درحالیکه هنوز تا آغاز رسمی هفته مقاومت در کرمان دو روز مانده، اما خیل عاشقان سردار، کرمان را قرق کرده و به فعالیت موکبها سرعت بخشیده است.
به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی نذیر کرمان؛ امسال چهارمین مراسم سالگرد شهادت حاجقاسم سلیمانی و معبر «طریقالقاسم» رنگ و بوی تازهتر و البته بغضدارتری دارد. هنوز دو روز به شروع رسمی مراسم دهه مقاومت در استان کرمان مانده اما بسیاری از مواکب زودتر از موعد فعال شدهاند، زیرا زائران سردار دلها از یک هفته قبل سفر خود را به کرمان آغاز کردهاند و با خودروهای شخصی به این شهر پای گذاردهاند. همین امر سبب شد تا ما هم قدمی در معبر «طریقالقاسم» بگذاریم و از حال و هوای آن خبری بگیریم. اذان مغرب را گفتند و راهی گلزار شهداء بینالمللی کرمان شدیم، شب چادرش را بر سر مردم کرمان پهن کرده بود، طبق روال کرمانیها به سمت خانههای خود روان شده بودند زیرا در کرمان شب دیگر محل کسبوکار نیست و برای با خانواده بودن ارزش بیشتری قائلند. به گلزار رسیدیم تدابیر ترافیکی اندیشیده شده بود، مسیرها و معبرهای ورودیوخروجی تعیین شده و راهوران برای مراقبت و کنترل در جایگاه خود قرار گرفته بودند. اولین میدان را که رد کردیم، وارد معبر بالایی گلزار شهداء شدیم، همانجا که مشرف به کوه است و زمان تدفین پیکر مطهرشهید حاج قاسم سلیمانی تماماً سطح آن کوه از مردم پر شده بود و تبدیل به تپهای سیاه پوش شده بود، از کنار اولین موکب که متعلق به مس سرچمه بود رد شدیم، چای داغ با طعم آویشن را از شیشه ماشین تعارفمان کردند، نوشیدنش حس عجیبی داشت. از کنار موکب مس سرچشمه عبور کرده و وارد میدان اصلی شدیم، تمام تدابیر امنیتی برای زائران اندیشیده شده بود، از ماشین که پیاده شدیم اولین قطرات باران بر گونههایم سُرید، نفسی که کشیدم بازدمش همچون توده ابری کوچک از دهانم خارج شد، سرد بود اما گرمای حضور مردم آن را از جلوهگری انداخته بود. جلو رفتم در وسط میدان موکب چادری عشایر با چای آتشین خود میزبان زائران بود، برخی مواکب آغاز به کار کرده بودند، بعضیها هم هنوز در آن سرمای شب در حال کار بودند حتی برخیهایشان شب قبلش را هم تا صبح بیدار مانده بودند و برای امروز آماده شده بودند. موکب نانوایان دهزیار از جمله اینها بود طبق گفته مسئول موکب تا صبح بیدار ماندیم و از صبح زود خمیرها را برای پخت روغنجوشی(نوعی نان محلی کرمانی ) و نان آماده کردیم، بوی تند روغن و سرخی گونههای زنان دهزیاری در حال پخت روغنجوشی کرمانی قلبمان را لرزاند، این چه عشقی است که زنان را در این سرما برای کاری سخت و طاقتفرسا به گلزار کشانده بود؟! برای این موکب ۴۰ بانو به صورت دو شیفت درحال خدمت بودند و حتی افراد بیشتری نامنویسی کرده بودند و چون موکب گنجایش نداشته لیست ثبتنامیها را بسته بودند. هر بار که مدیران کسب و کار استان حرف از مشارکت میزنند رتبه زنان را پایین اعلام میکنند اما نمیدانند زنان کرمانی پا به کار هستند و مشارکت را در خدمت به سردار دلها صرف کردهاند. وارد میدان شدم معبر «طریقالقاسم» شلوغ بود و انگار نه اینکه هوا سرد است و باران با شدت میبارد، زائران خارجی و ایرانی درهم مسیری را طی میکردند و باران اشکهایشان را میشست و بهترین فرصت برای زدودن دل و خالی کردنش از غم بود. برخی موکبها هم هیزمهای خود را برای آتشزدن آماده کرده بودند و برخی دیگر نصب کارهای فرهنگیاش مانده بود اما مشخص بود که هیچکس از اینکه برای خدمت به سردار تلاش میکرد، ناراحت نبود و عشق به سردار مقاومت سرما، باران و سختی را از بین برده بود. دستهایم یخ زده بود، آنها را نزدیک صورتم بردم و «ها» کردم، کمی در دلم حس سختی کردم اما کارگری، عاشقانه زبالههایی را که بر زمین ریخته بودند جمع میکرد و زیر لب ذکری میخواند مرا شرمنده کرد، عشق و عاشقی برای سردار انگار تمامی ندارد و هر روز که میگذرد بر خیل عاشقان آن افزوده میشود. انتهای خبر/ طهماسبی