به یاد فرمانده عاشق سپاه سلمان | اخبار کرمان و شهرستان ها

نذیر کرمان/کرمان هشتم مهرماه، سالروز شهادت پاسدار ولایت، سرباز گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه‌الشریف) سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی است. شهید هاشمی از شخصیت‌های اسرارآمیزی است که نمونه‌اش کمتر پیدا می‌شود. مردی ۴۴ ساله و قوی‌هیکل با چشمانی جذاب و گیرا. به گزارش نذیر کرمان، سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی در آن ردیفی که در گلزار […]



نذیر کرمان/کرمان هشتم مهرماه، سالروز شهادت پاسدار ولایت، سرباز گمنام امام زمان(عجل الله تعالی فرجه‌الشریف) سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی است.

شهید هاشمی از شخصیت‌های اسرارآمیزی است که نمونه‌اش کمتر پیدا می‌شود. مردی ۴۴ ساله و قوی‌هیکل با چشمانی جذاب و گیرا.

به گزارش نذیر کرمان، سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی در آن ردیفی که در گلزار شهدای کرمان دفن است، هشت نفر از دوستانش هستند که شهدای بعد از جنگند و همه با هم رفیق بودند.

شهید هاشمی در دوران خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمات ارزشمند و نقش آفرینی‌های فداکارانه‌ای در دفاع از انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی، حفظ و تأمین امنیت استان و خدمت به مردم منطقه محروم سیستان و بلوچستان ایفا کرده و گروهک‌های ضد انقلاب و تروریستی از وی ضربات سنگینی خورده بودند.

شهید سیدحمیدرضا هاشمی هشت سال در واحدهای عملیات و اطلاعات سپاه سلمان سیستان و بلوچستان فعالیت داشت و در مسئولیت رئیس اطلاعات این نهاد هشتم مهرماه سال ۱۴۰۱ در جریان اغتشاشات زاهدان به دست تروریست‌های کوردل به شهادت رسید.

۲۵ سال عاشقی و سیره رفتاری سردار شهید سیدحمیدرضا هاشمی را از زبان نجمه‌السادات مولایی همسر شهید می‌خوانید.

«خیلی آدم خوب و ولایت‌مداری بود نماز اول وقتش ترک نمی‌شد و دائم‌الوضو بود.

آنقدر مرد خوبی بود که توصیفش سخت است. در تمام مدتی که با هم زندگی کردیم پیش نیامد که یک روز کامل بگذرد اما او به من ابراز علاقه نکند. پیش نیامده بود مسافرت برود حتی یک سفر یک روزه و چیزی برای من به عنوان سوغاتی نخرد.

بعضی اوقات غافلگیرم می‌کرد گاهی در را که باز می‌کردم می‌دیدم یک دسته گل زیبا جلویم گرفته است. می‌دانست من عاشق گل نرگسم. گاهی یک دسته گل بزرگ نرگس می‌گرفت.

وقتی از سر کار به منزل می‌آمد، کارهای اداره را پشت در می‌گذاشت و وارد خانه می‌شد و نگرانی‌ها و خستگی‌هایش را با خود نمی‌آورد. خنده‌رو و بشاش وارد منزل می‌شد.

آنقدر عاشقانه همدیگر را دوست داشتیم که من از این مسئله می‌ترسیدم. می‌ترسیدم اگر آقا سید را زیاد دوست داشته باشم او را از دست بدهم که این اتفاق هم افتاد. ما زندگی خیلی خوبی داشتیم.

ما ۲۵ سال بود که ازدواج کرده بودیم ولی بچه‌دار نشدیم اما هیچ وقت فکر نمی‌کردیم باید برویم دنبال بچه یا به خاطر بچه باید دکتر برویم و بفهمیم که چرا بچه‌دار نشدیم.

اصلا راجع به آن فکر هم نمی‌کردیم چون آنقدر همدیگر را کامل می‌کردیم که فکر نمی‌کردیم نیازی به بچه داشته باشیم».

انتهای پیام


به یاد فرمانده عاشق سپاه سلمان

منبع: ایـسنا
? به یاد فرمانده عاشق سپاه سلمان