چند سالی است که با ایده خوب اعتکاف دانشآموزی، مساجد شهرمان مالامال از دانشآموزانی است که به شوق دوستی و عبادت سه روز را به اعتکاف مینشینند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری «نذیر کرمان» ایامالبیض ماه رجب که میرسد یعنی از آغاز شب ولادت امیرالمومنین به مدت سه شب، بسیاری از مسلمانان به اعتکاف و گوشهنشینی در مساجد برای عبادت میپردازند و البته جوانان در این مسیر پیشرو هستند. یک ایده خوب چند سالی میشود که برگزارکنندگان مراسم اعتکاف در مساجد شهر کرمان یک سلیقه به خرج دادهاند با ابتکارشان نوجوانان را در این ایام به سمت مساجد آوردهاند. این که مساجد گروهبندی سنی میشود برای مثال کسانی که برای اولین بار به اعتکاف میآیند از هر گروه سنی دانشآموزی در مساجد متفاوت به اعتکاف میپردازند. باخبر شدم که دانشآموزان دختر در گروه تحصیلی ششم تا نهم در مسجد قائم به اعتکاف مینشینند. خودم را به مسجد رساندم، جمعیت قابل توجهی در مسجد حضور داشت. هر یک به کاری مشغول بودند، عدهای دور هم قرآن میخواندند، آن طرفتر سه دختر نوجوان از قضا کتاب ریاضیشان جلویشان بود و در حالیکه با هم در رابطه با یکی از مسئلههای این کتاب گفتگو میکردند، گهگاهی هم میخندیدند. شیرینی عبادت کنارشان رفتم، پرسیدم چندمین باری است که اعتکاف آمدهاید، یکی گفت: سومین بار، دیگری گفت: دومینبار و نفر سوم پاسخ داد: اولینباری است که آمدهام. پرسیدم شما که برای اولینبار است در جمع معتکفان حضور پیدا کردهاید، چه کسی پیشنهاد داد که این جا بیایید؟ پاسخ داد: دوستانم. یکی از دوستانش بیان کرد: سومین باری است که به اعتکاف میآیم، نه این که سه روز اگر بیشتر هم بود حتماً میآمدم. او ادامه داد: جو و معنویت این جا بالاست، برایم شیرین است و البته برنامههایی که برایمان میگذارند شیرینی و جذابیت این روزها را اضافه میکند. دوست دیگرش بیان کرد: این سه روز در کنار دوستانمان جو معنوی، دوستانه و خیلی قشنگی تجربه میکنیم و البته من هم تاکید دارم که به دلیل برنامههایی که برایمان برگزار میکنند، این سه روز خیلی شیرین تمام میشود. وقتی گفتم که چرا به جای عبادت کردن کتاب ریاضیتان را وسط گذاشتهاید و درس میخوانید، هر سه با هم بیان کردند: فرقی نمیکند. یکی از آنها جواب داد: درس خواندن هم عبادت است، سال گذشته که با دوستانم آمدیم کلی از ایردات و مشکلاتمان را حل کردیم. هدایت مادرانه از آنها جدا شدم، به سمت دو دختری رفتم که چادر سفیدشان مثل هم بود، رحل قرآن را در برابرشان گذاشته بودند و صفحات قرآنهایشان سوره یس را نشان میداد. یکی از این دو کمی قرآن را بلندتر میخواند، صدای زیبایی داشت و با تلاوت روحبخشش من را هم مهمان کرد. سوره یس که تمام شد، گفتم چه زیبا تلاوت کردی، در جوابم گفت: در بسیاری از مسابقات قرآنی مقام آوردهام از مسابقات در مساجد گرفته تا دانشآموزی… دوستش بیان کرد: الان داشتیم برای مادر زهرا قرآن میخواندیم، مادرش را خیلی دوست دارد و همیشه زهرا میگوید این راه را با کمک مادرم بود که طی کردم و اصلاً مادرش او را در این مسیر قرار داده است. دعا برای آمدن به اعتکاف یک سخن شنیدنی در این مسجد بارها تکرار شد، در جمع بسیاری از دانشآموزانی که به صورت گروهی و دوستانه در مسجد به اعتکاف آمده بودند، میگفتند: امسال دعا دعا میکردیم که بتوانیم سه تایی به اعتکاف بیاییم. آن دیگری میگفت: یک ماه است که آدرس سایت را چک میکنم تا ببینم چه زمانی باز میشود تا بتوانم ثبتنام کنم. در مسجد قائم این روزها صحنههای متعددی از حضور دانشآموزان را میتوان دید، عدهای میخندند و در کنار هم بخشی از روز را به شادی میگذرانند، برخی در حال قرآن خواندن و دعا خواندن هستند، برخی دیگر چادرهایشان را به سر کرده و نماز میخوانند، آن طرفتر یک مربی آمده است و به عنوان راوی داستانهایی از شهدا را میگوید. داستان یک شهید به جمعشان اضافه میشوم، داستان شهیدی را میگوید که این شهید در حال بازی با دوستانش در کوچه بوده است. همان فوتبالبازیهای در میان کوچه و محلهها. اتفاقاً تیمش یک گل هم عقب بوده است، توپ به پایش میرسد همان لحظه مادرش صدا میزند که مهدی نان نداریم، برو نان بگیر. میایستد توپ را به سمت دوستانش پرت میکند و خودش به سمت مادرش میرود تا بعد از گرفتن پول به نانوایی رود. تنوع برنامهها در حین شنیدن این داستان به دختر کناریام میگویم، امسال اعتکاف چطور بود؟ پاسخ میدهد: خوب است اما راستش سال گذشته که در مسجد امام (ره) بودیم بهتر بود، حیاط داشت و تنوع برنامهها هم بیشتر بود. صحبتهایش من را یاد سال گذشته میاندازد، ساعت ۹ شب بود که به مسجد رسیدم، پا که به حیاط مسجد گذاشتم، تعداد زیادی از دانشآموزان روی فرشهای حیاط نشسته بودند. هوا سرد بود اما دخترکان پتوهایشان را به دور خود گرفته بودند و نشسته بودند پای صحبتهای فردی که او هم داشت از جبهه و جنگ صحبت میکرد. یادم است یک تلویزیون بزرگ جلوی دانشآموزان بود و اتفاقاً آن شب فداکار استاندار سابق و رضایی رئیس آموزش و پرورش هم آمده بودند در جمع معتکفان دانشآموز… همخوانی شعر حماسی و شادی دانشآموزان در آن لحظه مهمان زمان شده بود. انتهای خبر/ پسند