختصار روایت کرده و خدا می‌داند او و امثالهم برای رسیدن به مطامع دنیوی خود چه افراد را قربانی و چه اعتقاداتی را زیر پا گذاشته‌اند.

بسیار ساده‌لوحانه است اگر خوردن نان به نرخ روز را فقط در تاریخ و مختص افرادی چون شبث بدانیم. در همین رفسنجان خودمان هستند عده‌ای که هر روز کاسه‌لیس درگاه قدرت و جریانی هستند برای رسیدن به مطامع خود. و این عوض کردن جامعه و کاسه را نه تنها مایه خفت خود نمی‌دانند بلکه به آن مفتخر هم هستند.

شخصی را می‌شناسیم که همچون بسیاری از جوانان شهر روزگاری به دنبال بند شدن دستش در جایی برای ارتزاق بود. با این تفاوت که نه غیرت و تعهد جوانان شهر، حداقل در آرمان و اعتقاد خود را داشت و نه راضی به آن بود که کاری را از صفر شروع کند. از همان روز اول کت و شلوار می‌پوشید و با گنده‌گویی خود را در تراز نه تنها مدیران رفسنجان، بلکه در خیالاتش تکیه زده بر صندلی وزارت و صدارت می‌دید. عکس‌های معروفش با کت و شلوار و ته‌ریش و انگشتر عقیق روی صندلی مدیریتی و پرچم ایران مدتها سوژه خنده دوستان و اطرافیان بود. تنها سرمایه‌اش نداشتن اعتقاد به منشی سیاسی و پابندی و وفاداری به حتی نزدیکترین دوستانش بود. همینکه توانست از طریق جریان گام دوم به مجموعه مس ورود کند در اولین اقدام شمشیر بر ولی نعمت خود در شهرداری بست و هر آنچه توانست بر علیه او به انجام رساند. صد البته این بهایی بود برای ورود به حلقه نزدیکان نماینده سابق پرداخت، و بعد از آن در عین ناشایستی و با دو سال سابقه با حمایت‌های نزدیکان  جلالی به مدیرعاملی شرکتی در ….. رسید و پس از آن با از سکه افتادن بازار جلالی به اصلاح‌طلبان چسبید و به تخریب جلالی و حامیان سابق خود پرداخت و امروز با مدد شانتاژ رسانه‌ای و دستاورد سازی به دنبال کسب سمت‌های دیگر است.

دیر نباشد که با چرخش روزگار، آقای هفت رنگ هم بچرخد و رختی نو بر تن کند. همین دست افراد هستند که در طول تاریخ با تخته‌پاره‌ای مندرس بر موج‌های حوادث سوار می‌شوند و بی‌اعتنا به انسانیت و ایمان از پس هر موجی سواری می‌گیرند و جالب آنکه مدعی ذکاوت و دانایی هم هستند.

صادق علوی

انتهای پیام/

منبع: نذیر کرمان
?آقای هفت رنگ! : اخبار استان کرمان – رفسنجان